صبا کاشانی ، (فتحعلی خان کاشانی متخلص به صبا) ملکالشعرای دربار فتحعلیشاه قاجار. زادروز: حدود سال(۱۱۷۹ هجری قمری ) در کاشان. صبا در سن ۵۹ یا ۶۰ سالگی به تاریخ (۱۲۳۸ هجری قمری ) در تهران درگذشت.
چو اشپختر آن دیو پرخاشجو
شد آگاه در «گنجه» از رای او
گزیدی لب خویش هردم به گاز
نهفتی، ولی گشت بیپرده راز
بسی گفتم ایران نه هند است و روم
ندیده کسی کام زان مرز و بوم
به کام دمآهنج نراژدها
منه گام، کز وی نگردی رها
زگفتار ایران فرو بند دم
مکن بخت فیروز بر خود دژم
مه از خون شیرانش آغشته خاک
ستودان شاهانش تاری مغاک
به نام خداوند بینش نگار
خردآفرین، آفرینش نگار
خداوند این گوهرین بارگاه
برافراز این عنبرین دستگاه
زپیدایی از آفرینش نهان
ولی نز خداوند بینش نهان
به هرذره او بر شده آفتاب
به هر قطره او ژرف دریای آب
به بیننده آفریننده بین
به ژرفی یکی در دو بیننده بین
که بازاست زین خرد بینندهات
دری زی بزرگ آفرینندهات
جهانبان جهان از سخن آفرید
به گفتن شد این آفرینش پدید
ز هر آفریده سخن برتر است
سخن زآفرینش بهین گوهر است
به مردم بود نام مرد از سخن
نه از سختستخوان، نه از نرمتن
به هرکس که نیروی گفتار بیش
بدین نام نامی سزاوار بیش
سخنگو ندارد به دل بیم مرگ
سخن مرگ را آهنین پتک و ترگ
زبان سخندان یکی خنجر است
که گه نوشزا، گه شرنگآور است
زگوینده نو سخن گوش کن
کهن گفتهها را فراموش کن
شنیدم یکی موبد سالخورد
در آندم که روشنروان میسپرد
تن پاکش از تابش آفتاب
چو موم اندر آتش، چو شکر در آب
یکی گفتش: ای پیر دیرینه روز
تن از تابش آفتابت به سوز
نبستی چرا در سرای سپنج
سپنجیسرایی پی دفع رنج؟
بنالید و گفتا: در این روز کم
گر آسایش از سایه نبود چه غم!
بزرگان چنین از جهان رستهاند
نه چون ما دل اندر جهان بستهاند
چو صاحبدلی بر جهان دل منه
به بیهوده گِل بر سر گِل منه