امیرحسین فردی
ظاهر
امیرحسین فردی (۱۳۲۸ - ۱۳۹۲) نویسندهٔ ایرانی.
گفتاوردها
[ویرایش]- «میل به قصه و داستان در آدمها وجود دارد و از بهترین ابزارهای ارتباطی به شمار میرود. خودم اهل خواندن و شناختن ادبیات بودم. از همان دوره قبل از انقلاب، کم چیزی در این حوزه بود که نخوانم و ندانم و دربارهٔ آن نشانی تازهای برای دوستانم نداشته باشم.»
- از ماهنامه داستان - شماره ششم
- «بعد از این همه سال دربارهٔ یک واقعه دراماتیک و جذاب مثل تسخیر لانه جاسوسی، نه یک فیلم ساخته شده، نه یک رمان نوشته شده. با این که میشد دهها کتاب دربارهٔ آن نوشته شود. از جزییات اتفاقها، گفتوگوها، تصمیمهای اولیه، نحوه اداره ماجرا، چطور این بچهها شاخ غول را شکستهاند؟»
- از ماهنامه داستان - شماره ششم
- «مادرم دوست داشت من توی روستا درس بخوانم. با دو نفر که سواد داشتند، صحبت کرد که به امیر خواندن و نوشتن یاد بدهید. نمیدانم کتاب از کجا گیر آوردیم؛ ولی میرفتم پیش اینها و به من خواندن و نوشتن یاد میدادند. جالب اینکه اول یاد گرفتم آذری بخوانم.»
- از ماهنامه داستان - شماره ششم
- «از انقلاب اسلامی دفاع میکنم و نقشی در آن و عقیدهای به آن داشتم و دارم. حق دارم از آن دفاع کنم. شاید کسی هم باشد که نپسندد، ولی این حق من است.
- «تودهایها به بچه مسلمانها میگفتند «مذهبی» که اسم روی آنها گذاشته باشند.»
- از ماهنامه داستان - شماره ششم
- «تقدیرم این بود که با کار برای بچهها شروع کردم. وقتی با بچهها همکلام میشوید و برای آنها چیزی مینویسید، دور ریخته نمیشود.»
- از ماهنامه داستان - شماره ششم
- «انقلاب به فرزندان خود اعتماد به نفس میدهد». اعتقاد دارم که همینطور است. اگر قرار باشد آدم بترسد که نمیشود.»
- از ماهنامه داستان - شماره ششم