پرش به محتوا

مسعود جعفری جوزانی

از ویکی‌گفتاورد

مسعود جعفری جوزانی (۹ دسامبر ۱۹۴۸) (۱۸ آذر ۱۳۲۷) کارگردان و فیلم‌ساز ایرانی است. زادهٔ روستای جوزان در شهرستان ملایر، همدان، دانش‌آموختهٔ رشتهٔ کارگردانی سینما از دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو، آمریکا؛ از ۱۹۷۳م/ ۱۳۵۲ش به سینما با کارگردانی فیلم‌های کوتاه درآمد و در ۱۹۸۵م/۱۳۶۴ش نخستین فیلم بلندش را ساخت. به تهیه‌کنندگی، فیلم‌نامه‌نویسی و مستندسازی نیز پرداخته‌است.[۱]

گفتاوردها

[ویرایش]
  • احساس می‌کنم آدم‌های دور و برم خیلی عبوس و جدی شده‌اند و فکر می‌کنند همواره حرف‌های جدی را باید خیلی جدی‌تر زد. گاهی آنقدر خودشان را جدی می‌گیرند که خنده‌دارند. قدیم‌ها برای اینکه داروهای تلخ مثل گنه‌گنه را بخورند، شکر و عسل به آن اضافه می‌کردند.
  • هر پدیده، هر اندیشه، هرآیین و حتی هر شیئی که وارد ایران شده‌است، ما اول با درک و سلیقه بومی آن را شبیه خودمان کرده‌ایم؛ بعد توانسته‌ایم از آن بهره‌برداری درستی کنیم و گاهی این را به خارج هم صادر کرده‌ایم؛ خصیصه بارزی که در گیرودار اتفاق‌های تاریخی موجب بقا و حتی رشدمان هم شده‌است.
  • ما در یک گذر تند تاریخی قرار داریم، دنیای ورای تکنولوژی و شیوه‌های نوین حکومتی، روابط جدید اجتماعی و انسانی، پس باید همه این پدیده‌های نو را شبیه خودمان کنیم یا شبیه آنها شویم تا در جهان امروز بتوانیم به حیات خود ادامه دهیم.
  • زن و مرد که بدن نیستند؛ از نظر من زن‌هایی هستند که به هزارمرد می‌ارزند و مردهایی هم هستند که به هزارزن می‌ارزند
    • ۱۸ آوریل ۲۰۱۵/ ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، مصاحبه با «شرق»[۲]

نقد و نظر

[ویرایش]

روزنامه لو موند

[ویرایش]

آنری بیهار منتقد مطرح سینما در مقاله‌ای در روزنامه مشهور لوموند پاریس در روز ۴ سپتامبر سال ۱۹۸۷ در مورد مسعود جعفری جوزانی کارگردان فیلم سینمایی شیرسنگی نوشت:

سینماگران مورد علاقه او یاسوجیرو اوزو، فرانسیس فورد کاپولا، جان فورد، آکیرا کوروساوا و آندری تارکوفسکی می‌باشند. اگر او هنوز با آنها برابر نباشد ولی فیلمسازی است که باید چشم به او دوخت.

این منتقد مطرح سینمایی در ادامه نقدش نوشته‌است:

جاده‌های سرد یک فیلم فولکلوریک ایرانی است، انباشته از همان سحر و جادویی که کارگردان اوکراینی سرگئی پاراجانف با فیلم حماسی کلاسیک خود سایه‌های نیاکان فراموش‌شده عرضه کرد. پدر یک پسر جوان در دهکده‌ای دورافتاده در حال مرگ است. معلم پسر، مردی با یک پای چوبی، پسر را متقاعد می‌کند که پدر را با آوردن دارو از شهر، می‌توان نجات داد، همراه یکی از اهالی سبک عقل دهکده، معلم و پسر عزم سفر می‌کنند. جنبه‌های غم‌انگیز، کمیک، شاعرانه، عرفانی، همراه با جهان‌بینی افسون شده و افسونگری جوزانی، گاهی در یک تک سکانس یا یک جمله، به‌سرعت می‌آیند و می‌روند. معنای لغوی «سپیده دم» در این‌جا به کار گرفته شده و گفته می‌شود که بخشی از زندگی است. جوزانی می‌گوید: «تم اصلی این است که طبیعت و انسان؛ جدایی ناپذیرند».

