نیکوس کازانتزاکیس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جز نيكوس كازانتزاكيس به نیکوس کازانتزاکیس منتقل شد: مطابق با ظوابط ویکیودیا |
Amouzandeh (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== دارای منبع == |
== دارای منبع == |
||
* «اولیس پس از کشتار مدعیان خود در آن جزیره کوچکش کسل شده بود. دیگر زن و فرزند و وطن قدیم و خدایان قدیمش او را راضی نمیکردند. تصمیم گرفت "ایتاک" را به عزم آخرین سفر خود، سفری که بازگشت نداشته باشد، ترک گوید...» |
* «اولیس پس از کشتار مدعیان خود در آن جزیره کوچکش کسل شده بود. دیگر زن و فرزند و وطن قدیم و خدایان قدیمش او را راضی نمیکردند. تصمیم گرفت "ایتاک" را به عزم آخرین سفر خود، سفری که بازگشت نداشته باشد، ترک گوید...» |
||
** ''آغاز کتاب ادیسه'' |
** ''آغاز کتاب ادیسه/ ۱۹۵۳'' |
||
* «دروازههای بهشت و جهنم همشكل و همسايهاند.» |
|||
** ''آخرين وسوسه مسيح/ بخش ۱۸'' |
|||
* «فقط يك زن در جهان وجود دارد. زنی با چهرههای متفاوت.» |
|||
** ''آخرين وسوسه مسيح'' |
|||
* «کتاب سیر و سلوک دانهای بود که دیگر آثار من از آن روییدند. چنانکه بعدها هرچه نوشتم تفسیری بود و تصویری از سیر و سلوک.» |
* «کتاب سیر و سلوک دانهای بود که دیگر آثار من از آن روییدند. چنانکه بعدها هرچه نوشتم تفسیری بود و تصویری از سیر و سلوک.» |
||
** ''درباره کتاب آسز ( |
** ''درباره کتاب آسز (آسکِزه) یا سیر و سلوک/ ۱۹۵۵ میلادی'' |
||
* «كسب دانش و تقدس، عفاف و پاكدامنی و شكوه پيروزی، هيچكدام فتح قله رفيع برای يك انسان نيست. بلكه چيز ديگری است، چيزی حماسیتر، چيزی مأيوسكننده: حرمت مقدس!» |
|||
** ''زوربای يونانی - ۱۹۴۶/ بخش ۲۴'' |
|||
* «من آرزویی ندارم، من از چيزی نمیترسم، من آزادم» |
|||
** ''سنگنبشته بر آرامگاه كازانتزاكيس/ از کتاب ناجی خدا'' |
|||
* «من برآنم، که رستگاری ِ من ِ روشنفکر ِ متفکر بسته به ادیسه است. اگر او زنده بماند من هم زنده خواهم ماند.» |
* «من برآنم، که رستگاری ِ من ِ روشنفکر ِ متفکر بسته به ادیسه است. اگر او زنده بماند من هم زنده خواهم ماند.» |
||
** ''در باره کتاب ادیسه'' |
** ''در باره کتاب ادیسه'' |
||
* «همانطور كه به پرندگان دريایی چشم دوخته بودم، فكر كردم: اين راهی است كه بايد رفت، آهنگ موزون آنرا پيدا كن و با ايمانی راسخ در آن گام بنه.» |
|||
** ''زوربای يونانی - ۱۹۴۶/ بخش ۲۱'' |
|||
== بدون منبع == |
== بدون منبع == |
||
* «روح دستنخورده من يك فرياد است. و تمام آثارم مدرکی معتبر از آن فرياد است.» |
|||
* «زيبایی بیرحم است. اگر تو هم توجهی بهاو نداشته باشي، او به تو خيره میشود و راحتت نمیگذارد.» |
|||
* «ما بزرگترين چشمه قدرت را ديديم و او را خدا خوانديم. ما میتوانستيم هر لقب ديگری كه مايل بوديم به او بدهيم، مانند: ژرفنا، تاريكی مطلق، روشنایی مطلق، ماده، روح، اميد نهایی و يا سكوت. اما هرگز فراموش مكن كه ما اسمش را تعيين كرديم.» |
|||
* «وقتی كه توان دگرگون كردن هستی را نداریم بگذار چشمهايمان را دگرگون سازيم تا حقيقت را ببينيم.» |
|||
* «يك انسان به مقداری جنون هم نياز دارد، وگرنه هرگز به پارهكردن بندهايش برای كسب آزادی خطر نمیكند.» |
|||
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۰۷، ساعت ۰۱:۰۶
نیکوس کازانتزاکیس، نويسنده، شاعر و مترجم يونانی. زادروز: ۱۸ فوریه (۱۸۸۳) در کرتا. وی در تاریخ ۲۶ اکتبر (۱۹۵۷) در فرایبورگ آلمان درگذشت.
