ادیب صابر
ظاهر
(تغییرمسیر از ادیب صابر ترمذی)
ادیب صابر ترمذی، شهابالدین صابربن اسمعیلالترمذی. وی در سال (۵۴۶ هجری قمری) به دستور اتسز در رود جیحون غرق شد.
دارای منبع
[ویرایش]دیوان
[ویرایش]- «آسمان از عزم او گردد همی گرد زمین// آفتاب از حزم او تابد همی بر روزگار»
- «ای شمالی گَرَم تو نستایی// چون منی ناستوده کی ماند// گر تو آهنگ صیقلی نکنی// تیغ من نازدوده کی ماند// گر اجل جان ورزکان ببرد// کشت من نادروده کی ماند// ابر اگر پیش آفتاب آید// نور او نانموده کی ماند// بد و نیک تو هر دو میشنوم// نیک و بد ناشنوده کی ماند»
- «به دو زلفش همه خوبی و کشی و خوشیست// به نگین بود همه مملکت و دولت جم»
- «چو آب از آتش و روز از شب و حق از باطل// چو شادی از غم و نیک از بد و یقین از شک»
- «چو بخت برلب جیحون فکند رخت مرا// به هم شدیم سه جیحون نه کم ز سه دریا»
- «در صحن بیشه زهره شیران شود تباه// چو رخش او به عرصه میدان زند صهیل»
- «دوات ای پسر آلت دولت ست// بدو دولت تند را رام کن// چو خواهی که دولت کنی از دوات// الف را ز پیوند تا لام کن// دوات از قلم نامداری گرفت// قلم گیر و نام از قلم وام کن»
- «رستم به وقت کوشش با او بود جبان// حاتم به گاه بخشش پیشش بود بخیل»
- «روز می خوردن به دوزخ رفتی ای اخطی ز بزم// صدهزاران آفرین بر روز می خوردنت باد// تا تو رفتی عالمی از رفتن تو زنده شد// گرچه اهل لعنتی رحمت بر این مردنت باد»
- «ز بس که بینمکی کرد با من این ایام// در آب دیدهٔ سوزان گداختم چو نمک»
- «ز حد گذشت و به غایت رسید و بیمر شد// جفای انجم و جور جهان و قصد فلک»
- «سرو سیمینی و سیمین سرو را یاقوت بار// جزع من بیسرو و بییاقوت تو یاقوت بار// گر نه قوت از دیدهٔ یاقوتبار من گرفت// پس چرا آورد سیمین سرو تو یاقوت بار»
- «عمادی دی به نزدیک من آمد// نشستم ساعتی دی با عمادی// ز دیدار عمادی دی بدیدم// مراد دل به وقت بیمرادی// چه گویی دید خواهد دیدهٔ من// عمادی کرده امروزم مرادی»
- «فسانه شد همه احوال من به بود و نبود// فساد گشت همه عمر من به لی و به لک»
- «قد من شد چو دو زلف به خم دوست به خم// دل من شد چو دو چشم دژم دوست دژم// عشق زلف و لب معشوق شکیبم بستد// پیشه عشق همیشه نه چنین بود؟ نعم؟»
- «گفتند که کردهای نکوهش// آن را که ستودهٔ جهان ست// وین فعل نه فعل این ضمیرست// وین قول نه قول این زبانست// این قصد کدام زن به مزد است// وین فعل کدام قلتبان ست»
- «می خورم سرختر از چشم خروس// در شب تیرهتر از پر غراب»
درباره صابر
[ویرایش]
پیوند به بیرون
[ویرایش]
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |