آخرین سامورایی
ظاهر
(تغییرمسیر از آخرین سامورائی)
این نوشتار یا بخش نیازمند ویکیسازی است.
لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه آن را ویکیسازی کنید و در پایان این الگو را بردارید.
آخرین سامورایی فیلم تاریخ جایگزینی است که محصول سال ۲۰۰۳ میباشد و در مورد یک کاپیتان ارتشی آمریکائی به نام ناتان آلگرن است که اجیر شده تا نیروهای ژاپنی را طی دوره استرداد میجی آموزش دهد. در اولین جنگ خود در مقابل سامورایی مخالف، آلگرن به عنوان زندانی توسط ارباب کاتسوموتو گرفته میشود که وی را تدریجاً به سمت انگیزهای جدید برای او میکشاند.
- کارگردانی شده توسط ادوارد زوئیک. نوشته شده توسط جان لوگان.
در صورت یک دشمن، در قلب یک مرد، خواستهٔ یک جنگجو خفتهاست
سیمون گراهام
[ویرایش][راوی داستان در ابتدا ، داستان فیلم را این گونه روایت میکند] من میگم، ژاپن به وسیله یه عده آدم شجاع ساخته شده. جنگجوهایی که حاضر بودن زندگیشونو برای چیزی بدن که به نظر می رسه یه کلمه فراموش شدهاست: شرافت
دیالوگ
[ویرایش]- کاتسوموتو : و ژنرال تو کی بود؟
- ناتان آلگرن : شورشی نداری که انجام بدی؟
- کاتسوموتو : مردم توی کشور شما صحبت کردنو دوست ندارن؟
- ناتان آلگرن : اون یه سرهنگ بود. اسمش کوستر بود
- کاتسوموتو : من این اسمو میشناسم. اون جنگجوهای زیادی رو کشته
- ناتان آلگرن : اوه، آره. جنگجوهای زیادی
- کاتسوموتو : پس ژنرال خوبی بوده
- ناتان آلگرن : نه. اون ژنرال خوبی نبود. اون متکبر و بیتوجه بود و کشتاری رو به راه انداخت چون یه گردان تنها رو در مقابل دویست سرخپوست عصبانی به خدمت گرفت
- کاتسوموتو : دویست تا سرخپوست؟ کوستر چند تا مرد داشت؟
- ناتان آلگرن : دویست و یازده تا
- کاتسوموتو : من این ژنرال کوسترو دوست دارم
- ناتان آلگرن : اون یه آدمکش بود که با داستان خودش عاشق شد. و سپاهیاش براش مردن
- کاتسوموتو : فکر میکنم این یه مرگ خیلی خوبیه
- ناتان آلگرن : خوب، شاید تو هم یه روز مثل همونو داشتی
- کاتسوموتو : امپراتور حرفای منو نمیشنوه. ارتشش میان. برای نهصد سال، اجداد من از مردم محافظت کردن. حالا … من اونا رو از دست دادم.
- ناتان آلگرن : پس زندگی خودتو میگیری؟ توی خجالت و شرمندگی؟ خجالت برای یک عمر خدمت؟ انضباط؟ مهربونی؟
- کاتسوموتو : راه سامورایی دیگه مهم نیست.
- ناتان آلگرن : مهم؟ چی میتونست مهمتر باشه؟
- کاتسوموتو : من با شمشیر خواهم مرد. یا مال خودم، یا مال دشمنام.
- ناتان آلگرن : پس بذار مال دشمنات باشه.
- امپراتور میجی [درباره کاتسوموتو]: بهم بگو چه طور مرد؟
- ناتان آلگرن : من به شما خواهم گفت که اون چه طور زندگی کرد.