استبداد

از ویکی‌گفتاورد

استبداد یک شیوهٔ حکومت خودکامه یا یکه‌سالارانه است، که در آن اعمال قدرت در یک فرد متمرکز می‌شود بی آن که ضمانت‌های قانونی مانعی برای آن ایجاد کند. شکل مدرن آن دیکتاتوری است.

منبع دار[ویرایش]

  • Ὁ λόγος δηλοῖ ὅτι οἷα ἡ πρόθεσίς ἐστιν ἀδικεῖν, παρ᾿ αὐτοῖς οὐδὲ δικαία ἀπολογία ἰσχύει.
    • مستبد همواره برای استبداد خود زمینه‌ای پیدا می‌کند.
      • George Fyler Townsend (1887)
    • هر بهانه‌ای در خدمت یک مستبد خواهد بود.
      • Joseph Jacobs (1894)
    • Aesop The Wolf and the Lamb from Aesop's Fables (c. 620-560 BC).
  • قدرت تمایل به فاسد کردن دارد و قدرت مطلق، مطلقاً فاسد می‌کند.
  • استبداد، شرارتی پایان‌ناپذیر و بی‌حد و مرز است که سایهٔ شومش را دیرزمانی است که بر سر میلیون‌ها انسان آوار کرده است. استبداد، زندگی را به مرگ، موهبت را به حسرت و آسایش را به عذاب تبدیل می‌کند. استبداد ذایل‌کنندهٔ «انسانیت»، «اراده» و «شرافت» انسان است. «استبداد» روی دیگر سکهٔ «جنگ» است. شدت ویرانگری و انهدام هر دو هولناک است. یکی مستقیم با شعله‌های ویرانگر آتش که قابل رؤیت است و دیگری موذیانه و فریبکارانه «انسان» را پاره‌پاره می‌کند. جان دادنِ «انسان» در دالان‌های «وحشت» و ناامنی استبداد، چون جان دادن پرهراس یک انسان بی‌پناه زیر آتش موشک و گلوله است.
  • «استبداد» و «جنگ» فزون‌بخش «قربانی» است. قربانیان «استبداد» و «جنگ» فقط جان‌باختگان نیستند. هر دو، «انسانیت» و «شرافت» بازماندگان، ناظران و سکوت‌کنندگان را به چالش می‌کشند و کیست که ادعا کند در این معرکه، «انسان» باقی می‌ماند؟
    • نرگس محمدی، ۱۰ دسامبر ۲۰۲۳/ ۱۹ آذر ۱۴۰۲، متن سخنرانی در مراسم اهدای جایزهٔ نوبل[۱]

بدون منبع[ویرایش]

  • «استبداد به مثابه دوزخ است، مغلوب ساختنش کار سهل و ساده‌ای نیست.»
  • «اگرتقوا وبی اعتنایی به دنیا نباشد درهرمقامی مستبدخواهی شد.»

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
استبداد
دارد.

الگو:Wiktionary