رسالت (فیلم)
ظاهر
رسالت همچنین مشهور به محمّد رسولالله (۱۹۷۶) فیلمی سینمایی به کارگردانی مصطفی عقاد است که داستان زندگی پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، را از چهل سالگی تا وفات و در واقع داستان دوران صدر اسلام را به تصویر میکشد.
دیالوگها
[ویرایش]- ابوسفیان (در مسجدپیامبر): من مکّـه هستم! من بزرگِ مردم مکّه هستم؛ چرا این جوری با من رفتار میشه؟
- عمرو (دربار پادشاه حبشه): من محمّد را از وقتی که یتیم بود و چوپانی میکرد میشناسم …
- نجّاشی: و عیسی هم یک نجّار بوده.
- حمزه (انتظار برای ورود پیامبر به یثرب): خودِ پیغمبر فرمودند که منم یک انسانم؛ هیچ انسانی نمیتونه این گرما رو تحمّل کنه …
- ابوسفیان (به عمّار): هرسال قبایل عرب به مکه میان و نذورات میارن… آیا محمد متوجه نیست که زندگی ما از راه نگهداری بتها تأمین میشه؟... انتظار داره ما ۳۰۰ خدا را عوض کنیم با یک خدا؟! اون هم خدایی که دیده نمیشه اما هم در مکه هست هم در طائف و هم در مدینه هم در خانهٔ و حتی روی ماه!!
- ابوسفیان (به بلال): اگر آن قدر انسان هستی که خدا داشته باشی، بدان که بهترین آنها خدایان اربابت هستند.
- خسروپرویز (به فرستاده پیامبر): تو از بیابان برهوت عربستان با تعفن بز و شتر آمدهای تا به شاه ایران راه رستگاری را نشان دهی؟
- ابوسفیان (به پیشتازان یافتن پیامبر پس از هجرت او از مکه): مکه به هرکسی که محمد یا سر محمد رو بیاره ۱۰۰ شتر جایزه میده …