فرهاد جعفری
ظاهر
فرهاد جعفری (۱۹۶۵) روزنامهنگار و نویسنده ایرانی.
گفتاوردها
[ویرایش]- « اقتصاد دولتی، ربطی به این دولت آن دولت یا این نظام یا آن نظام ندارد. منظورم اقتصاد غیررقابتی رانتی است. اقتصاد ما در زمان پهلوی هم یک اقتصاد سرتاپا دولتی و فاسد بود.»[۱]
- « در مورد ناشرهای ایرانی بگذارید چیزی بگویم: از آنجا که ناف روشنفکری در ایران را با چپ و چپگرایی بریده اند، ناشر ایرانی هم مثل هر چپ آرمانگرا و عدالتخواه دیگر فکر میکند «کتاب» یک کالای مقدس است. همانطور که نویسنده فکر می کند پیامبر است و رسالت دارد پیام خودش را به گوش مردم برساند. و چون ناشر ایرانی گمان می کند کتاب یک کالای مقدس است (و نویسنده فکر می کند پیامبر است) و کسی که پیام یک پیامبر را نشر میدهد، صاحب یک ماموریت و رسالت فرهنگی است، کتاب را یک «کالا»(مثل هر کالای دیگر) نمیبیند...واقعیت این است که «ناشر ایرانی» کسی نیست جز یک «چاپچی»! و البته «موزع». همین!»[۲]
- «ناشر ایرانی، از نفروختن کتاب سود بیشتری عایدش میشود تا فروختن کتاب! باورکردنی نیست؛ اما واقعیت دارد. دلیل روشنش هم اینکه چیزی حدود ۷۰۰۰ ناشر داریم، اما تعداد کل کتابفروشیها در کشور به ۳۵۰۰ نمیرسد.»[۳]
- «ناشر غیردولتی یعنی کسی که بدون دریافت کمترین کمکی از هر دولتی، بتواند روی پای خودش بایستد. »
- «بزرگترین بنگاههای انتشاراتی ایران از جمله فرانکلین در دولتهای موسوی و هاشمی به فلاکت افتادند و تعطیل شدند. بروید حکایت آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر را بخوانید تا دستتان بیاید اوضاع قبلی!»[۴]
- «من داستان نمینویسم که نسبت به دریافت شخصی دیگران درباره آن پاسخگو باشم، من داستان مینویسم که داستانی تعریف کرده باشم. همین! و البته این که آن را بفروشم و درآمدی هم از این راه کسب کنم.»[۵]
- «در «پانوراما دیدن» لذتیست که در «محو پیکسلیکوچکشدن» نیست.»[۶]