بهار
ظاهر
بهار اولین فصل از فصلهای مناطق معتدل است.
گفتاوردها
[ویرایش]- آب زنید راه را هین که نگار میرسد
- مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
- رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
- غم به کناره میرود مه به کنار میرسد
- باغ سلام میکند سرو قیام میکند
- سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
- چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
- زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد[۱]
- بامدادن که تفاوت نکند لیل و نهار
- خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
- صوفی، از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
- که نه وقت است که در خانه بخُفتی بیکار
- بلبلان، وقت گل آمد که بنالند از شوق
- نه کم از بلبل مستی تو، بنال ای هشیار
- آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
- دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
- این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
- هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
- کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند
- نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار [۲]