باربارا دی آنجلیس
ظاهر
باربارا دی آنجلیس (به انگلیسی: Barbara De Angelis) روانشناس، مشاور روابط، سخنران و نویسنده آمریکایی در زمینه رشد شخصی است.
گفتاوردها
[ویرایش]عشق، شور، زندگی
[ویرایش]- عشق همان جوهره و هویت واقعی شماست.[۱]
- در آغاز تنها عشق بود. حتی زندگی و پیدایش شما بر روی این کرهٔ خاکی نیز برخاسته از عشق است. این عشق بودهاست که در یک لحظه مرد و زنی را آنچنان به سوی هم جذب کردهاست تا از تلفیق و اتحاد عاشقانهٔ بدن آنها بذر شما متولد گردد.
- عشق مغناطیسی است که ما را به مبدأ خود جذب میکند
- آنان که از خود عشق ساطع میکنند با عشق زندگی میکنند و با عشق نیز نفس میکشند، دیگران را به سمت خود میکشانند.
- عشق یگانه منبع نیرو و قدرت شماست.
- هر چه عشق و شور زندگی بیشتری از خود ابراز کنید برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهید شد و آنها دیگر نخواهند توانست شما را نادیده بگیرند
- شما این توان را دارید که زندگانی ای سرشار از عشق و رضایت بیافرینید
- عشق به مراتب بزرگتر و فراتر از جاذبهٔ فیزیکی و جسمانی ای است که نسبت به شخص دیگری در خود احساس میکنیم. عشق حتی به مراتب فراتر از ایمان به آرمان و غایتی برتر یا علاقه شور و اشتیاق نسبت به روابط، کار یا حتی خانوادهاست
- زندگی با عشق مستلزم جرات شهامت و تهور روحی بزرگی است
- عشق همان چیزی است که به شما امکان میدهد بارها و بارها متولد شوید
- عشق، ویژگی یا کیفیتی نیست که برخی با آن زاده شدهاند اما برخی دیگر محکوم هستند تا پایان عمر بدون آن سر کنند.
- عشق، ویژگی یا کیفیتی نیست که برخی با آن زاده شدهاند اما برخی دیگر محکوم هستند تا پایان عمر بدون آن سر کنند.
- عشق، ویژگی نیست که اساساً نسبت به آن بیگانه باشید.
- هر شروع دوباره، هر رشد و تحول درونی و هر تغییر مسیری که همواره از عشق و نیاز و گرایش درونی آغاز شده باشد به سمت حقیقت، خوشحالی، خوشبختی و آزادی بیشتر است
- در سرتاسر طول زندگی باز همان عشق است که یگانه حامی و ناجی شماست.
- این همان عشق است که شما را در طی طریق به سوی خودکاوی و خود شناسی یک دم تنها نمیگذارد، آن هم هنگامی که نمیدانید به کدامین سو روانید و در پی کدامین گم گشتهاید
- هنگامی که منتظرید دیگران هیجان را به زندگی شما بازگردانند، برای تولید عشق و شور و نشاط به آنان وابسته میشوید و تماس خود را با منبع عشق درون خود از دست میدهید
- هنگامی که برای احساس کردن متکی بر تحریکات خارجی میشوید کنترل زندگی و نیز سرزندگی خود را به دست آنها میسپارید
- عشق و شور زندگانی را از درون خودتان جست و جو کنید. سرزندگی و زنده بودن را تنها از درون خودتان جویا شوید.
- عشق همانند مغناطیسی است که ما را به مبدأ خود جذب میکند.
- آنان که از خود عشق ساطع میکنند، با عشق زندگی میکنند و با عشق نیز نفس میکشند دیگران را به سمت خود میکشانند.
