دنیل کیز

از ویکی‌گفتاورد

دنیل کیز (به انگلیسی: Daniel Keyes) (۹ اوت ۱۹۲۷ – ۱۵ ژوئن ۲۰۱۴) نویسنده آمریکایی بود.

گفتاوردها[ویرایش]

گل‌هایی به یاد آلجرنون[ویرایش]

  • «پروفسور عزیز، مشکل این است که تو کسی را می‌خواهی که از لحاظ هوش ترقی کند، ولی همچنان در قفست زندانی بماند تا هر زمان که برای کسب افتخار لازم بدانی، او را به نمایش بگذاری؛ ولی مشکل این جاست که من یک انسان هستم.»[۱]
  • «بارها و بارها اشاره کردی که قبل از این آزمایش هیچ چیز نبودم. دلیلش را می‌دانم. اگر در آن زمان هیچ چیز نبوده باشم، آن مسئولیت خلق من به عهدهٔ تو خواهد بود و این موضوع تو را به عنوان مخلوق من جلوه خواهد داد. از این که ساعت به ساعت قدرشناسی ام را نسبت به تو نشان نمی‌دهم، از من متنفری. بسیار خوب. باوری کنی یا نکنی، من سپاسگزارم؛ ولی می‌خواهم بپرسم برای من چه کار کرده‌ای. هر کار فوق‌العاده ای که انجام داده باشی، به تو حق نمی‌دهم با من مثل یک حیوان آزمایشگاهی رفتار کنی. در حال حاضر، یک آدم هستم. چارلی قبل از این که پایش را درون آزمایشگاه بگذارد، یک آدم بود. به نظر می‌رسد انتظارش را نداشتی! بله، ناگهان به این نتیجه رسیدم که من همیشه یک انسان بوده‌ام. حتی قبل از آن عمل جراحی و این برخلاف اعتقادات و باورهای توست که یک نفر با ضریب هوشی پایین‌تر از صد حق توجه و تأمل داشته باشد. پروفسور نمور، فکر می‌کنم وقتی به من نگاه می‌کنی، وجدانت آزارت می‌دهد.»
  • «یکی از دلایل مهم دانشگاه رفتن و کسب تحصیلات عالی این است که چیزهایی را که سراسر عمر به آن باور و اعتقاد داشته‌ای، رد کنی یا باور کنی هیچ چیز به همان صورتی که پدیدار می‌شود نیست.»

منابع[ویرایش]

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
دنیل کیز
دارد.
  1. دانیل کیز، گل‌هایی به یاد آلجرنون، ترجمهٔ مهرداد بازیاری، انتشارات معین، ۱۳۸۹.