گلادیاتور (فیلم ۲۰۰۰): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Tanhabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: جراحی پلاستیک و زیباسازی
Hard Backrest (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''[[W:گلادیاتور (فیلم)|گلادیاتور]]''' نام فیلمی است ، به کارگردانی [[W:ریدلی اسکات|ریدلی اسکات]] که در سال [[W:۲۰۰۰ (میلادی)|۲۰۰۰]] میلادی عرضه شد.
'''[[W:گلادیاتور (فیلم)|گلادیاتور]]''' نام فیلمی است ، به کارگردانی [[W:ریدلی اسکات|ریدلی اسکات]] که در سال [[W:۲۰۰۰ (میلادی)|۲۰۰۰]] میلادی عرضه شد.


== ماکسیموس ==
== دیالوگ ==

* من مردی را می‌شناختم که یک بار گفت : « مرگ به همه ما لبخند می‌زند. همه آنچه که یک مرد می‌تواند انجام دهد این است که او هم به آن لبخند بزند »
:'''کمودوس''' : همون ژنرالی که برده ای شد. همون برده ای که گلادیاتوری شد.همون گلادیاتوری که امپراتوری رو به مبارزه طلبید. داستان جالبیه ! ولی حالا ، مردم میخوان بدونن داستان چه طور تموم میشه. فقط یک مرگ مشهور میتونه اتفاق بیفته. و چه چیزی باشکوه تر از به مبارزه طلبیدن امپراتور در میدان بزرگ ؟
:'''ماکسیموس''' : تو میخوای با من بجنگی ؟
:'''کمودوس''' : چرا نه ؟ فکر می کنی می ترسم ؟
:'''ماکسیموس''' : من فکر می کنم تو باید تمام عمرت رو ترسیده باشی.
:'''کمودوس''' : برخلاف ماکسیموس شکست ناپذیر ، که ترس رو نمی شناسه ؟
:'''ماکسیموس''' : من مردی رو می‌شناختم که یک بار گفت : « مرگ به همه ما لبخند می‌زنه. همه اونچه که یه مرد می‌تونه انجام بده اینه که اونم بهش لبخند بزنه »
:'''کمودوس''' : تعجب می کنم ، این دوستت به مرگ خودشم لبخند می زد ؟
:'''ماکسیموس''' : تو باید بدونی. اون پدرت بود.
:'''کمودوس''' : تو پدرمو دوست داشتی ، میدونم. اما منم دوستش داشتم. این ما رو برادر میکنه ، نمی کنه ؟ [ با چاقو به پهلوی ماکسیموس می زند ] حالا برام لبخند بزن برادر !


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==

نسخهٔ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۲۲

گلادیاتور نام فیلمی است ، به کارگردانی ریدلی اسکات که در سال ۲۰۰۰ میلادی عرضه شد.

دیالوگ

کمودوس : همون ژنرالی که برده ای شد. همون برده ای که گلادیاتوری شد.همون گلادیاتوری که امپراتوری رو به مبارزه طلبید. داستان جالبیه ! ولی حالا ، مردم میخوان بدونن داستان چه طور تموم میشه. فقط یک مرگ مشهور میتونه اتفاق بیفته. و چه چیزی باشکوه تر از به مبارزه طلبیدن امپراتور در میدان بزرگ ؟
ماکسیموس : تو میخوای با من بجنگی ؟
کمودوس : چرا نه ؟ فکر می کنی می ترسم ؟
ماکسیموس : من فکر می کنم تو باید تمام عمرت رو ترسیده باشی.
کمودوس : برخلاف ماکسیموس شکست ناپذیر ، که ترس رو نمی شناسه ؟
ماکسیموس : من مردی رو می‌شناختم که یک بار گفت : « مرگ به همه ما لبخند می‌زنه. همه اونچه که یه مرد می‌تونه انجام بده اینه که اونم بهش لبخند بزنه »
کمودوس : تعجب می کنم ، این دوستت به مرگ خودشم لبخند می زد ؟
ماکسیموس : تو باید بدونی. اون پدرت بود.
کمودوس : تو پدرمو دوست داشتی ، میدونم. اما منم دوستش داشتم. این ما رو برادر میکنه ، نمی کنه ؟ [ با چاقو به پهلوی ماکسیموس می زند ] حالا برام لبخند بزن برادر !

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