پرش به محتوا

مهناز افشار

از ویکی‌گفتاورد

مهناز افشار (۱۱ ژوئن ۱۹۷۷) بازیگر ایرانی است.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «نمی‌توان بر این احساس مسؤولیت شهروندان نسبت به وضعیت کشور نام سیاسی بودن گذاشت.»
  • «احساس مسؤولیت نسبت به وضعیت کشور برایم ارزشمند است؛ ولی فعالیت سیاسی خاصی ندارم.»
  • «ساخت موفق یک فیلم سینمایی به تمام عوامل آن بستگی دارد و بازیگران نیز بخشی از این عوامل هستند.»
    • ۲۱ خرداد ۱۳۸۴ / ۱۱ ژوئن ۲۰۰۵؛ در برنامه «دوستانه»[۱]
  • «وقتی یک خانمی که شکلِ ظاهری اش با من تفاوت دارد با بچّه اش از کنارِ من رد می‌شود و لبخند می‌زند، این یک دنیا برای من ارزش دارد.»
    • دوهفته نامه موفقیت، شماره ۱۸۰، خرداد ۸۹، ص ۱۵
  • «مردم همیشه برایم مهم بودند و هستند. مردم به هنرمند فرصت می‌دهند تا حضور داشته باشد.
  • «یکی از تجربیات این است که مردم با دقت و نگاه‌شان بر مسیر کاری‌ام تأثیر گذاشته‌اند. البته نه‌فقط روی حرفه‌ام، بلکه بی‌تاثیر در مسیر فعالیت‌های اجتماعی‌ام هم نبوده‌اند.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «بعضی اوقات مردم می‌پرسند وقتی کار خیری انجام می‌دهید، چرا نشان می‌دهید؟ جوابش می‌تواند این باشد که چون در نهایت ذات وجود بازیگر و سینما نمایش و نشان‌دادن است، یک‌سری رفتار و عملکرد خیرخواهانه وجود دارد که به‌صورت خصوصی انجام می‌شود که آن در جای خود لازم است؛ ولی برخی موقعیت‌ها وجود دارد که ما موظف به اطلاع‌رسانی هستیم؛ ولی برای اینکه بتوانم پاسخ شما را بدهم، باید بگویم تا الان که در اینجا نشسته‌ام، نگاه مردم، خواسته‌شان، نقدهای بجایشان در مسیر کاری من بی‌تاثیر نبوده‌است.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «من از نوجوانی و کودکی چه در دوران مدرسه و چه در مواقعی که به میهمانی‌های خانوادگی می‌رفتیم، عاشق این بودم که همه دور هم بنشینیم و معاشرت داشته باشیم و شلوغ کنیم.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «همیشه دوست داشته‌ام ارتباطم با آدم‌ها چشم‌درچشم (چهره‌به‌چهره) باشد. به همین دلیل از آن‌دسته آدم‌ها نبودم که در گوشه‌ای خلوت بنشینم و همیشه در لاک تنهایی خود بروم. این رفتار در ذات من نهفته و به خصلت شخصی‌ام تبدیل شده‌است؛ بنابراین جزو کسانی بودم که وقتی وارد این حرفه شدم، عاشق این بودم که میان مردم باشم و مثلاً برای خرید به فروشگاه شهروند بروم.»[۲]
  • «من می‌گویم خدایا، به خطارفتن، اشتباه‌کردن، بددل و بدذات‌شدن فقط مال همسایه نیست. این اتفاق می‌تواند برای همه ما بیفتد. اما متأسفانه این‌روزها ما دچار بی‌حوصلگی و بداخلاقی شده‌ایم. این‌روزها خوب‌بودن غنیمت است. آرزویم این است که انسان خوبی باشم.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «در هنر هیچ سقفی وجود ندارد. تازه برای رسیدن به آن سقف اگر بخواهیم دیگران را با خشونت حذف کنیم، خیلی دردناک است. چون در آن صورت قطعاً سقوط خواهیم کرد و نخواهیم فهمید از کجا؟»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «به نظرم در تفاوت‌ها و تضادهاست که بزرگ می‌شویم و به تعالی می‌رسیم.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «ادبیات تاجیکی و افغانی ادبیاتی مودبانه است در حالی که ما کلمات را می‌شکنیم. من لهجه آنها را دوست دارم. بسیار محترمانه حرف می‌زنند.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • [نگاه شما به مهاجران افغانستانی در ایران چگونه است؟] «هرجا احساس کنم نسبت به افغانستانی‌های عزیزی که به‌خاطر مسایل امنیتی و حفظ جان‌شان میهمان کشور ما بودند بی‌احترامی می‌شود، تاسف می‌خورم و شرمنده آنها می‌شوم. برای اینکه ما در هرنژاد و ملیتی خوب و بد داریم.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «من همیشه گفته‌ام دغدغه اولم خانواده و بعد مسایل اجتماعی و فرهنگی است. من هرجا که فکر کنم در ترویج فرهنگ عشق و محبت میان انسان‌ها مؤثر باشم، همیشه پیشقدم خواهم بود.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • [پیام شما برای مردم افغانستان چیست؟] «پیام خاص من خیلی دلی است؛ اولا اینکه من همه مردم را دوست دارم. واقعیت این است که برای من افغانستانی، تاجیک و ایرانی قابل تفکیک نیستند. مسایل مشترک تاریخی، فرهنگی، زبانی و حتی جغرافیای کهن، ما را به هم نزدیک کرده و این نزدیکی جدایی‌ناپذیر است. از نگاه دیگر، همه ما بنده خداییم. دربارهٔ مردم عزیز افغانستان باید بگویم دوستشان دارم و بدانند که هرکامنت و هرنوشته محبت‌آمیزی به من ابراز می‌کنند، با جان و دل آن را می‌خوانم، درک می‌کنم و لذت می‌برم.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]
  • «آرزو و خواهشم این است که برگردیم به روزهایی که ادبیات مهربان‌تری داشتیم. چقدر زیباست با خود و جهان در صلح باشیم.»
    • ۱۸ مارس ۲۰۱۵/ ۲۷ اسفند ۱۳۹۳[۲]

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