فاوست گوته

از ویکی‌گفتاورد

فاوست (به انگلیسی: Faust) نام نمایشنامه‌ای است اثر یوهان ولفگانگ فون گوته (۱۸۳۲–۱۷۴۹)، نویسنده برجسته آلمانی. این کتاب در دو قسمت: قسمت نخست در ۱۸۰۸ و قسمت دوم ۱۸۳۱ منتشر گردیده است. این درام بزرگ در حقیقت حاصل یک عمر تجربه شاعر، نویسنده، فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، منقد هنری و مدیر تئاتر، یوهان گوته است. نوشتن این کتاب بدون اینکه مانع از اختیار مشاغل متنوع شود از دوران جوانی گوته آغاز گردید و تا چند ماه قبل از مرگش در ۱۸۳۲ «۸۲ سالگی» به طول انجامید.

گفتاوردها[ویرایش]

  • «هر کسی که راه می‌رود، می‌تواند گم شود.»
  • «ما عموماً برای چیزهایی که بر سرمان نخواهد آمد به خود می‌لرزیم.»
  • «شاد باد آدمیزاد که در این جهان، در بند و زنجیر گناه و بیدادگری، زاد و پریشان مانده است.»
  • «آدمی چیزی را بکار می‌گیرد که هیچ از آن نمی‌داند، و چیزی را که می‌داند هیچگاه نمی‌تواند بکار بندد.»
  • «مردم بر آنچه نمی‌توانند بفهمند، عیب می‌نهند.»
  • «عمیقاً تحقیق کنید چه چیز شایسته مغز آدمی نیست.»
  • «هر کسی تنها آن چیزی را می‌آموزد که می‌تواند بیاموزد؛ ولی خردمند کسی است که می‌داند چگونه از فرصت سود ببرد.»
  • «زیبایی به چه درد می‌خورد وقتی همه در پی پول تکاپو دارند؛ همه چیز بسته به پول است.»
  • «کلیسا معده خوبی دارد. کل کشور را به تمامی بلعیده و هرگز دچار سوء هاضمه هم نشده. حتی مال حرام را هم براحتی می‌تواند هضم کند.»
  • «چه دیوانه است آنکه به ملت‌ها اعتماد کند! زیرا کار کردن برایشان بیهوده است.»
  • «تو به گمان خودت فشار می‌دهی، ولی تویی که فشارت می‌دهند.»
  • «مردم نیمی جز به خوردن نمی‌اندیشند و نیمی دیگر به جلوه فروختن با رخت و لباس‌های روزهای جشن.»
  • «این پول کاغذی؛ مانند نامه‌های عاشقانه، سفرش را به آسانی از کنار سینهٔ دلبران به پایان خواهند رساند.»
  • «آنچه لرزه بر تن می‌نشاند برای آدمی همان بهترین چیز است.»
  • «برای مؤدّب بودن باید دروغ گفت.»
  • «گزاف‌کاریست که چون کسی به پایان خود رسید بخواهد هنوز باشد، در حالیکه دیگر هیچ نیست.»
  • «هر قصد بزرگی در آغاز غلط می‌نماید.»
  • «همه‌مان سرانجام به موجوداتی که خود آفریدیم وابسته هستیم.»
  • «ای بسا آنکس که نمی‌داند خود را چگونه راه ببرد و مدعی در راه بردن دیگران است.»
  • «با همیاری است که می‌توان بر خطر چیره شد و کاری را که یک نفر انجام می‌دهد، همه درباره‌اش داوری می‌کنند.»
  • «آنان که کوچکند جز کارهای کوچک نخواهند کرد. اما با بزرگان، آنکه کوچک است بزرگ می‌شود.»
  • «همهٔ آنچه در روزگار ما به عمل در می‌آید، جز پژواک تیره‌ای از روزگار شگرف نیاکانمان نیست.»
  • «کسیکه هرگز به نام و آوازه نرسید، چیزهای والا نخواست.»
  • «نه تنها شایستگی، بلکه وفاداری ست که از ما کسی می‌سازد.»
  • «به زحمت فهمیدم نگاهی را که اگر درست می‌یافتمش از تمام گنجها بیشتر می‌ارزید.»
  • «تنها مردم ساده لوح‌اند که نمی‌گذرند مفهومی که مدتها پیش خردشان برایشان روشن کرده است، آشفته‌شان بدارد.»
  • «شاعران آتش دیوانگی را باز با دیوانگی تیز خواهند کرد.»
  • «بزرگترین دارایی‌ها در جریان زندگی دود می‌شوند و به هوا می‌روند. گرفتن خوب است اما از آن بهتر نگه داشتن است.»

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • یوهان ولفگانگ فون گوته. فاوست. ترجمهٔ م.ا. به‌آذین. چاپ اول، تهران: نیلوفر، 1376.

پیوند به بیرون[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