- عشق یگانه منبع نیرو و قدرت واقعی شماست
- هر چه بیشتر عشق و شور زندگی را از خود ابراز کنید، برای دیگران مقاومت ناپذیر تر خواهید شد و آنها کمتر میتوانند شما را نادیده بگیرند
- هر چه تعهد خود را نسبت به چیزی بیشتر کنید، عشق و شور و حال بیشتری نسبت به آن چیز در خود احساس خواهید کرد
- هر کاری انجام میدهید آن را با تعهد انجام دهید
- عاشق هر که هستید، با وفاداری به او عشق بورزید
- هر انتخابی که میکنید به آن پایبند باشید
- آن گاه هر کاری که از شما سر بزند سرشار از عشق و شور زندگی خواهد بود
- تمامی روابط شما از عشق خواهد درخشید
- انتخابهای شما همگی از سر عشق خواهند بود
- هرگز اجازه ندهید ترس شما را به «بیتفاوتی» سوق دهد
- به گونهای از عشق و شور خود مراقبت و پاسداری کنید که گویی گرانبهاترین دارایی شماست
- به گونهای از آن دفاع کنید که گویی عزیزترین دوست و رفیق شماست
- آن گاه خواهید دید که زندگی با لطف و محبت، زیبایی، رحمت، شادی، نشاط و شور و سرزندگی به شما پاسخ خواهد داد
- خود را به لحظه اکنون بسپار و امکانات آن را در خود راه بده. تصویر ذهنی خود را از آنچه باید باشد رها کن. تعابیر، پیش فرضها و پیش داوریهای خود را رها کن. دست از کنترل وقایع و رویدادها بردار و آنها را به حال خود رها کن. رها کن. حال شرایطی فراهم آوردهای تا اعجاز در آن ظهور کند. حال دریچهای گشودهای تا ناشناختهها امکان ورود پیدا کنند. حال در قلب خود جایی برای عشق و شور زندگی باز کردهای.
- آخرین بار که به عشق و شور زندگی نهفته در وجود خود اجازه دادید تا بیرون آید و کمی بازیگوشی کند کی بود؟ آخرین باری که از بازی با بچههایتان به همان اندازهٔ آنها لذت بردید، کی بود؟ آخرین باری که از زنده بودن خود به هیجان آمدید کی بود؟ نگران نباشید دیگران دربارهٔ شما چه فکر میکنند. به این فکر نکنید که آنچه را دوست دارید انجام بدهید چقدر عملی، مفید، یا مؤثر است. مضحک باشید، عاشق باشید، با شور و حال زندگی کنید. خودتان باشید.
- تسلیم عشق خود شدن، همان تسلیم شدن به چیزی یا کسی بیرون از شما نیست. بلکه تسلیم شدن در برابر قدرت عشق و شور و شعف درونی خود شماست. این نوع تسلیم شدن همان تسلیم شدن در برابر خود واقعی تان است.
- چنانچه میخواهید راه خود را به سوی عشق و شور زندگی بازیابید باید راه دل و قلب خود را بازیابید. آنجا، در مرکز وجودی شما، تمامی آنچه هستید سکونت دارد. شما خود نور هستید. شما شور و شادمانی هستید. شما از جنس عشق هستید.
- احساس شهوت تنها نقطهٔ آغازین عشق ورزی و نمود فیزیکی و جسمانی نیاز و گرایشی محض و نامحدود به زمان است. چرا که هستهٔ مرکزی عشق و جاذبهٔ جسمانی نیز چیزی نیست جز میل و نیاز به آمیزش، یگانگی، نکاح و اتحاد با معشوق. گر چه در ظاهر این بدن شماست که بدن معشوق را لمس میکند اما در واقع این روح شماست که از طریق بدنتان به نوازش روح معشوق میپردازد.
- از عشق و جاذبه جسمانی خود بپرسید چرا میخواهی او را در کنار داشته باشی؟ چرا میخواهی با او همبستر شوی؟ سپس به زبان حال دل خود گوش دهید تا پاسخ را بیابید. خواهید دید که ندای کوچکی در اعماق قلب تان پاسخ خواهد داد تا با او یکی بشوم و به یگانگی و وحدت وجود آغازین خود بازگردم.