همچنین جی اسکات منتقد سرشناس سینمایی در روزنامه کانادایی گلوب اند میل در مورد فیلم سینمایی جاده‌های سرد نوشت:

فروش فیلم جاده‌های سرد که در سال ۱۳۶۵ در سینماهای ایران، اکران شد، غیرمترقبه بود.

جی اسکات در بخش دیگری از نقدش در مورد فیلم سینمایی شیرسنگی نوشته‌است:

شیرسنگی کار کاملاً متفاوتی است؛ این فیلم، بیشتر به جان فورد، آکیرا کوروساوا و کارگردان فقید ترکیه ییلماز گونی نزدیک است تا به پاراجانف. داستان که در دهه ۳۰ اتفاق می‌افتد، داستان خشونت‌آمیز یک چوپان بختیاری را بازگو می‌کند که ایلش برای خارجی‌ها از لوله‌های نفت حفاظت می‌کند. طی این پروسه، فرهنگ ایلاتی در حال نابودشدن است. نقش چوپان که به‌وسیله علی‌رضا شجاع‌نوری تهیه‌کننده جوزانی بازی می‌شود؛ به اشتباه، متهم به قتل یک انگلیسی است که جسدش را پیدا کرده و ماهرانه به خاک سپرده‌است. این اتهام نادرست، باعث جنگی طایفه‌ای می‌شود که استعاره‌ای آشکار از مبارزات سیاسی ایران معاصر است. در یک سو تکنوکرات‌های ترقی‌خواه که طرفدار کنار گذاشتن سنت هستند؛ صف کشیده‌اند و از سوی دیگر ، سنت گرایانی که تغییر را امر بدی تلقی می‌کنند.

این منتقد سرشناس سینمایی در ادامه مطلبش نوشته‌است:

نسبیت گرایی سیاسی و فرهنگی جوزانی با سال‌ها زندگی در آمریکا شکل گرفت. در سال ۱۹۷۲، هنگامی که نمایشنامه ای که او نوشته بود به دلیل ماهیت سیاسی مورد تأیید رژیم شاه قرار نگرفت، به کالیفورنیا رفت، سه سال در مودستو زندگی کرد و بعد به سانفرانسیسکو نقل مکان کرد. جایی‌که لیسانس و فوق لیسانس هنرهای ارتباطی را دریافت کرد.

کوین توماس خبرنگار روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز در مطلبی تحت عنوان «یک مرد، یک خرس؛ ایران به طنز و محبت دست می‌یابد» در روزنامه ۱۲ ژانویه ۱۹۹۶ در مورد فیلم سینمایی یک مرد، یک خرس به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی نوشت:[۳]

هنگامی‌که فیلم «یک مرد، یک خرس» ساخته مسعود جعفری جوزانی شروعی غیراستادانه و خام را پشت سرگذاشت، به حکایتی نمادین و شجاعانه تبدیل شد که استبداد و مشکلات موجود در ایران معاصر را به تصویر می‌کشید. در کمال تعجب این فیلم هنگام اکران عمومی، سال ۱۹۹۳، در ایران، مورد حمایت رسمی قرار نگرفت و هیچ گونه پیشرفتی هم نداشت که همین به انتشار فیلم لطمه وارد کرد. در عین حال «یک مرد، یک خرس»، ضمن صراحت بیان، فیلمی گرم، دوست‌داشتنی و بسیار خنده دار است.

