کارلوس کاستاندا
ظاهر
این نوشتار یا بخش نیازمند ویکیسازی است.
لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه آن را ویکیسازی کنید و در پایان این الگو را بردارید.
کارلوس کاستاندا (به اسپانیایی: Carlos Cesar Salvador Arana Castaneda) محقق مردمشناسی و نویسنده پرطرفدار آمریکایی - پرو کتابهای شمنباوری بود که بین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۹۸ میزیست. او کتابهای خود را بر اساس تعالیم یک شمن پیر به نام ناگوال دون خوان ماتئوس - که در زمینه عرفان سرخپوستی به مقام استادی دست پیدا کردهبود- نوشته و قالب آن را بصورت شرح وقایعی که در حین دوره تعلیمی بر او گذشته تنظیم کردهاست. دوازده کتاب وی که به ۱۷ زبان دنیا ترجمه گردیده باعث ایجاد جنجال و توجه فراوان در میان علاقمندان به فلسفه و مردمشناسی گردید.
بدون منبع
[ویرایش]- هدف سالک رهایی از اسارت نیروهای دربرگیرندهٔ اوست که بنام شکل انسانی خوانده میشود. او میداند تا زمانی که دربند باشد، هرگز به دنیای دیگر که دنیای دقت دوم است، دست نخواهد یافت. او میداند فقط در رفتار بی عیب و نقص آزادی دارد؛ و رسیدن به کمال نه تنها آزادی است، بلکه دور کردن شکل انسانی نیز هست. بدین خاطر او دائماً در مبارزهاست، حتی اگر شکست بخورد، بازهم سراپا میایستد و هرچند بار که لازم باشد مجدداً کار را آغاز میکند. او هرگز از عدم موفقیت در دگرگونی خود مأیوس نمیشود. زیرا در دنیای او جایی برای اشک و آه و احساس شکست وجود ندارد. حتی اگر بارها شکست خورده باشد.
به نقل از دون خوان
[ویرایش]- شکار کار غریبی است و نمیشود آنرا پیشبینی کرد و همین آنرا هیجانانگیز میکند. معذالک در زمانی که شخص شکار میکند فقط طعمه را به دام میاندازد ولی اگر کمینکننده و شکارچی باشی، خودت را نیز به دام خواهی انداخت و با این کار هرگز از خودت غافل نخواهی شد.
- افرادی که کمین و شکار کردن میآموزند، نه تنها به بی عیب و نقصی دست مییابند، بلکه همیشه شاد و سرزنده هستند، آنها هنرمندان ماهری میباشند که هرطور دلشان بخواهد با مردم رفتار میکنند، زیرا در اثر تمرین کمین و شکار کردن جنون اختیاری را آموختهاند!
- اولین اصل هنر «کمین و شکار کردن» این است که سالک خودش میدان مبارزه را انتخاب نماید. یک سالک هرگز قبل از آنکه میدان رزم را بشناسد، پای بدان نمیگذارد.
- کنار گذاشتن چیزهای غیرضروری، دومین اصل است. سالک نباید از دنیا برای راحتی خود استفاده کند. باید قانونی داشته باشد و قانون «کمین و شکار کردن» برای هر کسی قابل اجراست.
- هیچچیز را پیچیده نکن. سعی کن ساده بگیری. تمام تمرکزت را بهکار ببر تا تصمیم بگیری که آیا وارد میدان مبارزه میشوی یا نه، زیرا هر مبارزهای مبارزه برای حیات است. این سومین اصل هنر «کمین و شکار کردن» است. سالک مبارز باید بخواهد و آماده باشد تا هماکنون و همینجا آخرین حالتش را بگیرد ولی نه بطور درهم ریخته.
- خودت را رها کن. از هیچچیز نترس. تنها درآن صورت اقتداری که ما را رهبری میکند راه را برایمان باز و به ما کمک میکند و این چهارمین اصل هنر «کمین و شکار کردن» است.
- پنجمین اصل در هنر شکار این است که وقتی سالک با چیزهای عجیب و غریب روبهرو میشود که نمیداند با آنها چه کند، لحظهای عقبنشینی میکند و فکرش را به طرف دیگری میبرد و وقتش را صرف هرکار دیگری میکند، هر کاری که باشد.
- در مبارزه برای حیات، یک ثانیه ابدیت است. ابدیتی که میتواند در مورد نتیجهی کار تصمیم بگیرد. مراد سالک پیروز شدن است و به همین علت او وقت را فشرده میکند. سالک مبارز یک لحظه را هم هدر نمیدهد. این ششمین اصل شکار است.
- در تمام زندگیات شکایت کردهای، چرا که هرگز مسئولیت کامل تصمیمات و اعمالت را به عهده نگرفتهای.
- دانایان با عمل زندگی میکنند، نه با اندیشهی عمل.
- گاهی لازم است انسان، خود را به خریّت بزند.
- خودبزرگبینی بزرگترین دشمن ماست. چیزی که ما را ضعیف میکند، احساس رنجش نسبت به کردار و سوءکردار همنوعان ماست. خود بزرگ بینی ما سبب میشود که بیشتر ایام زندگیمان از کسی رنجیده باشیم.
- هیچچیز نمیتواند روحمان را به اندازهی سر و کار داشتن با مردم غیرقابل تحملی که در مواضع قدرتند آبدیده کند. تنها تحت این شرایط، هوشیاری و آرامشی را که برای تحمل بار سنگین مصائب و سختیهای ناشناختهتر لازم داریم، کسب میکنیم.
- بهترین وقت یادگیری و فراگیری به هنگام گذر از حالتی به حالت دیگر است. (گذر از سوی راست به سوی چپ. همهی ما در زندگی بهطور ناخواسته دچار تغییر پیوندگاه میشویم و دلایل آن زیاد است: استرس - زمان کم - عجله - نیاز و… که در این زمانهاست که ما موضوعی را بسیار خوب متوجه میشویم یا فرا میگیریم. همیشه بهیاد بیاورید.)
- حوزهی اختیارات بشر تمام آن چیزهایی هستند که ما قادریم بهعنوان فرد آنرا انتخاب کنیم و به محدودهی شناخته تعلّق دارند. اما امکانات بشری به ناشناخته تعلّق دارند و آنها چیزهایی هستند که ما قادر به انتخابشان نیستیم؛ بلکه چیزهایی هستند که ما قادریم به آنها دست یابیم.