سهیل پسر عمرو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز ربات: زیباسازی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
*شما آخرین کسانی بودین که اسلام آوردید، پس اولین کسانی نباشید که از اسلام برمیگردید. آیا در شر اول از همه هستید و در خیر آخرِ همه؟ ''بعد سه بار گفت:'' لا اله الا الله. کسی که غیر از این بگوید گردنش را میزنیم. |
* شما آخرین کسانی بودین که اسلام آوردید، پس اولین کسانی نباشید که از اسلام برمیگردید. آیا در شر اول از همه هستید و در خیر آخرِ همه؟ ''بعد سه بار گفت:'' لا اله الا الله. کسی که غیر از این بگوید گردنش را میزنیم. |
||
**'' خطاب به مردم مکه پس از وفات حضرت محمد، هنگامی که جاهلیت تلاش برای بازگشت داشت'' |
** '' خطاب به مردم مکه پس از وفات حضرت محمد، هنگامی که جاهلیت تلاش برای بازگشت داشت'' |
||
*من به محمد قول داده ام که حرفی، کاری علیه اش انجام ندهم. |
* من به محمد قول داده ام که حرفی، کاری علیه اش انجام ندهم. |
||
**''پس از آن که محمد در [[w:غزوه بدر]] او را از اسارت آزاد کرد'' |
** ''پس از آن که محمد در [[w:غزوه بدر]] او را از اسارت آزاد کرد'' |
||
*گمان خیر داریم؛ برادری بزرگوار و پسر برادری بزرگوار هستید. |
* گمان خیر داریم؛ برادری بزرگوار و پسر برادری بزرگوار هستید. |
||
**''پس از [[w:فتح مکه]]''. |
** ''پس از [[w:فتح مکه]]''. |
||
---- |
---- |
||
در ماجرای صلح حدیبیه ،قریش سهیل بن عمرو را برای انعقاد صلح نامه می فرستند.پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب می گوید:بنویس به نام خدای بخشنده مهربان(بسم الله الرحمن الرحیم)،سهیل می گوید: |
در ماجرای صلح حدیبیه ،قریش سهیل بن عمرو را برای انعقاد صلح نامه می فرستند.پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب می گوید:بنویس به نام خدای بخشنده مهربان(بسم الله الرحمن الرحیم)،سهیل می گوید: |
||
* این خدا را نمی شناسم.پس بنویس به نام خدا . |
* این خدا را نمی شناسم.پس بنویس به نام خدا . |
||
در ادامه پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب می گوید بنویس این چیزی است که محمد پیامبر خدا با سهیل پسر عمرو صلح می کند.پس سهیل می گوید: |
در ادامه پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب می گوید بنویس این چیزی است که محمد پیامبر خدا با سهیل پسر عمرو صلح می کند.پس سهیل می گوید: |
||
*اگر |
* اگر گواهی می دادم که پیامبر خدایی ، با تو جنگ نمی کردم؟و یا تو را از زیارت خانة خدا منع نمیکردیم |
||
*ای علی |
* ای علی بنویس : این چیزی است که [[محمد بن عبدالله]] با [[سهیل پسر عمرو]] بـر آن قرار صلح منعقد ساخت ، توافق کردند که ده سال جنگ در میان مردم موقوف باشد و مردم در ایـن ده سـال در امـان باشند و دست از یکدیگر بدارند. و هرکس از اصحاب محمد برای حج یا عـمره یا تجارت به مکه رود، جان ومالش در امان باشد و هر کس از قریش در رفتن به مصر یا [[شام]] از مدینه عبور کند جان ومالش در امان باشد و هر کس از قریش بدون اذن ولی خود نزد مـحـمـد بـرود او رابـه ایـشـان بـازگرداند، و هرکس از همراهان محمد نزد قریش رود او را بدو بازنگردانند...دیـگـر آن که امسال از نزد ما بازگردی و وارد مکه نشوی ، در سال آینده ما از مکه بیرون خواهیم رفـت تا با اصحاب خود به شهر درآیی و سه روز در مکه اقامت کنی ،مشروط بر این که جز شمشیر در نیام ، سلاحی همراه نداشته باشید |