داستان جوزانی در محله کوچکی در اطراف شهر، به نحوی کسالت بار و گیج‌کننده آغاز می‌شود، و شروع آن زمانی است که قهرمان کر و لال ماجرا (حمید جبلی) با خرس تربیت شده‌اش به خیابانی باریک و قدیمی در تهران می‌روند. بیشتر کودکان این خیابان، از آنجا که در نزدیکی آن‌ها نه باغ وحشی هست و نه یک زمین بازی، بلافاصله از دیدن تازه‌واردها خوشحال می‌شوند و شیطنت‌های این حیوان دوست‌داشتنی و قابل ستایش توجه بزرگ‌ترها را نیز به خود جلب می‌کند. البته، همیشه یک برج زهرمار هم در گوشه کنار وجود دارد. در اینجا این شخص، مرد ثروتمند پر زرق و برق و مسنی است به نام «کمالی» (محمدعلی کشاورز)، که جدیدترین زن جوان صیغه‌ای خود را به خانه نوسازی واقع در انتهای این خیابان آورده‌است و به سر و صدا و شلوغی که نمایش خرس ایجاد کرده، اعتراض دارد. به‌علاوه، یکی از کاسب‌های مهم محل (میر صلاح حسینی)، نیز از او حمایت می‌کند. خرس، هر چند که همیشه پوزه‌بند به دهان دارد و جز دست‌درازی به عسل این تاجر، کار خلافی نمی‌کند، بالاخره باعث می‌شود که به پلیش شکایت برده شود. اینجاست که «خاله خراسونی» سرسخت (حمیده خیرآبادی)، مادرسالار محل؛ در مقابل استوار پلیس (داریوش مؤدبیان) ـ که مرد خوبی است و می‌خواهد وظیفه‌اش را درست انجام دهد ـ رهبری مقاومت را به عهده می‌گیرد. واضح است که خاله خراسونی، بیوه‌ای سالخورده، احساس می‌کند که در دفاع از داشتن اختیار زندگی خود و محبت به دیگران، چیزی برای از دست‌دادن ندارد. او می‌گوید: «کارد بخوره به دلی که محبت توش نباشه». آدم احساس می‌کند که بازیگران اصلی و باسابقه این فیلم، به‌ویژه «حمیده خیرآبادی» را بیننده‌های فیلم‌هایشان خیلی دوست دارند. خیرآبادی و کشاورز؛ هر دو استاد تکنیک هستند و با استفاده از یک عمر تجربه، به‌راحتی بیان و ژست مورد نظر را ارائه می‌دهند.

حمید جبلی با ظاهری نحیف و زجرکشیده، شخصیت صاحب خرس را نوعی ابله مقدس جلوه می‌دهد که فقط قادر به گفتن یک چیز است: «لم لعلی». او و خرسش هر دو با همین اسم شناخته می‌شوند که در فارسی به معنی «نمی‌توانم بگویم» یا «نمی‌خواهم بگویم» یا «ولم‌کن» به کار می‌رود. این فیلم کوچک جذاب برنده است، حتی اگر در گیشه ایران بازنده باشد.

روزنامه فیگارو

[ویرایش]

سرژ میشل خبرنگار سرشناس روزنامه فیگارو، از قدیمی‌ترین و مشهورترین روزنامه‌های فرانسه و از معروفترین نشریات جهان؛ گزارشی تحت عنوان «برد پیت در فیلمی از مسعود جعفری جوزانی» دربارهٔ ساخت باسکرویل نوشت که در صفحه ششم روزنامه ۵ نوامبر ۲۰۰۱ روزنامه فیگارو چاپ شد:

این فیلم، ماجرای شرکت داوطلبانه یک جوان آمریکایی به نام «باسکرویل» در نبردهای انقلاب مشروطیت ایران است که سرانجام توسط نیروهای استبدادی ترور شد.

این روزنامه در ادامه گزارش خود نوشته‌است:

هزینه دعوت از «برد پیت» هنرپیشه آمریکایی برای ایفای نقش نخست در این فیلم، بیشترین بودجه برای ساخت یک فیلم سینمایی پس از انقلاب بوده‌است.

روزنامه گاردین

[ویرایش]

روزنامه گاردین در کشور انگلستان در خبری در سال ۲۰۰۹ در مورد مسعود جعفری جوزانی نوشته‌است:[۴]

تولید اولین فیلم ایرانی پس از انقلاب اسلامی، در آمریکا قرار است آغاز شود. در چشم باد به کارگردانی فیلم‌ساز برجسته ایرانی مسعود جعفری جوزانی با بودجه سنگین حدود ۱۲ میلیون دلار فیلمبرداری خود در آمریکا را آغاز می‌کند.

ورایتی مجله معتبر، قدیمی و مطرح سینمای جهان، در گزارشی در ۸ سپتامبر ۲۰۰۹ با عنوان «سیاست درب باز لس‌آنجلس؛ گروه فیلم‌ساز ایرانی را به دام انداخت»، ساخت سریال در چشم باد را مورد بررسی قرار داد و در ابتدای گزارش خود آورده‌است:[۵]

در حالی که مردم آمریکا از تماشای تظاهرات گسترده پلیس ضد شورش در اعتراض به نتایج انتخابات ۱۲ ژوئن ایران عصبانی بودند، شکافی بین دو کشور ظاهر شد. مسعود جعفری جوزانی کارگردان ایرانی موفق شد برای عوامل ساخت جدیدترین سریالش به آمریکا ویزا تهیه کند تا برای اولین‌بار بعد از انقلاب اسلامی، یک فیلم محصول ایران در آمریکا ساخته شود.

مجله سینمایی ایندی‌وایر

[ویرایش]

مجله پربیننده، معتبر و مطرح سینمایی ایندی‌وایر در گزارشی از ساخت سریال در چشم باد با عنوان «مسعود جعفری جوزانی نخستین فیلمساز ایرانی است که پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در آمریکا پروژه‌اش را فیلمبرداری می‌کند» نوشت:[۶]

این سریال، سه نسل ایرانی را از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۸۱ دنبال می‌کند و این پروژه، با بودجه سنگین حدود ۱۲ میلیون دلار؛ گران‌ترین و طولانی‌ترین پروژه تاریخ سینمای ایران است. همچنین نخستین تولید ایرانی است که از زمان انقلاب در سال ۱۹۷۹ در آمریکا فیلمبرداری شده‌است.

سایت رسانه‌ای Cision PRWeb آمریکا

[ویرایش]

سایت رسانه‌ای آمریکایی Cision PRWeb در گزارشی در مورد ساخت در چشم باد نوشت:[۷]

شرکت مستقل تولید و توزیع سینما لیبره استودیو که بیشتر در تولید پروژه‌های سیاسی اجتماعی فعالیت می‌کند، در تولید در چشم باد هم با جوزان فیلم همکاری کرد. فیلیپ دیاز بنیانگذار سینما لیبره استودیو از این‌که توانسته با مشارکت در تولید این فیلم تاریخ‌ساز شود به خود افتخار می‌کند و جعفری جوزانی را هم فیلمسازی توانمند می‌داند. دیاز در این باره می‌گوید: «ما افتخار می‌کنیم «در چشم باد» چشم‌اندازی تازه در روابط ایران و آمریکا به وجود آورده و امیدواریم تجربه آقای جوزانی در لس آنجلس الگویی برای دیگران باشد. ضمن اینکه خوشحال خواهیم شد اگر بتوانیم در تولید فیلم بعدی وی «باسکرویل» هم در ایران و آمریکا مشارکت کنیم.»

