ایرج میرزا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز removed Category:شاعران اهل ایران; added Category:شاعران ایرانی using HotCat |
|||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
{{ویکینبشته}} |
{{ویکینبشته}} |
||
{{ناتمام}} |
{{ناتمام}} |
||
{{پانویس}} |
|||
{{ترتیبپیشفرض:ایرج میرزا}} |
|||
[[رده:شاعران ایرانی|ایرجمیرزا]] |
|||
[[رده: |
[[رده:شاعران ایرانی]] |
||
[[رده:اهالی |
[[رده:اهالی ایران]] |
||
[[رده:اهالی تبریز]] |
نسخهٔ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۳۱
ایرجمیرزا، ملقب به جلالالملک، پسر غلامحسینمیرزا، پسر فتحعلیشاه قاجار. زادروز: (۱۲۹۰ - ۱۳۴۳ هجری قمری) برابر با (۱۸۷۴ - ۱۹۲۴ میلادی)
دارای منبع
- دیوان اشعار
- «آبرو را بگذارم سر این پارهٔ دل// بهر لختی جگرک، سفرهقلمکار کنم»
- قصیدهها/ وسوسه
- «آنکه گوید بگریز از من و با او بنشین// خواهد از چاله برون آیی و افتی در چاه»
- قصیدهها/ سیهچشم نامهربان
- «این جهان پیش رادمردِ حکیم// هست محنتفزای ِغم آباد// زن و مرد و شه و گدا دارند// همه از دست این جهان فریاد// چشم عبرت گشا ببین که چهسان// مسند جم بداد بر کف باد// پیرزالی است نوعروس نمای// کرده در زیر خاک بس داماد// همه ناکام از زمانه روند// هیچکس نیست از جهان دلشاد// جامهٔ مرگش آسمان دوزد// هرکه اندر زمین ز مادر زاد»
- قطعهها/ تاریخ فوت
- «بگریزد ز من از نیمه راه// پول غول آمد و من بسمالله»
- مثنویها/ انقلاب ادبی
- «بگو آن عارفِ عامینما را// که گم کردی تو سوراخ دعا را»
- مثنویها/ عارفنامه
- «به یونان این مثل معروف باشد// که ربالنوع روزی کور باشد»
- مثنویهاعارفنامه
- «تعقیب نموده و گرفتند// دزدِ نگرفته، پادشاه است»
- قطعهها/ دزدِ نگرفته
- «تو میخواهی بگویی دیرجوشی// به منهم هیزم تر میفروشی!»
- مثنویها/ عارفنامه
- «چنین داد پاسخ که این گفت اوست//چو ناکشتهای خرس، مفروش پوست»
- مثنویها/ خرس و صیاد
- «چو آب استاده شد یابد عفونت// چو جاری گشت گردد صاف و روشن»
- قصیدهها/ مدح ناصرالدینشاه
- «خوانده بود این مَثَل آن مایهٔ ناز// که نکویی کن و در آب انداز»
- مثنویها/ هدیهٔ عاشق
- «دزدان ِ خروس دیگرانند// پرهاش برون ز جیب بنده است!»
- قطعهها/ افکار خندهآور
- «سختی چو بالسویه بود، سهل میشود// چون عام شد بلیه، شود کماثر همی»
- قصیدهها/ تسلیت به دوستِ پدرمرده
- «سیم امروز زدستت برود تا فردا// بادبر باشد چیزی که بود بادآور»
- قصیدهها/ اندرز و نصیحت
- «عاشقان را همه گر آب برد// خوبرویان همه را خواب برد»
- مثنویها/ هدیهٔ عاشق
- «علم اگر خواهی با مردم عالم بنشین// گِل چو گل گردد خوشبو، چو به گل شد همبر»
- قصیدهها/ اندرز و نصیحت
- «گویند ماکیان را باید گرفت و کشت// گر بر خلاف رسم کند نغمه خروس»
- قطعهها/ قطعه
- «مرگ برای ضعیف امر طبیعی است// هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد»
- قطعهها/ بقای انسب
- «ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید// ردیف آنرا فیالفور لفظ ِ بار کنند// برای آنکه چو کاری به دستشان افتاد// برآن سرند که بار ِ خویش بار کنند»
- قطعهها/ کار و بار
- «نمیدانی نظربازی گناه است// ز ما تا قبر چارانگشت راه است؟»
- مثنویها/ عارفنامه
- «وقت را مردم با عقل غنیمت شمرند// اگرت عقل بود وقت غنیمت بشمر// تکیه بر حسن مکن در طلب علم برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
- قصیدهها/ اندرز و نصیحت
- «همانا گرگ پالاندیده باشی// تو خیلی پاردمساییده باشی!»
- مثنویها/ عارفنامه
- «آنکه بود شرم و حیا رهبرش// خلق ربایند کلاه از سرش»
- مثنویها/ زهره و منوچهر
بدون منبع
- «آه از آن روز که بیکسب هنر شام شود// وای از آن شام که بیمطرب و ساغر گذرد»
- «به جای بد کشانیدی سخن را// بسی بیربط خواندی این دهن را»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |