پرش به محتوا

سرنا

از ویکی‌گفتاورد

سُرنا یا سورْنا نام ساز بادی باستانی ایرانی است که از چوب ساخته می‌شود.

ضرب‌المثل

[ویرایش]
  • «سرنا را از سر گشادش می‌زند»
    • کنایه از اینکه در کاری که به او واگذار کرده‌اند تخصص ندارد و غلط انجام می‌دهد.

گفتاوردها

[ویرایش]
  • «آن روز که بامداد سلطان به فتح خلیج بیرون خواست شد ده هزار مرد به مزد گرفتندی که هریک از آن جنیبتان که ذکر کردیم یکی را به دست گرفته بودی و صد صد می‌کشیدندی، و در پیش بوق و دهل و سرنا نمی‌زدند ی، و فوجی از لشکر برعقب ایشان می‌شدی.»

    سفرنامه ناصر خسرو، صفت فتح خلیج

در شعر فارسی

[ویرایش]
  • «مطرب عشاق بهر من زن این نادر نوا / زانک هست از گوش کر این بانگ سرنا دور دور»

مولوی

  • «به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی / ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز»

مولوی

  • «ور بدرد طبل شادی لشکر عشاق را / مژده انافتحنا دردمد سرنای عشق»

مولوی

  • «بنال ای یار چون سرنا که سرنا بهر ما نالد / از آن دم‌ها پرآتش که در سرنا دمیدستم»

مولوی

  • «اندرین صفهای معنی در معنی را مجوی / زان که در سرنا نیابی نفخ اسرافیل را»

سنایی

  • «شد رف و درگاه و طاق و طاقچه / پر دف و سرنا و زاغ و زاغچه»

ملک‌الشعرا بهار

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
سرنا
دارد.