روزنامه نشنال

[ویرایش]

خبرنگار روزنامه اماراتی نشنال از آمریکا در گزارشی با عنوان «دوربین‌های فیلم ایرانی در ایالات متحده بازی می‌کنند» در مورد اجازه فیلمبرداری در چشم باد نوشت:[۸]

وقتی واشینگتن و تهران در یک برنامه دیپلماتیک دربارهٔ برنامه سؤال برانگیز تسلیحات هسته ای ایران شرکت کردند، گروهی از فیلمسازان ایرانی از فروکش کردن تنش بین دو کشور و دشمنی دیرینه میانشان بهره‌مند شدند. «مسعود جعفری جوزانی» کارگردان ایرانی، برای ورود به ایالات متحده و فیلمبرداری از یک فیلم، ۱۲ ویزا تهیه کرد. جوزانی که مشغول فیلمبرداری «در چشم باد» در کالیفرنیا است، گفت: «این کار، یک سال پیش غیرممکن بود.» وی گروه ایرانی خود را اولین گروه از سازندگان فیلم معرفی کرد که از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ به ایالات متحده اجازه ورود پیدا کرده‌اند.

محمد تهامی‌نژاد

[ویرایش]

محمد تهامی‌نژاد، پژوهشگر در تاریخ، منتقد، مترجم و مستندساز معاصر ایرانی در مقدمه تحقیقی پژوهشی تحت عنوان «جستجوی الگوهای روایت تاریخ و فرهنگ در آثار مسعود جعفری جوزانی» برای انجمن انسان‌شناسی و فرهنگ نوشت:

مسعود جعفری جوزانی فیلمسازِ پژوهشگر تاریخ، مجهز به نگاه انتقادی، حماسه‌پرداز و آرمان‌گراست. از طریق آثار جوزانی می‌توان به خوانش و تحلیل هنری او از تاریخ ایران به ویژه ریشه‌های هویت ملی، تهدیدها، بحران‌های سیاسی و جریان‌های معاصر دست یافت. بسیاری از شخصیت‌های اصلی در نوشته‌ها و فیلم‌های او در بزنگاه‌های تاریخ، بر مبنای روحیه‌ای عمل می‌کنند که در الگوی جوزانی از هویت ملی می‌گنجند.[۹][۱۰]

تهامی‌نژاد در در هشتمین جشن کانون کارگردانان سینمای ایران گفت:

تصورم این است با نگاهی که آقای جوزانی به جامعه‌شناسی شهری دارند در تمام طول زندگی هنری‌شان تبلور دارد. کارهای ایشان از «شیر سنگی» گرفته تا «در مسیر تندباد»؛ به عنوان یک تاریخ‌نگاری فیلمیک، قابل استناد است و آثار فیلمیکی هستند که برای نسل‌های آینده ایران، از نگاه یک تاریخ‌نگار انتقادی که به تاریخ جوامع شهری و دیرین ایران می‌پردازد؛ قابل استناد است. آقای جوزانی در تک‌تک آثارشان پژوهش‌های مردم‌نگاران به‌ویژه در منطقه بختیاری انجام داده‌اند و تک‌تک شخصیت‌ها زمینه‌های پژوهشی هستند. حتی در «شیر سنگی» نوع کلمات و جملاتی که شخصیت‌ها به کار می‌برند روی آنها در منطقه، پژوهش‌های جدی صورت گرفته‌است، حتی تمام دیالوگ‌ها زمینه‌ها و بافت فرهنگی هستند. بررسی آثار آقای جعفری جوزانی فرصتی برای شناخت تاریخ معاصر ایران است.[۱۱]

اکبر عالمی

[ویرایش]

اکبر عالمی، استاد دانشگاه، پژوهشگر، مترجم و منتقد سینما در مراسم رونمایی از فیلمنامه کوروش کبیر خرداد ۱۳۹۶ گفت:[۱۲][۱۳]

سال ۱۳۶۱ مسعود جعفری جوزانی بعد از تکمیل تحصیلات بسیار ارزشمند خودش در آمریکا در رشته سینما، به ایران بازگشت. شاید همه شما تعجب کنید او که دانش‌آموخته رشته سینما در آمریکاست چه‌طور به سراغ مولانا رفت؛ فیلم «تصویر شکسته» و فیلم «گریز» را ساخت و بعد به سینمای ایران آمد.

