راهنمای مسافران مجانی کهکشان (رمان): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ساخت صفحه |
جز تصحیح |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== بخش بیست و پنج === |
=== بخش بیست و پنج === |
||
* جادوتز ادامه داد، «بذارید این کامپیوترها مثل قدیم به کار خودشون برسن و هرچی میخوان حساب کنن، ما هم به کار خودمون میرسیم و به حقیقتهای ابدی رسیدگی میکنیم. قبول؟ طبق قوانین، جست و جوی حقیقتهای ابدی و مهم واضحا و بدون ابهام به متفکران حرفهای واگذار شده رفیق. حالا اگه یه کامپیوتر لعنتی پیدا بشه و جواب این سوالها رو پیدا کنه همهی ما درجا بیکار میشیم. درسته؟ میخوام بگم که حق نیست که ما تمام شب نخوابیم و دربارهی اینکه آیا خالق وجود داره یا نه فکر و بحث کنیم و تو سر و کلهی هم بزنیم و این ماشین زپرتی فردا صبح شمارهی تلفن خصوصیِ یارو رو هم رو به تکه کاغذ بنویسه.» |
* جادوتز ادامه داد، «بذارید این کامپیوترها مثل قدیم به کار خودشون برسن و هرچی میخوان حساب کنن، ما هم به کار خودمون میرسیم و به حقیقتهای ابدی رسیدگی میکنیم. قبول؟ طبق قوانین، جست و جوی حقیقتهای ابدی و مهم واضحا و بدون ابهام به متفکران حرفهای واگذار شده رفیق. حالا اگه یه کامپیوتر لعنتی پیدا بشه و جواب این سوالها رو پیدا کنه همهی ما درجا بیکار میشیم. درسته؟ میخوام بگم که حق نیست که ما تمام شب نخوابیم و دربارهی اینکه آیا خالق وجود داره یا نه فکر و بحث کنیم و تو سر و کلهی هم بزنیم و این ماشین زپرتی فردا صبح شمارهی تلفن خصوصیِ یارو رو هم رو به تکه کاغذ بنویسه.» |
||
=== بخش سی و یک === |
|||
* «میدونی، آرمانگرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پایبندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. اینها همش سرجای خودشون معتبر و محترمن. جست و جوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته میبخشید ها، زمانی میرسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر میکنه که به این نتیجه میرسه که حقیقت محض علمی، اگر اصلا وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چند بعدی و بینهایت ما رو اداره میکنن. اون وقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخر سر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه به چاک. من که انتخابم روشن و مشخصه...» |
|||
=== بخش سی و یک === |
=== بخش سی و یک === |
||
* «میدونی، آرمانگرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پایبندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. اینها همش سرجای خودشون معتبر و محترمن. جست و جوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته میبخشید ها، زمانی میرسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر میکنه که به این نتیجه میرسه که حقیقت محض علمی، اگر اصلا وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چند بعدی و بینهایت ما رو اداره میکنن. اون وقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخر سر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه به چاک. من که انتخابم روشن و مشخصه...» |
* «میدونی، آرمانگرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پایبندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. اینها همش سرجای خودشون معتبر و محترمن. جست و جوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته میبخشید ها، زمانی میرسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر میکنه که به این نتیجه میرسه که حقیقت محض علمی، اگر اصلا وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چند بعدی و بینهایت ما رو اداره میکنن. اون وقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخر سر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه به چاک. من که انتخابم روشن و مشخصه...» |
نسخهٔ ۱۶ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۴۹
راهنمای مسافران مجانی کهکشان نام کتابی نوشتهٔ داگلاس آدامز، نویسندهٔ انگلیسی است.
بخش سوم
- «حتی اگر این دانشمندها میدونستن که رییسجمهور کهکشان هیچ قدرتی نداره باز هم براشون فرقی نمیکرد و میخواستند یه بار هم شده این آدم رو از نزدیک ببینند. فقط شش نفر در کهکشان میدونستن که مهمترین وظیفهی رییس جمهور نه اعمال قدرت که پرت کردن حواس مردم از قدرته.»
- جادوتز ادامه داد، «بذارید این کامپیوترها مثل قدیم به کار خودشون برسن و هرچی میخوان حساب کنن، ما هم به کار خودمون میرسیم و به حقیقتهای ابدی رسیدگی میکنیم. قبول؟ طبق قوانین، جست و جوی حقیقتهای ابدی و مهم واضحا و بدون ابهام به متفکران حرفهای واگذار شده رفیق. حالا اگه یه کامپیوتر لعنتی پیدا بشه و جواب این سوالها رو پیدا کنه همهی ما درجا بیکار میشیم. درسته؟ میخوام بگم که حق نیست که ما تمام شب نخوابیم و دربارهی اینکه آیا خالق وجود داره یا نه فکر و بحث کنیم و تو سر و کلهی هم بزنیم و این ماشین زپرتی فردا صبح شمارهی تلفن خصوصیِ یارو رو هم رو به تکه کاغذ بنویسه.»
بخش بیست و پنج
- جادوتز ادامه داد، «بذارید این کامپیوترها مثل قدیم به کار خودشون برسن و هرچی میخوان حساب کنن، ما هم به کار خودمون میرسیم و به حقیقتهای ابدی رسیدگی میکنیم. قبول؟ طبق قوانین، جست و جوی حقیقتهای ابدی و مهم واضحا و بدون ابهام به متفکران حرفهای واگذار شده رفیق. حالا اگه یه کامپیوتر لعنتی پیدا بشه و جواب این سوالها رو پیدا کنه همهی ما درجا بیکار میشیم. درسته؟ میخوام بگم که حق نیست که ما تمام شب نخوابیم و دربارهی اینکه آیا خالق وجود داره یا نه فکر و بحث کنیم و تو سر و کلهی هم بزنیم و این ماشین زپرتی فردا صبح شمارهی تلفن خصوصیِ یارو رو هم رو به تکه کاغذ بنویسه.»
بخش سی و یک
- «میدونی، آرمانگرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پایبندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. اینها همش سرجای خودشون معتبر و محترمن. جست و جوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته میبخشید ها، زمانی میرسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر میکنه که به این نتیجه میرسه که حقیقت محض علمی، اگر اصلا وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چند بعدی و بینهایت ما رو اداره میکنن. اون وقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخر سر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه به چاک. من که انتخابم روشن و مشخصه...»
بخش سی و پنج
- تاریخ تکامل هر تمدن مهمی تو کهکشان از سه مرحلهی مشخص و مجزا میگذره: زنده موندن، دانش اندوختن و تکمیل کردن دانش. به این مراحل میگن مراحل «چهجوری، چرا و کجا»
برای مثال مهمترین سوال مرحلهی اول اینه «چهجوری غذا پیدا کنیم که از گشنگی نمیریم؟» مهمترین سوال مرحلهی دوم، «چرا غذا میخوریم» و مهمترین سوال مرحلهی سوم، «خوشمزهترین کباب رو از کجا میشه خرید؟»
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |