پرش به محتوا

دمشق

از ویکی‌گفتاورد

دَمِشْق بزرگ‌ترین شهر کشور سوریه و پایتخت آن کشور.

گفتاورد

[ویرایش]
  • «بهشت خاور و درآیند زیباییِ شگفت‌آور. نگین انشگتری همهٔ سرزمین‌های اسلام که در آن‌ها غنودم و عروس شهرهایی که جلوهٔ آن‌ها را دیدم. آراسته به گل‌های الوان و گیاهان، جلوه‌گر در حریر سبز جامه‌های باغ و بوستان. طرح و بنیاد زیبایش برآمده در جایی شایسته و تختگاهش چون نگار، به زیباتر آرایشی آراسته. خدای تعالی شرفش بر شرف نهاد و مسیح و مادرش بدین دیار با آرامش و وقار مأوا داد.»
  • «جلوهٔ رخشنده‌اش بینندگان را دلشاد می‌کند و ندای فرخنده‌اش ایشان را به ضیافت عروسی خانه‌ای زیبا و حجله‌گاه تماشا دعوت و فریاد می‌کند.»
  • «زمنیش را چندان به وفور آب رسیده که آن را دل از آب رمیده تا بدانجا که شوقش به تشنگی کشیده است. آنگاه که رنج و بلا، درد و عنا می‌خواهد به ستوهت آرد، فرصتی دریاب و به سوی این آب خنک بشتاب، بکوش و ره بپوی و آن را بنوش و سر-و-تن بدان بشوی که بوستان‌ها چون هالهٔ ماهش در پناه کشانده و چون کاسه برگ‌هایی که غنچه‌ای را دربرگیرد، جامهٔ سبز حریرنش پوشانده است.»
  • «در جانب شرق آن، تا دیده بیند، غوطهٔ سرسبز دمشق گسترده و چشمگیر است و هر نقطه از چهارسوی آن، از شادابی زیبا و دلپذیر. خدا را بی‌گمان، گویندگان چه راست گفته‌اند «که اگر بهشت در زمین بودی، جز دمشق نبودی؛ و اگر این خطّهٔ مینونشان بر آسمان بودی همان فردوسِ جنان بودی و با آن همسان نبودی.»
  • «قصبهٔ سرزمین شام و بهشت روی زمین است که گردشگاه‌های بسیار و ساختمان‌های زیبا دارد. سرزمینی نیکو، کشاده، پرآب و درخت با میوه ارزان است… شهر، امروزه بزرگ و دارای بارو و خندق و قهندز است. ساختمان‌ها از همه سو به هم چسبیده است. باغ‌ها، فرسنگ‌ها دورادور عمارت را پوشانیده است. کمتر مسجد یا رباط یا خانه یا مدرسه یا کاروانسرایی بینی که آب در آن جاری نباشد.»
  • «و اهل دمشق از نظر خلق و خلق و لباس زیباترین مردم هستند و لهو و لعب دوست دارند و روزهای شنبه، صغیراً و کبیراً مشغول لهو و طرب گردند و به هیچ کار، اقدام ننمایند؛ و میدانی دارند در وسط شهر که همیشه سبز و خرم است، اکثر خلق، بدانجا روند و تا شام به انواع لهو و لعب اشتغال نمایند و چون شب شود به جامع دمشق آمده، نماز خوانده به خانه‌های خود پراکنده شوند.»

منابع

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
دمشق
دارد.
  1. سفرنامهٔ ابن جبیر. ترجمهٔ پرویز اتابکی. مشهد: مؤسسهٔ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰. ۳۲۱. 
  2. قزوینی، ابوعبدالله زکریا. آثار البلاد و اخبار العباد. ترجمهٔ میرزا جهانگیر قاجار. تهران: امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۳ ه. ش. ۲۷۵.