مسعود جعفری جوزانی هم سینما را عمیقاً می‌شناسد و هم ذائقه جهانیان را می‌شناسد و هم روان‌شناسی تأثیر در هنرهای نمایشی را می‌شناسد و هم می‌داند که تکه‌پاره‌های برجای مانده در تاریخ را در کنار همدیگر قرار بدهد و آن را دراماتیزه بکند؛ یعنی آن را از جنس نمایش و جذابیت‌های نمایشی تغییر بدهد. ارزش دیالوگ و صدا را بی‌نهایت می‌داند، حجم، خط، فضا و لباس را بسیار بسیار خوب می‌داند.

من واقعاً در روان‌شناسی تأثیر مسعود جعفری جوزانی به شما قول می‌دهم که فیلمی را می‌سازد که ما در جهان احساس سرافرازی کنیم.

مجید تفرشی

[ویرایش]

مجید تفرشی تاریخ‌نگار، صنعت‌پژوه ایرانی مقیم لندن و پژوهشگر در آرشیو ملی بریتانیا در گفت‌وگویی در مورد جایگاه مسعود جعفری جوزانی در زمینه کارگردانی فیلم‌های تاریخی سینمای ایران و همچنین سریال‌های تلویزیونی ایران گفت:[۱۴]

در بحث تلفیق متون تاریخی با آثار هنری سینمایی با چند مشکل و دشواری مواجه هستیم؛ در درجه اول، کسانی که وارد این عرصه می‌شوند چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان، باید تلفیقی از هنرمندی و دانشوری و نیز جلب رضایت بیننده عام و بیننده خاص داشته باشند؛ آقای جوزانی به دلیل سابقه آکادمیک و همچنین سابقه طولانی هنری که در عرصه سینمای ایران دارند، هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را می‌شناسند و هم با مقوله پژوهش آشنایی دارند؛ بنابراین هیچ‌کدام را فدای آن یکی نمی‌کند، هم به جذابیت فیلمش، هم به کیفیت هنری آن و هم به وفاداری به متون تاریخی توجه دارد و تلفیق این‌ها با همدیگر کار راحتی نیست. ایشان در آثار تاریخی که تاکنون کارگردانی کرده، نشان داده که در این زمینه موفق بوده‌است و به‌طور نسبی می‌توانیم بگوییم که در این زمینه شاید سرآمد فیلمسازان ایرانی باشد. در این نوع کارها چند نوع تناقض و پارادوکس وجود دارد؛ یکی این‌که فیلم هنری ساخته بشود که جذابیت خوبی هم داشته باشد و این خودش، یک پارادوکس است و ضمناً هر دو تای این‌ها را داشته باشد و به متون تاریخی هم وفادار باشد؛ که همه اینها در کنار هم در یک اثر سینمایی خیلی کار دشواری است. ما آثار هنری وفادار به تاریخ داشته‌ایم؛ ولی معمولاً در داخل ایران جذابیت عمومی نداشته‌ایم.

شاهین کربلایی‌طاهر

[ویرایش]

شاهین کربلایی‌طاهر استاد دانشگاه، نویسنده منتقد سینمایی در مطلبی تحت عنوان «اِبرام خروس، جمشید بسم‌الله نیست»، نگاهی به فیلم سینمایی پشت دیوار سکوت به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی داشته‌است:[۱۵]

