دسامبر رئیس دانشکده
ظاهر
دسامبر رئیس دانشکده (به انگلیسی: The Dean's December) رمانی از نویسنده آمریکایی سال بلو که در سال ۱۹۸۲ منتشر شده است.
گفتاوردها
[ویرایش]- «اگر شب آن قدر سرد و سیاه نبود، هیچیک از این حرفها به زبان آورده نمیشد. شب باعث میشد آدم اغراق کند.»[۱]
- «یکی از مشکلات همیشگی انسان در زندگی و در هر سن و سالی، مشکل احمق نبودن بود.»
- «عجبا که مردم چه قدر تحریک پذیرن و آدم چه واکنشهای جورواجوری می بینه. واقعاً فکر و ذهن آدم را تحریک می کنن.»
گفتگوها
[ویرایش]- تا اوایل بعد از ظهر همه مدارک لازم جمعآوری شده بود. ترایان با ماشین، زیر بارانی فوقالعاده سرد، به کوره جسدسوزی رفت. بلوکهای مسکونی کارگران و ساختمانهای دولتی پوشیده از تصاویر عظیم رئیس جمهور بودند. صورتش که پنج طبقه طول داشت، با تُندبارهای ناگهانی تکان میخورد. احتمالاً به این شکل داشت با احساسات ناشی از فرارسیدن کریسمس مبارزه میکرد. خودش را به مردم تحمیل میکرد.
- و سپس کوره جسدسوزی، بر نوک تپه، ساختمانی گنبدی شکل و عظیم. همانطور که میشود توقع داشت، در اراضی اطراف درختان سرو کاشته بودند. در کنار درها شکلهای نقش برجسته الهگان رحمت در حال سوگواری به چشم میخورد. بخشی و بخشی هم واقع گرایی سوسیالیستی. این جا نیز مثل جاهای دیگر، ترایان ظاهراً راه و چاه را میشناخت. کورد و مینا تا کنار میز پی اش رفتند (دفتری در کار نبود)، و آن جا با رفیق مدیر برنامهریزی کردند. این مرد به تناسب سرمای سوزناک آن فضای مدور و بزرگ لباس پوشیده بود. بلوز پشمی، شال و بارانی به تن داشت، و کلاه پوست. البته کلاه پوست هشترخانش اصل نبود. به هیچ وجه سختگیر نبود، هیچ نشانهای از غم و حزن نیز در چهره اش دیده نمیشد، راستش بیش از حد معمول شاد بود، و خوش مشرب. حراف بود. کار اوراق و اسناد را مشاورش انجام داد، زنی جوان که هفت یا هشتماهه حامله بود…
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ سال بلو، دسامبر رئیس دانشکده، ترجمهٔ سهیل سمی، انتشارات ققنوس، ۱۳۹۴.