ابوالعباس ابن عطاء
ظاهر
(تغییرمسیر از ابوالعباس احمد بن محمد آدمی)
أبو العباس بن عطاء از عالمان و صوفیان سدهٔ۳و ۴ق.
گفتاوردها
[ویرایش]از تذکرة الاولیاء، عطار نیشابوری، بخش «ذکر ابن عطاء»
- «بهترین عمل آنست که کردهاند و بهترین علم آنست که گفتهاند هرچه نگفتهاند مگوی و هرچه نکردهاند مکن.»
- «مرد را که جوینده درمیدان علم جویند آنگاه در میدان حکمت آنگاه در میدان توحید اگردر این سه میدان نبود طمع از دین او گسسته کن.»
- «بزرگترین دعویها آنست که کسی دعوی کند و اشارت کند به خدای یا سخن کند از خدای و قدم در میدان انبساط نهد اینهمه که گفتیم از صفات دروغ زنان است.»
- «نشاید که بنده التفات کند و بر صفات فرود آید.»
- «هر عملی را بیانی است و هر بیانی را زبانی است و هر زبانی را عبارتی وهر عبارتی را طریقی و هر طریقی را جمعیاند مخصوص پس هرکه میان این احوال جدا تواند کرد او را رسد که سخن گوید.»
- «هر که خود را بادب سنت آراسته دارد حق تعالی دل او را به نور معرفت منور گرداند.»
- «هیچ مقام نیست برتر از موافقت در فرمانها ودر اخلاق.»
- «بزرگترین غفلتها آن غفلت است که از خدای غافل ماند و از فرمانهاء او و از معاملت * «بندهٔ است مقهور و علمی مقدور و در این میان هر دو نیست معذور.»
- «نفسهاء خود را در راه هوای نفس خود صرف مکن بعد از آن برای هر که خواهی از موجودات صرف کن.»
- «افضل طاعات گوش داشتن حق است بر دوام اوقات.»
- «اگر کسی بیست سال در شیوه نفاق قدم زندو در این مدت برای نفع برادری یک قدم بردارد فاضلتر از آنکه شصت سال عبادت باخلاص کند و از آن نجات نفس خود طلب کند.»
- «هر که به چیزی دون خدای ساکن شود بلاء او در آن چیز بود .»
- «صحیحترین عقلها عقلی است که موافق توفیق بود و بدترین طاعات طاعتی است که ازعجب خیزد وبهترین گناهها گناهی که از پس آن توبه درآید.»
- «آرام گرفتن باسباب مغرور شدن است و استادن بر احوال بریدن از محول احوال.
- «باطن جای نظر حق است وظاهر جای نظر خلق جای نظر حق به پاکی سزاوارتر از نظر خلق جای.»
- «هر که اول مدخل او بهمت بود به خدای رسد و هر که اول مدخل او بارادت بود به آخرت رسد و هر که را اول مدخل او به آرزو بود به دنیا رسد.»
- «هرچه بنده را از آخرت باز دارد آن دنیا بود و بعضی را دنیاسرائی بود و بعضی را تجارتی و بعضی را عزی و غلبهٔ و بعضی را علمی و مفاخرتی به علم و بعضی را مجلسی مختلفی و بعضی را نفسی و شهوتی همت هر یکی از خلق به حد خویش بستهاند که درآناند.»
- «دلها را شهوتی است و ارواح را شهوتی است و نفوس را شهوتی همه شهوتها را جمع کنند شهوت ارواح قرب بود و شهوات دلها مشاهده و شهوات نفوس لذت گرفتن براحت.»
- «سرشت نفس بربیادبی است و بنده مامور است به ملازمت ادب نفس بدآنچه او را سرشتهاند میرود در میدان مخالفت و بنده او را بجهد باز میدارد از مطالبت بدهرکه عنان او را گشاده کند در فساد با او شریک بود.»
- «هر که ادب یافته بود به آداب صالحان او را صلاحیت بساط کرامت بود و هر که ادب یافته بود به آداب صدیقان او را صلاحیت بساط مشاهد بود و هر که ادب یافته بود به آداب انبیاء او را صلاحیت بساط انس بود و انبساط.»
- «هر کرا از ادب محروم گردانیدند از همه خیراتش محروم گردانیدند.»
- «علم چهار است علم معرفت وعلم عبادت و علم عبودیت و علم خدمت.»
- «حقیقت اسم بنده است و هر حقی را حقیقتی است و حقیقتی را حقی و هر حقی را حقی یعنی هر حقیقت که تو دانی اسم بنده بود و آن بینشان است و بینهایت و چون بینهایت بود هر حقیقتی را حقی بود.»
- «حقیقت توحید نسیان توحید است و این سخن بیان آنست که حقیقت اسم بنده است.»
- «هر که توکل کند بر خدای از برای خدای و یا متوکل بود بر خدای در توکل خویش نه برای نصیب دیگر خدای کارش بسازد درین جهان و در آن جهان.»
- «توکل آنست که تا شدت فاقه در تو پدید نیاید بهیچ سبب باز ننگری و از حقیقت سکون بیرون نیائی چنانکه حق داند که تو بدان راست ایستاده.»
دربارهٔ او
[ویرایش]- «آن قطب عالم روحانی آن معدن حکمت ربانی آن ساکن کعبه سبحانی آن گوهر بحر وفا امام المشایخ ابن عطا رحمةالله علیه سلطان اهل تحقیق بود و برهان اهل توحید و در فنون علم آیتی بود و باصول و فروع مفتی و هیچکس را از مشایخ بیش ازوی در اسرار اننزیل و معانی تاویل آن کشف نبود و او رادر علم تفسیر و حقایق آن واحادیث و دقایق آن و قرائت و مسائل آن و علم بیان و لطایف آن کمالی عظیم داشت و جمله اقران او را محترم داشتهاند و ابوسعید خرار در کار او مبالغت کردی و بجز او را تصوف مسلم نداشتی و او از کبار مریدان جنید بود.»
- عطار نیشابوری در تذکرة الاولیاء