- عشق از آنجا که با معشوق پیوند میخورید آغاز میگردد و تا حرکت موزون و هماهنگی روحهایتان امتداد مییابد. هنگامی که جانهایتان یکی میشوند، آن گاه با تمامی وجود عشق خواهید ورزید. دیگر چیزی بین شما نیست که از جنس عشق نباشد. پیوند مقدس همین است. شور و شعف، وجد و شادمانی واقعی هم، این است.
- تنها با عشق میان دلهای شماست که عشق میان شما عمق و استحکام واقعی خود را نشان خواهد داد.
- عشق ماندگار هرگز بر جاذبهٔ جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال تغییر است متکی نیست.
- عشق واقعی از روح شما نشات میگیرد. این نوع از عشق ناب هنگامی که خود را در دل و جان دیگری مییابید شکل میگیرد و پیوند اعجاز گونه این دو را به جشن و سرور مینشیند.
- درست در همان لحظه که عشق شما خود را به نوعی ابراز میکند حال چه از طریق آغوشی گرم، نگاهی محبت آمیز یا رفتاری مهربانه، به قلمرو بی زمان قلب گام نهادهاید. مهم نیست پیش از آنچه اتفاقی افتادهاست. تنها این مهم است که چه اتفاقی خواهد افتاد. تمامی آنچه براستی اهمیت دارد همین لحظهاست. تنها این عشق است که مهم است.
- منتظرنمانید عشق شما را پیدا کند. زمین حاصلخیزی بیافرینید تا بذر عشق به سادگی در آن جوانه زند و رشد کند. خود را تمام و کمال و تا آن جا که در توان دارید با صداقت تمام به رابطه تان متعهد و پای بند کنید. قدرت تعهد بذر عشق میان شما و معشوق را آبیاری خواهد کرد و به آن این امکان را خواهد داد تا در قلب شما به بار بنشیند.
- به دنبال نکات مثبت و نقاط قوت دیگران باشید تا آنها را پیدا کنید. آن گاه دیگر بیست دقیقه با او باشید یا بیست سال تفاوتی نخواهد داشت. زمانی را که در این حال سپری کنید، با عشق سپری میشود زیرا در تمام طول این مدت شما در جست و جوی همین عشق بودید و همین عشق بود که بدان دست مییافتید.
- آن نوع از عشق که فراتر از بدن و جسم ماست هنگامی ظهور میکند که با تمام وجود - و نه تنها با جسم خود - به معشوق عشق بورزیم. این عشق برتر تنها هنگامی خود را نشان میدهد که با فکر و ذهن و قلب و روح خود به فکر و ذهن و قلب و روح معشوق عشق بورزیم. سپس تمامی سلولهای بدن ما از عشق به معشوق خواهد لرزید. این همان عشقی است که در ایثار و از خودگذشتگی نهفتهاست.
- شور زندگی ترانهای است که عشق میسراید. شور زندگی همان عشق است که به حرکت درآمدهاست. عشق و شور زندگی هنگامی نصیب تان میشود که آتش عشق را گرامی بدارید و بیاموزید که همواره آن را روشن و فروزان نگه دارید.
- شما قدرت و توان آن را دارید که زندگی ای رضایت بخش و سرشار از غنای روحی بیافرینید. شما توان آن را دارید که به زندگی خود معنا و هدفی برتر ببخشید. این توان تنها در عشق و شور زندگی شما نهفتهاست. جرات و شهامت آن را به خود راه دهید تا عشق و شور زندگی را با خود به هر کجا که میروید ببرید.
جرات و شهامت آن را به خود راه دهید تا عشق و شور و زندگی تان را به هر کس که خواستید و دوست داشتید نشان دهید.
- هر گاه زندگی با عشق و شور را برمیگزینید زندگی نیز عشق و شور خود را برای شما برخواهد گزید.