||
==درباره او== |
== درباره او == |
||
*ای عُمر، او را بگذار برود. روزی خواهد آمد که چشمانت روشن میکند. |
* ای عُمر، او را بگذار برود. روزی خواهد آمد که چشمانت روشن میکند. |
||
**حضرت [[محمد بن عبدالله]] خطاب به عُمر بن خطاب |
** حضرت [[محمد بن عبدالله]] خطاب به عُمر بن خطاب |
||
* |
* کسی که از شما با سهیل روبرو میشود باید به طرف وی تیز نگاه نکند، و او باید خارج شود، به جانم سوگند، سهیل از عقل و شرف برخوردار است، و شخصی مثل وی از اسلام بی خبر نمانده است، اما گذاشتن هر چیزی در مقابل قدرت الهی بی فایده است. |
||
**حضرت [[محمد بن عبدالله]] |
** حضرت [[محمد بن عبدالله]] |
||
⚫ | |||
[[رده:افراد]] |
[[رده:افراد]] |
||
[[رده:عربها]] |
[[رده:عربها]] |
||
[[رده:اسلام]] |
[[رده:اسلام]] |
||
⚫ | |||
[[en:Suhayl ibn Amr]] |
[[en:Suhayl ibn Amr]] |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۶:۵۸
- شما آخرین کسانی بودین که اسلام آوردید، پس اولین کسانی نباشید که از اسلام برمیگردید. آیا در شر اول از همه هستید و در خیر آخرِ همه؟ بعد سه بار گفت: لا اله الا الله. کسی که غیر از این بگوید گردنش را میزنیم.
- خطاب به مردم مکه پس از وفات حضرت محمد، هنگامی که جاهلیت تلاش برای بازگشت داشت
- من به محمد قول داده ام که حرفی، کاری علیه اش انجام ندهم.
- پس از آن که محمد در w:غزوه بدر او را از اسارت آزاد کرد
- گمان خیر داریم؛ برادری بزرگوار و پسر برادری بزرگوار هستید.
- پس از w:فتح مکه.
در ماجرای صلح حدیبیه ،قریش سهیل بن عمرو را برای انعقاد صلح نامه می فرستند.پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب می گوید:بنویس به نام خدای بخشنده مهربان(بسم الله الرحمن الرحیم)،سهیل می گوید:
- این خدا را نمی شناسم.پس بنویس به نام خدا .
در ادامه پیامبر اسلام به علی بن ابی طالب می گوید بنویس این چیزی است که محمد پیامبر خدا با سهیل پسر عمرو صلح می کند.پس سهیل می گوید:
- اگر گواهی می دادم که پیامبر خدایی ، با تو جنگ نمی کردم؟و یا تو را از زیارت خانة خدا منع نمیکردیم
- ای علی بنویس : این چیزی است که محمد بن عبدالله با سهیل پسر عمرو بـر آن قرار صلح منعقد ساخت ، توافق کردند که ده سال جنگ در میان مردم موقوف باشد و مردم در ایـن ده سـال در امـان باشند و دست از یکدیگر بدارند. و هرکس از اصحاب محمد برای حج یا عـمره یا تجارت به مکه رود، جان ومالش در امان باشد و هر کس از قریش در رفتن به مصر یا شام از مدینه عبور کند جان ومالش در امان باشد و هر کس از قریش بدون اذن ولی خود نزد مـحـمـد بـرود او رابـه ایـشـان بـازگرداند، و هرکس از همراهان محمد نزد قریش رود او را بدو بازنگردانند...دیـگـر آن که امسال از نزد ما بازگردی و وارد مکه نشوی ، در سال آینده ما از مکه بیرون خواهیم رفـت تا با اصحاب خود به شهر درآیی و سه روز در مکه اقامت کنی ،مشروط بر این که جز شمشیر در نیام ، سلاحی همراه نداشته باشید
درباره او
- ای عُمر، او را بگذار برود. روزی خواهد آمد که چشمانت روشن میکند.
- حضرت محمد بن عبدالله خطاب به عُمر بن خطاب
- کسی که از شما با سهیل روبرو میشود باید به طرف وی تیز نگاه نکند، و او باید خارج شود، به جانم سوگند، سهیل از عقل و شرف برخوردار است، و شخصی مثل وی از اسلام بی خبر نمانده است، اما گذاشتن هر چیزی در مقابل قدرت الهی بی فایده است.
- حضرت محمد بن عبدالله