پرش به محتوا

اسلیمی

از ویکی‌گفتاورد

اسلیمی شکلی از تزئین هنری متشکل از «تزئین سطح بر اساس الگوی پیمایش خطی ریتمیک و درهم زدن شاخ و برگ، ریشه‌پیچک» و یا خطوط ساده، اغلب همراه با عناصر دیگر.

درباره

[ویرایش]
  • نشانه‌شناسی: «اسلیمی اگر چنانچه منحصراً به اسلام (عرب‌ها) تعلق نداشته باشد، با این حال همان‌گونه از نامش [اسلیمی=Arabesque] برمی‌آید، ویژهٔ هنر عربی است، زیرا کشیدن اشکال انسانی و حیوانی بر آنان ممنوع بود.»
  • «نقوش اسلیمی در واقع فرارفتن از نقاشی و طراحی است، نوعی روشنیِ ضمیر است و پیچیدگی درون.»
  • «اسلیمی شکل نیست بل ضرباهنگ است، نوعی وردخوانی با تکرار بی‌پایان یک مضمون، نوعی نسخه‌برداری از ذکر ذهنی
  • «اسلیمی هم‌چون ذکر، اگر پایگاهی برای کشف و شهود شود، کمک می‌کند تا از شرایط لحظه‌ای و موقتِ خود رهایی یابیم.»
  • «اسلیمی نه بی‌ارتباط با هزار دالان است که مسیر پیچیدهٔ آن از پیرامون به سوی مرکز اصلی جهت می‌گیرد (که نماد مرکز نامریی وجود است) و نه بی‌ارتباط با تار عنبکوت.»
  • «اسلیمی با بینشی مذهبی در ارتباط است. اسلام ضدِّ شمایل‌پرستی است و کلام در آن استیلا دارد…»

منابع

[ویرایش]
  1. شوالیه، ژان. «اسلیمی (Arabesque /Arabesque)». در Dictionnaire des symboles [فرهنگ نمادها]. ج. یکم. ترجمهٔ سودابه فضایلی. تهران: انتشارات جیحون، ۱۳۸۴. ص ۱۸۲. شابک ‎۹۶۴۶۵۳۴۱۴۷.