بهلول: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد،
بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟
بهلول گفت: این کار داستانی دارد:
یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد.
ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده.
بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده.
بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده.
آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:
واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند،
پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟
قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه

یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد، بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟ بهلول گفت: این کار داستانی دارد: یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد. ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده. آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند، پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟
یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد، بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟ بهلول گفت: این کار داستانی دارد: یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد. ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده. آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند، پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟
قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه
قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه

نسخهٔ ‏۸ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۳۶

یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد، بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟ بهلول گفت: این کار داستانی دارد: یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد. ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده. آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند، پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟

                 قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه

منبع

سایت تبیان