«پشت دیوار سکوت» گزارش مستندوار زندگی مبتلایان به بیماری ایدز، با تمام زشتی‌ها و زیبایی‌هایشان است و خبر از تأثیر جبر محیط زندگی بر رفتارهای آنها و انسان‌های پیرامونشان می‌دهد. کارگردان با بهره‌گیری از میزانسن‌های موجز و حساب‌شده صدا و تصویر، ملهم از استفاده هوشیارانه از نماهای مدیوم و (eye level) و پرهیز از حرکات غیرضروری دوربین؛ این امکان را مهیا می‌کند تا فیلم خود را بنا به تعبیر «رابرت بورگوین» در هیئت دو راوی اما همگام به پیش ببرد؛ کارگردان، زمانی که شخصیت‌هایش را به حرکت، کنش، عمل و عکس‌العمل وامی‌دارد تا به مدد آنها روایتش را پیش برده و برای ما «نمایش» برپا کند، یک راوی شخصی است؛ همان موقعیتی که فیلم‌شناس و روایت‌شناس کانادایی آندره گوردو آن را نه راوی که نمایشگر می‌نامد و وقتی فیلم (جهان فیلم) در مورد این نمایش به اظهارنظر می‌پردازد، از دروغ‌ها و دورویی‌های شخصیت‌های نمایش کارگردان پرده برمی‌افکند، کارگردان ما را با هیئت دوم خود روبه‌رو می‌کند؛ راوی غیرشخصی؛ راویی فعال، اما غیرملموس. کارگردان با استفاده از این تمهید روایی موفق می‌شود تا جنبه‌های مختلف زندگی و نحوه زیست قربانیان روایتش را بدون مداخله نشان داده، امر قضاوت را به بیننده واگذار کرده و به‌این‌ترتیب از هرگونه تعصب، به‌خصوص از جنس سیاسی‌اش که منجر به جانبداری از ایدئولوژی یا تفکری خاص شود پرهیز کند.

منابع

[ویرایش]
  1. امید، جمال. فرهنگ سینمای ایران. تهران: نگاه، ۱۳۷۷ش-۱۹۹۸م. ۱۲۸. شابک ‎۹۶۴۶۱۷۴۸۹۲. 
  2. «از عبوسی‌ها به تنگ آمدم». ایلنا، ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸. 
  3. «Iran's 'Man, a Bear' Finds Humor, Heart». Los Angeles Times. 1996-07-12. بازبینی‌شده در 2021-02-12. 
  4. “First Iranian film shot in US since 1979 gets under way”. the Guardian. 2009-09-01. Retrieved 2021-02-12. 
  5. «Open door policy: L.A. lures Iran crew». Variety. 2009-09-09. بازبینی‌شده در 2021-02-12. 
  6. “QuickShots | Iran Looks to L.A. , Fest openers, Oscar Changes and Penelope Cruz”. IndieWire. 2009-08-31. Retrieved 2021-02-12. 
  7. «Cinema Libre Studio Wraps Production on Masoud Jafari Jozani Film, the First Iranian Crew Permitted in U.S. Since the Islamic Revolution». PRWeb. بازبینی‌شده در 2021-02-12. 
  8. “Iranian movie cameras roll in US”. The National. 2009-09-14. Retrieved 2021-02-12. 
  9. «جستجوی الگوهای روایت تاریخ و فرهنگ در آثار مسعود جعفری جوزانی». انسان‌شناسی و فرهنگ. بازبینی‌شده در 2021-02-10. الگو:پیوند مرده
  10. «جست‌وجوی الگوهای روایت تاریخ و فرهنگ در آثار مسعود جعفری‌جوزانی». روزنامه شرق. بازبینی‌شده در 2021-02-10. 
  11. خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ متنی برای ارجاع‌های با نام :2 وارد نشده است
  12. «چاپ دوم فیلمنامه «کوروش کبیر» رونمایی شد/ ساخت پروژه «کوروش» کار بزرگی است که جهانی خواهد بود». خبرگزاری شبستان. بازبینی‌شده در ۲۰۲۱-۰۳-۲۲. 
  13. «علی نصیریان: مسعود جعفری جوزانی مرد میدان و تلاش‌گری است/ سخنگوی وزارت امور خارجه: ساخت پروژه کورش، کار بزرگی است که جهانی خواهد بود». سوره سینما. 1396-03-02. بازبینی‌شده در 2021-03-22. 
  14. ««کوروش کبیر» در عرصه جهانی از توانایی‌های سینمای ایران دفاع می‌کند». خبرگزاری برنا. بازبینی‌شده در ۲۰۲۱-۰۳-۲۲. 
  15. ««اِبرام خروس» «جمشید بسم‌الله» نیست». روزنامه شرق. بازبینی‌شده در 2021-03-23. 

پیوند به بیرون

[ویرایش]
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