دارای منبع
- «اولیس پس از کشتار مدعیان خود در آن جزیره کوچکش کسل شده بود. دیگر زن و فرزند و وطن قدیم و خدایان قدیمش او را راضی نمیکردند. تصمیم گرفت "ایتاک" را به عزم آخرین سفر خود، سفری که بازگشت نداشته باشد، ترک گوید...»
- آغاز کتاب ادیسه/ ۱۹۵۳
- «دروازههای بهشت و جهنم همشكل و همسايهاند.»
- آخرين وسوسه مسيح/ بخش ۱۸
- «فقط يك زن در جهان وجود دارد. زنی با چهرههای متفاوت.»
- آخرين وسوسه مسيح
- «کتاب سیر و سلوک دانهای بود که دیگر آثار من از آن روییدند. چنانکه بعدها هرچه نوشتم تفسیری بود و تصویری از سیر و سلوک.»
- درباره کتاب آسز (آسکِزه) یا سیر و سلوک/ ۱۹۵۵ میلادی
- «كسب دانش و تقدس، عفاف و پاكدامنی و شكوه پيروزی، هيچكدام فتح قله رفيع برای يك انسان نيست. بلكه چيز ديگری است، چيزی حماسیتر، چيزی مأيوسكننده: حرمت مقدس!»
- زوربای يونانی - ۱۹۴۶/ بخش ۲۴
- «من آرزویی ندارم، من از چيزی نمیترسم، من آزادم»
- سنگنبشته بر آرامگاه كازانتزاكيس/ از کتاب ناجی خدا
- «من برآنم، که رستگاری ِ من ِ روشنفکر ِ متفکر بسته به ادیسه است. اگر او زنده بماند من هم زنده خواهم ماند.»
- در باره کتاب ادیسه
- «همانطور كه به پرندگان دريایی چشم دوخته بودم، فكر كردم: اين راهی است كه بايد رفت، آهنگ موزون آنرا پيدا كن و با ايمانی راسخ در آن گام بنه.»
- زوربای يونانی - ۱۹۴۶/ بخش ۲۱
بدون منبع
- «روح دستنخورده من يك فرياد است. و تمام آثارم مدرکی معتبر از آن فرياد است.»
- «زيبایی بیرحم است. اگر تو هم توجهی بهاو نداشته باشي، او به تو خيره میشود و راحتت نمیگذارد.»
- «ما بزرگترين چشمه قدرت را ديديم و او را خدا خوانديم. ما میتوانستيم هر لقب ديگری كه مايل بوديم به او بدهيم، مانند: ژرفنا، تاريكی مطلق، روشنایی مطلق، ماده، روح، اميد نهایی و يا سكوت. اما هرگز فراموش مكن كه ما اسمش را تعيين كرديم.»
- «وقتی كه توان دگرگون كردن هستی را نداریم بگذار چشمهايمان را دگرگون سازيم تا حقيقت را ببينيم.»
- «يك انسان به مقداری جنون هم نياز دارد، وگرنه هرگز به پارهكردن بندهايش برای كسب آزادی خطر نمیكند.»
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |