جیگی جیگی، ننه خانم
ظاهر
جیگی جیگی ، ننه خانم ، مطرب و نوازنده دورهگرد دهه سی مشهد است که پایان زندگی و محل راز آلود و غیر متعارف دفنش، به فتوای دو مرجع تقلید، اورا مشهور و نامش را پایدار کردهاست.
گفتاوردها
[ویرایش]- «جیگی جیگی ننه خانوم
بیا بشین روی زانوم
رو زانوم سنجد داره
یه کمی بخور قوت داره.»[۱]
- «کبری خانم رفته عروسی
چلو خورده، شکمش دم کرده و…»
- «جیگی جیگی ننه خانم
درد دلت مو می دونم»[۲]
- «جیگی جیگی ننه خانم
بیا بشین روی زانوم
روی زانوم سنجد داره
کمی بخور قوت داره
جیگی جیگی ننه خانم
بیا بشین روی زانوم
تو با لخنه نیمکت دره
نومزد بازی لذت دره
جیگی جیگی ننه خانم
درد دلت مو می دونم
بیا بریم وکیل آباد
وکیل آباد تختی دره
پتختی و مطبخی دره .»[۳]
دربارهٔ او
[ویرایش]- «چه گرفتاری عجیبی در قضاوت میان این دو صف متجانس متخاصم پیدا کردهام. هر وقت آن «ملاباجی گشنیزخانم» ها را میبینم میگوییم باز هم آنها و هر وقت آن «جیگی جیگی ننه خانم»ها را میبینم میگویم باز هم اینها.»
- دکتر علی شریعتی، وصیت نامه[۴]
- «داستان جیگی جیگی نوازنده دورهگردی که حالا در ایوان عباسی حرم امام رضا (ع) مدفون است، از آن ماجراهای پر و رمز و رازی است که مشهدیها سینه به سینه نقلش میکنند.»
- مصطفی دالایی، خبرگزاری رضوی [۵]
- «پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستانها مرا به دم دکان خود میبرد و آنجا شاگردی میکردم و در همانجا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن میکرد، یکی از مشتریهایش من بودم. فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی میزد. موسیقیاش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. مردم مشهد برایش روایتهای زیادی ساخته بودند. چون طبق فرهنگ فولکلور مردم نظرات خود را وارد اتفاقات میکنند روایات گوناگونی که در مورد او وجود دارد نشانگر اهمیت این شخصیت است. جیگی جیگی هرگز دنبال پول نبود. در آن زمان که کودکی ۱۰–۱۲ ساله بودم، حرکات او که با ساز انجام میداد برایم شگفتانگیز بود و شاید علاقهای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم. در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب جیگی جیگی میشد. پدر محمدرضا قاری قرآن بود و در مغازهاش به او تمرین قرآن میداد و این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکیاش هرکس صدای قرآن خواندن او را میشنید میخکوب میشد.»
- رضا کیانیان بازیگر مشهدی سینما و تلویزیون[۶]
- «تصوری که از جیگی جیگی در ذهنم هست متعلق به زمانی است که در باغ ارگ مشهد که پر از سینما بود، با پدرم به سینما میرفتیم. گاهی دررفت و آمدهایمان جیگی جیگی را میدیدیم که ساز میزد و عروسک بزغالهاش را میرقصاند و این حرکات برای من بسیار جذاب بود. از پدرم میخواستم بمانیم و او را ببینیم و به او پول بدهیم و این تصویر ذهنی من از او بود اما همیشه تصویری زنده است..»
- داوود کیانیان[۷]
- «جیگی جیگی احترام ویژه ای برای امام رضا (ع) قائل بود به گونه ای که هر روز پس از خروج از غار خود ابتدا به حضرت ثامن الحجج (ع) سلام میداد و سپس کار روزانه خود را آغاز میکرد. علاقه او به ساحت امام رضا (ع) به حدی بود که در گذر از کوچههای محله نوغان یا سایر مناطق آن دوران مشهد، که دسترسی و رویت گنبد و بارگاه عالم آل محمد (ص) به سادگی ممکن بود؛ بلافاصله تنبکش را به نشانه احترام و ادب پشت سر یا زیر لباس مندرسش پنهان میکرد و پس از سلام به حضرت و وقتی مطمئن از محو شدن چشمانداز گنبد میشد، آوازه خوانی و تنبک زنی را شروع میکرد. این حسن ادب و احترام جیگی جیگی به نمادها و مصادیق دینی و مذهبی بنا به گفته برخی از روحانیون مشهدی، شامل آنها نیز میشده و «جیگی جیگی ننه خانوم» حتی با دیدن روحانیون نیز با مخفی کردن تنبکش دست از آوازه خوانی برمیداشت و پس از احوال پرسی و چاق سلامتی و عبور از آنان شروع به تنبک زنی و آوازه خوانی می کر .»
- مصطفی دالایی، خبرگزاری رضوی [۸]
- «مدل خانه او در سطح شهر یگانه بود. این سکونت گاه ویژه، اتاقکی غار مانند در داخل کال (کانال) انتهای کوچه نوغان جایی نزدیک دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ امروزی بود. جیگی جیگی گرچه خودش سراسر اندوه بود ولی آرزویی جز شادی دل مردم نداشت و با تمام علاقه ای که به شغلش داشت در ماههای محرم و صفر به احترام امام حسین (ع) دست به دف و دایره نمیزد و در این ایام دیگر از او خبری نبود گویا در این روزها در خانه اش با تنهایی خودش خلوت داشت حالا بماند که چه میخواست و چه آرزو میکرد.»
- مصطفی دالایی، خبرگزاری رضوی [۹]