جف کینی (نویسنده)
ظاهر
جف کینی (انگلیسی: Jeff Kinney؛ زادهٔ ۱۹ فوریهٔ ۱۹۷۱) یک هنرپیشه، مؤلف و طراحی بازی ویدئویی اهل ایالات متحده آمریکا است.
گفتاوردها
[ویرایش]خاطرات یک بچهٔ چلمن
[ویرایش]- «امشب به این نتیجه رسیدم که همهٔ مشکلات این روزهایم زیر سر کسی است که تغذیههای ناهار را میدزدد. پس تصمیم گرفتم یکبار برای همیشه مچش را بگیرم.»[۱]
- «میدانستم مامان آخر هفتهها میرود خرید، پس این وقت کلی تغذیهٔ جدید توی انباری هست و این یعنی گرفتن دزد صد در صد گارانتی میشود، بعد از شام رفتم توی انباری و چراغ را خاموش کردم و بعد رفتم توی یک سبد خالی و منتظر ماندم.»
- «نیمساعت، بعد یکی آمد تو و چراغ را روشن کرد، زیر یک حوله قایم شدم، مامان بود.»
- «تا لباسها را از داخل لباسشویی درآورد جم نخوردم، مامان نفهمید من آن جا هستم و لباسها را صاف انداخت توی سبدی که من توی آن قایم شده بودم.»
- «بعد از انباری رفت بیرون و من آن جا ماندم، جدی جدی آماده بودم آنجا بمانم حتی اگر تا صبح طول میکشید.»
- «اما لباسهایی که مامان از داخل خشککن درآورده بود خیلی گرم بودند و من کمکم احساس خوابآلودگی کردم و نفهمیدم که چطور شد که خوابم برد.»
- «نمیدانم چقدر خوابیدم، اما میدانم از صدای تلفن از خواب بیدار شدم. وقتی صدای جویدن چیزی را شنیدم چراغ قوهام را روشن کردم و مچ دزد را حین دزدی گرفتم.»
- «پسر! بابا بود! از اولش هم باید میفهمیدم کار اوست. وقتی پای هلههوله در میان باشد، او یک معتاد واقعی است.»
- «میخواستم کمی بابا را نصیحت کنم، اما او نگذاشت. اصلاً علاقهای نداشت بگوید چرا تغذیهٔ ناهار ما را میدزدد. اما علاقه داشت بداند من نصفشبی توی سبد لباس چه کار میکنم.»
- «درست همین موقع بود که شنیدیم مامان دارد میآید پایین. فکر کنم من و بابا دوزاریمان افتاد که توی چه موقعیت بدی هستیم. پس هر چه میتوانستیم شیرینی برداشتیم و دررفتیم.»
منابع
[ویرایش]- ↑ جف کینی، خاطرات یک بچهٔ چلمن (دوره سه جلدی)، ترجمهٔ سارا اسفندیارپور، انتشارات حوض نقره، ۱۳۹۰.