بهلول: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز بهلول عاقل به بهلول منتقل شد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
* یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد، بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟ بهلول گفت: این کار داستانی دارد: یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد. ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده. آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند، پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟ قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه[ |
* یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد، بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟ بهلول گفت: این کار داستانی دارد: یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد. ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده. آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند، پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟ قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه<ref>[[http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=411201 تبیان]]</ref> |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== منبع == |
== منبع == |
||
<references/> |
|||
[1] [[http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=411201 تبیان]] |
[1] [[http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=411201 تبیان]] |
||
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۰۹:۳۸
بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی، یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارونالرشید بود. وی در کوفه نشو و نما یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا مینامیدند. هارون و خلفای دیگر از او موعظه میطلبیدند. او در همان شهر ادب میآموخت و سپس به صورت دیوانگان درآمد. اخبار و نوادر و اشعار زیادی به وی منتسب است.
دارای منبع
- یک روز بهلول عاقل وارد مجلس اهل سنت شد، بهلول کفشهای خود را از پایش در آورده و زیر بغل گرفت و در بالای مجلس جایی را برای نشستن انتخاب کرد، بزرگان مجلس که از سنی های متعصب نیز بودند،به وی گفتند: چرا بالای مجلس نشستی و چرا كفشهایت را زیر بغل گرفتی؟ بهلول گفت: این کار داستانی دارد: یک روز پیامبر خدا وارد مجلسی شد و کفشهایش را در آورد. ابو حنیفه کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: دروغت واضح است. چون ابوحنیفه با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: ببخشید،مالکی دزدیده بود. گفتند باز هم دروغ گفتی چون مالكی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت:ببخشید، شافعی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی چون شافعی هم با پیامبر هم زمان نبوده. آها، حنبلی کفشهای پیامبر را دزدید، گفتند: باز هم دروغ گفتی، چون حنبلی هم با پیامبر هم زمان نبوده. بهلول گفت: واینجا بود که بهلول عاقل صدا زد: ای نا مردانی که همه قبول دارید این 4 احمق با پیامبر خدا همزمان نبوده اند، پس چه طور احکام دین خود را از این 4 پدر سوخته میگیرید و علی(ع) و اولاد برحقش را رها میكنید؟؟؟؟ قال رسول الله(ص): من کنت مولاه فهذا علی مولاه[۱]
بدون منبع
- «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
منبع
[1] [تبیان]