ابومنصور عبدالملک ثعالبی
ظاهر
ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری(زادهٔ ۳۵۰- مرگ ۴۲۹ یا ۴۳۰ هجری قمری/(۹۶۱–۱۰۳۸)میلادی) شاعر تازیگوی، نویسنده و تاریخنگار عرب ایرانی، اهل نیشابور بوده است. معروف به ابومنصور نیشابوری و جاحظِ نیشابور.(ثعالبی در زبان عربی به معنای فروشنده پوست روباه است)
گفتاورد
[ویرایش]- «هر کس خدای تعالیٰ را دوست بدارد، پیامبرش را دوست میدارد. هر کس پیامبرِ عرب زبان را دوست بدارد، مردمِ عرب را دوست میدارد. هر کس مردمِ عرب را دوست بدارد، زبانِ عربی را دوست میدارد که به این زبان برترین کتاب بر برترینِ مردمان عرب و غیر عرب نازل شد؛ و هر کس زبانِ عربی را دوست بدارد، خود را به آن مشغول وا میدارد، نگهدار و پاسبانِ آن و پیوسته بر آن کار است. به آن عنایت میورزد و همّتاش را صرفِ آن میکند؛ و هرکس که خدا او را به اسلام راهنمایی فرمود و دلش را به آن شادمان کرد، باور بدارد که همانا محمّد ﷺ بهترینِ پیامبران است، اسلام برترینِ ملّتها و عرب بهترین امّتهاست. زبانِ عربی بهترینِ زبانها و گویشهاست و رویآوری بر فهمِ آن از دینداری است؛ چرا که ابزاری برای علم است و کلیدِ آموزش در دین است، سببِ صلاحِ معاش و معاد است. سپس، زبانِ عربی برای گردآوردن و فراهم کردنِ بزرگیها و برتریهاست؛ برای دست یافتن بر جوانمردی و صفاتِ پسندیده و انسانی است، برای دیگر داناییها و بزرگیها به مانندِ چشمهای است برای آب، به مانندِ چوبی است که آتش با آن افروزند؛ و اگر بر همهٔ ویژگیهای این زبان چیرگی و دانایی و ژرفنگری نباشد، نیروی یقین در شناختِ اعجازِ قرآن به دست نمیآید.»
- از دیباچهٔ فقه اللغة و سر العربیّة
- «روزی بهرام در مراجعت از شکار دید جمعی موقع غروب بر چمنی گرد آمده باده مینوشند. آنان را از نداشتن موسیقی که مفرح روح است، ملامت کرد.
گفتند شاهنشاها ما در صدد برآمدیم که سازندهای یافته یکصد درهم نیز به او بدهیم ولی یافت نگردید. بهرام گفت ما برای شما تهیه خواهیم کرد و امر کرد شرحی به شنگل هندی بنویسند که چهار هزار رامشگر زبردست و خوانندهٔ خوشالحان به دربار او بفرستد. چون شنگل فرستاد، بهرام همه را بین ایالات تقسیم کرده امر داد، مردم با تأدیهٔ مقرری ثابتی به وسیلهٔ آنان خود را مشغول دارند و این لوریان سیاه که شغلشان نواختن عود و نی است از نسل ایشانند.»
- شاهنامه منثور ثعالبی
دربارهٔ او
[ویرایش]- «در هنگامهٔ خودش؛ حاکمِ برجستهٔ علم، جمعکنندهٔ پراکندگی و پریشانیِ نثر و نظم، سرِ نویسندگان و پدیدآورندگان به حکمِ نزدیکان و دیگران بود. دیوانهای او در خاوران و باختران بدر آمد ،] در شرقها و غربها طلوع کرد[ ، درآمدنِ ستارهای در شبی بسیار سیاه و تاریک. نوشتههای او مشهورترین جاینهادها و روشنترین درآمدنهاست . و این نوشتهها بیشتر از آن است که مرز بپذیرد یا گزارشی از آنها گفته شود ، یا سرودهای یا محکمگفتاری حقیقت را بگوید .»
- ابن بسّام ابو الحسن علی بن بسّام شَنتَرینی ، (۴۵۰ ق- مرگ ۱۱۴۷م/ ۵۴۲ ق/) ، تاریخنگار و شاعرِ مسلمانِ اندلسی
- « در آن دوره ، در خراسان و خوارزم ، کاربردِ نثر قافیهدار در رسالاتِ ادبی به وسیلهی همان استادِ ثعالبی ، ابو بکرِ خوارزمی رایج شد که خیلی زود در همه جا منتشر گردید و این هنرِ جدید با همدانی ، نمایندهی بیبدیلی پیدا کرد. اهمیت آثارِ ثعالبی اساساً در دو کتابش نهفته است. یکی از کتابهایش تاریخِ عمومی است که فقط قسمتی از آن که بیشتر پادشاهان باستانی ایران را موردِ بررسی قرار میدهد به دست آمده است به نامِ « غرر اخبارِ ملوک الفُرس » ، ولی از این لحاظ جالبِ توجّه است که نشان دهندهی آخرین استقلالِ بیان منثور از موضوعی است که همزمان با او توسطِّ فردوسی پرورده شد و در شاهنامه به بیان نهایی خود دست یافت. »
- سِر هامیلتون راسکین گیب Sir Hamilton Alexander Rosskeen Gibb (۱۸۹۵م-۱۹۷۱م) ، دانشمندِ و استادِ زبانِ عربی ، تاریخپژوهِ اسکاتلندی در شرقشناسی
- « ثعالبی ، از ادباء و نویسندگان و ائمهی لغت و از بزرگانِ ایران در اواخرِ قرنِ چهارم و اوائلِ قرن پنجم هق است... اگرچه باید گفت وا اسفا که نامِ ثعالبی حتّیٰ روی یک باب مدرسه یا پسکوچهای در این شهر ]نیشابور[ نیست ، در حالی که انسان در این شهر کلماتی را در تابلوی مدارسِ امروز میبیند که تعّجبآور است... ]سپس به ذکرِ آثارِ ثعالبی میپردازد[ در خاتمه ، به امیدِ آن روز هستم که این آثارِ پُر ارزش در کتابخانهای به همین نام یعنی « آثارِ بزرگان نیشابور » در یک جا جمعآوری شود و مردم به خصوص معلّمین به مطالعه روی بیاورند. .... بنا به عادتِ معمولِ آن قرون و نظر به رواجِ بازارِ زبانِ عربی و جنبهی علمیّت و وسعتِ دایرهی لغات و عمومیّتِ آن ، تمامِ تألیفاتِ وی به زبانِ عربی میباشد. »
- فریدون گرایلی در « مشاهیر نیشابور » و « نیشابور ، شهرِ فیروزه » ، آموزگارِ تاریخ و شاعرِ فارسیزبان ، تاریخپژوهِ نیشابوری
- « او جاحظِ نیشابور است و برگزیدهی روزگاران و دورانها. چشمها به مانندِ او ندیده است و بزرگان برتریِ او را انکار نکردهاند. چگونه انکار کنند که او در نبودش هم ستوده میشود به هر زبانی. چگونه پوشیده شود ، او خورشید است که پنهان نشود به هر جایی »
- ابو الحسن علی باخرزی ( - ) ، شاگردِ برجستهی ثعالبی ، شاعرِ عربزبان