پرش به محتوا

خانه کاغذی

از ویکی‌گفتاورد

خانه کاغذی (به انگلیسی: Money Heist) یک مجموعه تلویزیونی اسپانیایی در ژانر درام جنایی سرقت است که توسط آلبرت بیستمنا ساخته شده‌است.

جملات تکی

[ویرایش]
–‫بعضی اوقات همه چیز همونطوری‫که پیش‌بینی کردی اتفاق نمی‌افتن[۱]
–چیزایی که نمی‌تونیم ببینیم خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کنیم روی زندگیمون اثر میذاره. چیزایی که نمی‌تونیم ببینیم چیزایین که بیش از همه آزارمون میدن![۲]
–‫برای عاشق شدن باید خیلی شجاع باشی، باید آزاد و شجاع باشی[۳]
–‫چیزایی که توی زندگی ارزش دارن بهای سنگینی هم دارن[۴]
–هیچ جنگ بزرگی بدونِ یه رقیب بزرگ وجود نداشته![۵]

گفتگوها

[ویرایش]

فصل یک

[ویرایش]
برلین: ‫نبودنش (توکیو) برات سخته، نه (خطاب به ریو)؟ اونایی که می‌مونن بیشتر داغونت می‌کنن!
برلین: ‫باور کن، پنج بار تا حالا طلاق گرفتم. ‫می‌دونی پنج‌تا طلاق یعنی چی؟
ریو: نوچ
برلین: ‫یعنی پنج بار عشق رو باور کردم!
    • قسمت 02
استکهلم: سرپرست یه بچه بودن چطوریه؟
مسکو: خلاصه بگم، تا آخر عمرت باید ‫نگران بچه‌‌ت باشی! ‫اولش، سرماخوردگی‌های بچه‌‌ت شروع میشه. یعنی هر هفته به جای اینکه بری مشروب بزنی، ‫باید بری اتاق اورژانس.
استکهلم: ‫واسه‌‌م مهم نیس، اهل مشروب نیستم
مسکو: ‫نمی‌دونی داری چه چیزی رو از دست میدی، ‫نمی‌دونی "پاچاران" چه مزۀ خوبی میده! خلاصه ‫وقتی که توی تختش می‌خوابونیش و از ‫پیشش می‌خوای بری، مثل فرشته‌ها میمونه. ‫بعدشم که مدرسه‌‌ش هست. ترسی که ‫همۀ پدر و مادرا دارن ‫اینکه بچه‌‌ت اون آدم احمق باشه و ‫کتک‌خورِ کل کلاس بشه. در واقع برای من که این قضیه متفاوت بود. ‫بچۀ من بود که بقیه رو کتک می‌زد! ‫همه‌‌ش اخراج میشد. ‫خدا میدونه چندبار مدرسه‌‌ش رو عوض کرد، ‫اینه قضیه! آخرش، تموم چیزی که می‌خوای اینه که بچه‌‌ت عادی باشه، ‫اینکه آخرش به جای اینکه بره مدرسه، ‫یه گوشه نیفته و مواد مصرف کنه. ‫ولی پدر یا مادر بودن ‫واقعاً خوبه. خیلی!
    • قسمت 06، دقیقۀ 00:10:21

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
  1. خانه کاغذی. فصل یک، قسمت 2، دقیقه 04:50
  2. خانه کاغذی. فصل چهار، قسمت 4، دقیقه 35:55 و 38:17
  3. خانه کاغذی. فصل چهار، قسمت 5، دقیقه 21:14
  4. خانه کاغذی. فصل پنج، قسمت 1، دقیقه 40:33
  5. خانه کاغذی. فصل پنج، قسمت 1، دقیقه 42:08