سلیم یکم (۱۰ اکتبر ۱۴۷۰، آماسیه – ۲۲ سپتامبر ۱۵۲۰، چورلو) نهمین سلطان عثمانی ( از ۲۴ آوریل ۱۵۱۲ تا ۲۲ سپتامبر ۱۵۲۰) بود.
ای دو عالم فدای یک نگهت | |
عقل حیران ز نرگس سیهت |
مهر بارد ز زلف شبرنگت | |
ماه تابد ز گوشهٔ کلهت |
اهل دل را جز این مرادی نیست | |
که سپارند جان به خاک رهت |
بهر سوز دل سلیمی زار | |
گل گل افروخته رخ چو مهت |
* * *
تا ز استنبول لشکر سوی ایران تاختم | |
تاج صوفی غرقهٔ خون ملامت ساختم |
شد غلام همتم از جان و دل والی مصر | |
تا لوای یوسفی در ملک مصر افراختم |
کرد از ملک عراق آن پرده آهنگ حجاز | |
چنگ نصرت را چو در بزم ظفر بنواختم |
ماوراءالنهر از تیغم شده غرقاب خون | |
چشم دشمن را ز کحل اصفهان پرداختم |
* * *
آب آمو از سر هر مو روان شد خصم را | |
شد عرقریز از تب غم چون نظر انداختم |
شاه هند از لشکر فرزانهام شد پیل مات | |
بر بساط ملک چون شطرنج دولت باختم |
ای سلیمی به نامم سکهٔ ملک جهان | |
تا چو زر در بوتهٔ مهر و وفا بگداختم |
* * *
این سفر کردن و این بیسر و سامانی ما | |
بهر جمعیت دلهاست پریشانی ما |
* * *
چون سلیمی سلطنت دارم که دی گفتی به لطف | |
عاشق دیوانهٔ بیاعبتار من تویی[۱] |
- ↑ ریاحی، محمدامین. زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی. پاژنگ، چاپ پاییز ۱۳۶۹. ص۱۸۲.