- کارتان را با عشق انجام دهید. با شکر و قدردانی تمام به سر کار بروید و با عشق و شور تمام به آن دل بدهید. این یگانه شغل و تنها وظیفه اصلی شما بر روی زمین است. اینکه عشق بورزید. میتوانید آن را هر زمان یا در هر کجا نیز انجام دهید. هرگاه خود را با تمامی وجود وقف لحظه لحظهٔ شغل، کار و نیز زندگی تان کنید. آن گاه موفقیت و دستیابی واقعی را تجربه خواهید کرد و رضایت و اقناع حقیقی را احساس خواهید نمود.
- هنگامی که عاشق زندگی میشوید. دنیا را درست همچون عشاق از پس دیدگان عشق نظاره خواهید کرد. دیدن و نگریستن از پس دیدگان عشق به این معناست که زیبایی را در تمامی چیزهای این عالم ببینید و از راز و رمز و اعجاز هر لحظه به شگفتی و حیرت در آیید و در همه کس و همه چیز به دنبال عشق باشید.
- مهم نیست چه کسی هستید، چه شغلی دارید یا چگونه وقت خود را میگذرانید. هر روزه فرصتهای بی شماری در اختیار دارید تا زندگی اطرافیان خود را از خود متأثر سازید. چه آنانی که میشناسید شان و چه آنان که برایتان بیگانهاند. چگونه؟ به عشق و شور زندگی خویش اجازه دهید خودش را ظاهر کند. از طریق کلمات، چشمان، اعمال، و حتی با زبان بی زبانی قلبتان. نمود و ظهور عشق و شور زندگی در شما دعوتی است از دیگران تا عشق و شور زندگی آنان نیز خود را نشان دهد.
- ایمان تنها زادهٔ عشق و شور زندگی است.
- هر گاه به عشق و شور زندگی تسلیم میشوید و بر نیاز و گرایش خود به خوشبختی و خوشحالی، رضایت و حقیقت صحه بگذارید خود به خود به سر چشمهٔ زندگی میپیوندید که درون خود شما وجود دارد.
- ناگهان حس بالایی از قدرت، هدفمندی و ارتباط با چیزی به مراتب بزرگتر از آنچه تا آن زمان آن را به عنوان «خویشتن خویش» میشناختید، سر تا سر وجود شما را فرا خواهد گرفت.
- آن گاه در مییابید که ایمان همان امید و امیدواری نیست و اصولاً هیچ ارتباطی نیز با آن ندارد. در خواهید یافت که ایمان نوعی خود باوری و اعتماد به نفس است. ایمان به نوعی علم به این که آگاهی و شعور کیهانی به شکل «شما» و «در شما» به جریان افتاده و به کار گرفته شدهاست.
- به شکوه و اعجاز هستی و جهان پیرامون خود نگاهی بیاندازید. همه جا را غرق در زیبایی خواهید دید. این زیباییها عشق درون شما را صدا میزنند و فرا میخوانند.
- شکوه و جلال جهان هستی را نظاره کنید و شکوه و جلال خود را به یاد آورید.
- هرگاه به خود اجازه دهید تا هستی و آفرینش را با تمامی شکوه و عظمت آن حقیقتاً نظاره کنید، آن گاه به قطعیت اقتدار، زیبایی و عشق و شور زندگی در خودتان پی خواهید برد زیرا شما نیز بخشی از همین شکوه و عظمت هستید.
- گویی آفریدگار هستی به شما میگوید من تو را دوست دارم. من عاشق تو هستم. به همین دلیل این همه زیباییها را برای تو آفریدهام
بدون منبع
[ویرایش]- «هرگز اجازه ندهید ترس شما را به بیتفاوتی سوق دهد.»
منابع
[ویرایش]- ↑ کتاب عشق، شور، زندگی ترجمه هادی ابراهیمی