«بهترین سخن آن است که جدّی اش به کارَت آید و شوخی اش سرگرمت سازد.»
ابن عمید از «لطائف الظرفاء من طبقات الفضلاء» نوشته ابومنصور عبدالملک ثعالبی، به اهتمام قاسم السامرائی، چاپ لیدن، ۱۹۷۸، بارگذاری شده در ویکینبشتهٔ عربی
«سخن در بندِ توست تا بر زبانش نرانی و چون گفتی اش تو در بندِ آنی، پس زبانت را چنان نگهدار که دِرَم و دینارت را، چه بسا سخنی که نعمتی را رُبود و نقمتی را جلب نمود.»
«سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فرا گیرید .»
محمد باقر بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج ۷۵، ص (۱۷۰)
من حتی میپندارم که دیدن و شنیدن فعالیت عمیقتر و وسیعتری است تا گفتن . دهانهای آدمیان چون قیفی است که مفاهیم گستردة ذهنی را برای ورود به گوش دیگران، از باریکه تعریف شده واژگان مورد توافق عبور میدهد. حال آن که شنیدن و دیدن، واژههای محدود را در دریای اندیشه توسعه میدهند و طبیعی است که غوطه خوردن در اقیانوس اندیشه، شناگری فعالتری میطلبد تا شیرجهزدن در قیف الفاظ و واژهها.