پرش به محتوا

بهادرشاه دوم

از ویکی‌گفتاورد
بهادرشاه دوم
دستخط خود بهادر شاه دوم ـ ۱۸۴۴

بَهادُرشاه دوم (به اردو: بهادر شاه دوم) معروف به «بَهادُرشاه پیروز» و با نام کامل «ابوالمظفر سراج‌الدین محمد بهادرشاه ظفر» آخرین امپراتور مغول از دودمان گورکانی در هندوستان بود. وی فرزند اکبرشاه دوم بود. از وی به عنوان آخرین پادشاه مسلمان هندوستان و از پویندگان جنبش استقلال هند از سوی امپراتوری بریتانیا یاد می‌شود. بهادرشاه بسیار به ادبیات و خطاطی علاقه داشت و به زبان اردو و زبان فارسی شعرهایی به «شکل غزل» می‌سرایید.

گفتاوردها

[ویرایش]

غزل

[ویرایش]
  • تذکرہ فارسی گو شعرایٔ اردو، ص ۱۶۱
این که بینی ھمه یا قالب و جان ھمه اوست      بلکه ھم قالب و ھم روح روان ھمه اوست
آنچه بیرون و درون است ھمان است ھمان      راز فاش ھمه او سر نھان ھمه اوست
در پس پردہ و بی پردہ در آید از دل      بی نشان و سبب نام و نشان ھمه اوست
نیست دیر و حرم از شیخ و برھمن آباد      ھمه مھمان و مکینی و مکان ھمه اوست
شعلهٔ نار جحیم و گل گلزار نعیم      یک تجلی ست که در جلوۂ شان ھمه اوست
می زند ای ظفر ؔ امروز به باغ توحید      ھم چو بلبل دل شوریدہ فغان ھمه اوست

شعر

[ویرایش]
  • دستخط خود بهادر شاه دوم ـ ۲۹ آوریل ۱۸۴۴
دوست آں باشد گیرد دست دوست      در پریشان حالی و درمانده گی
دوست مشمر آنکه در نعمت زند      لاف یاری برادر خوانده گی
  • تذکرہ فارسی گو شعرایٔ اردو، ص ۱۶۰
از نشهٔ دولت بھادر شاھی      شد پر زِ مئے طرب ایاغ دھلی
به نشست به تخت روز افزون      نزھت به فزود ازو به باغ دھلی
تاریخ جلوس آن شه والا قدر      آمد به لب خود چراغ دھلی

پیوند به‌بیرون

[ویرایش]
  • عبدالرؤف عروج: تذکرہ فارسی گو شعرایٔ اردو، چاپ کراچی، ۱۹۷۱