پرش به محتوا

جی. دی. سلینجر

از ویکی‌گفتاورد
امیدوارم اگه واقعاً مُردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله‌ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه؛ یا نمی‌دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتنم تو قبرستون -اونم واسه این‌که مردم بیان و یک‌شنبه‌ها گل بذارن رو قبرم و این مزخرفات-. وقتی مُردی گل می‌خوای چی‌کار؟ ناطور دشت

جروم دیوید سلینجر مشهور به جی. دی. سلینجر نویسندهٔ محبوب و تأثیرگذار آمریکایی (۱ ژانویهٔ ۱۹۱۹-۲۰۱۰) بود.

دارای منبع

[ویرایش]
  • «اگه جداً می‌خوای درباره‌ش بشنوی، لابد اولین چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا به‌دنیا اومده‌م و بچگی گَندَم چه‌جوری بوده و پدر و مادرم قبل از به‌دنیا اومدنم چی‌کار می‌کرده‌ن و از این‌جور مزخرفات دیوید کاپرفیلدی؛ اما من اصلاً حال و حوصلهٔ تعریف این چیزها رو ندارم. اولاً که این حرفا خسته‌م می‌کنه، ثانیاً هم اگه یه چیز کاملاً خصوصی دربارهٔ پدر و مادرم بگم هر دوشون خون‌روش دوقبضه می‌گیرن. هر دوشون سر این چیزها حسابی حساسن. مخصوصاً پدرم.»
    • ناطور دشت، شروع داستان/ ۱۹۵۱ میلادی/ ترجمه: محمد نجفی
  • «شاخص‌ترین تفاوت میان لذت و خوش‌بختی این است که لذت مایع است و خوش‌بختی جامد.»
    • دوران حزن‌آلود زندگی آقای دومیه اسمیت، نام ترجمهٔ فارسی: دل‌تنگی‌های نقاش خیابان چهل‌و‌هشتم
  • «تفاوت میان یک انسان بی‌تجربه و انسانی مجرب در این است که اولی به هر بهانه خواهان مرگی شرافتمندانه است، در حالی‌که دومی به خاطر هر چیزی به فروتنی زندگی را دوست دارد.»
    • ناطور دشت، بخش ۲۴/ ۱۹۵۱ میلادی
  • «همه‌ش مجسم می‌کنم که هزار هزار بچۀ کوچیک دارن تو دشت بازی می‌کنن و هیش‌کی هم اون‌جا نیس -منظورم آدم‌بزرگه- جز من. من هم لبهٔ یه پرتگاه خطرناک ایستاده‌‌م و باید هر کسی رو که می‌آد طرف پرتگاه بگیرم. تمام روز کارم همینه. ناطورِ دشتم.»
    • ناطور دشت، بخش ۲۲/ ۱۹۵۱ میلادی
  • «هیچ‌کس نمی‌تواند آموزگاری را از آن‌چه در پیش دارد منصرف کند. او به‌هر حال کارش را انجام می‌دهد.»
    • ناطور دشت، بخش دوم/ ۱۹۵۱ میلادی

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