پرش به محتوا

روستا

از ویکی‌گفتاورد
روستا

روستا زیستگاهی انسانی یا جامعهٔ مسکونی خوشه‌ای بزرگتر از آبادی و کوچکتر از شهرک با جمعیت چند صد تا چند هزاری است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «بزرگان جامعه، امیرکبیرهای جامعه همه از دامن روستاها برخاسته‌اند.»
  • «من خود یک روستایی هستم و تا 14 سالگی شهر را ندیده بودم، در آن زمان اگر می خواستیم به شهر برویم دو روز در راه بودیم و هنوز هم اکثر خانواده و اقوام ما در روستاها هستند؛ از این رو کاملا با طبیعت روستایی و خودکفایی این قشر آشنا هستم.»
  • «روستایی‌ها ساده‌ترین راه را انتخاب می‌کنند؛ ساده‌ترین موقعیت برای زندگی. حتی زبان شهری زبان پیچیده‌ای است. زبان روستایی ساده است. شاید با ۱۵۰۰واژه بتوانید امورات خود را در روستا بگذرانید، اما در شهر ده هزار واژه برای موقعیت‌های مختلف می‌خواهید.»
  • «امروزه بسیاری از چیزها در روستا از میان رفته‌اند، به‌ویژه برای جوانان؛ که آرامش و آسایش‌خاطر و روح و روان روستایی را آزرده کرده است. کمابیش بسیاری از آسیب‌های شهری وارد روستا نیز شده است... روستاها به دلیل عدم برخورداری کامل از نظم نمادین مدرن و عدم برخورداری از مراکز اقتصادی- اجتماعی وسیاسی مدرن، بیش از شهرها در میانه راه سنت و مدرنیته قرار گرفته‌اند و تعارض‌های سنّت و مدرنیته در روستاها بیش از شهرها خشونت‌بار و عریان است.»
  • «هر کس که روستا را زیر سلطه داشته باشد، کشور را زیر سلطه دارد»

منابع

[ویرایش]
  1. قرایی مقدم، امان‌اله. (1394). روستازادگان دانشمند به وزیری پادشاه رفتند. روزنامه اعتماد، ۱۴ مهر ۱۳۹۴، شماره ۳۳۶۰، صفحۀ 13.
  2. روزنامه آفتاب، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۶، شماره ۲۲۵۷، صفحۀ 2
  3. «دنیا را از چشم یک روستایی می‌بینم». جام‌جم آنلاین. ۹ بهمن ۱۳۹۵. 
  4. [۱]
  5. دهقانان ایرانی و انقلاب سفید، دنیای اقتصاد، یکشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۰، شماره ۲۵۰۰، ص 31. https://www.magiran.com/article/2392883