نعمتالله مکری جیحونآبادی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Inshushinak (بحث | مشارکتها) جز ابرابزار، اصلاح املا |
جز +پیوند برای خروج از بن بست، ابرابزار |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
=== حقالحقایق === |
=== حقالحقایق === |
||
* نخستین به توفیق پروردگار//گشایم زبان را به توصیف یار |
* نخستین به توفیق پروردگار//گشایم زبان را به توصیف یار |
||
* که تا آخر از قدرت کردگار// از آن خواب غفلت شدم هشیار |
* که تا آخر از قدرت کردگار// از آن [[خواب]] غفلت شدم هشیار |
||
* دگر نیز دیدم که افلاکیم/ ز نورم نه از آدم خاکیم |
* دگر نیز دیدم که افلاکیم/ ز نورم نه از آدم خاکیم |
||
* وجودم چو گوهر بِد از اصل پاک// که چندی نهان گشته بودم به خاک |
* وجودم چو گوهر بِد از اصل پاک// که چندی نهان گشته بودم به خاک |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
* کند نذر در راه حق بیشمار// به روزه بودم دایم از روزگار |
* کند نذر در راه حق بیشمار// به روزه بودم دایم از روزگار |
||
* به طاعت بود هم لیل و نهار// قناعت کند هر چه آید به بار |
* به طاعت بود هم لیل و نهار// قناعت کند هر چه آید به بار |
||
* تقی و زکی باشد و صوف وار// چه چون صدق نبود، نیاید به کار |
* تقی و زکی باشد و صوف وار// چه چون صدق نبود، نیاید به [[کار]] |
||
* نخستین علی بود و آخر علیست// زنورعلی هر دو عالم جلیست |
* نخستین [[علی]] بود و آخر علیست// زنورعلی هر دو عالم جلیست |
||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۲۴
نعمتالله مکری جیحونآبادی (۱۲۵۰ – ۱۲۹۸شمسی) که بعدها به «حاج نعمتالله» یا «حاجی نعمت» شهرت یافت، عارفی کُرد و از بزرگان مسلک اهل حق است.
گفتاوردها
حقالحقایق
- نخستین به توفیق پروردگار//گشایم زبان را به توصیف یار
- که تا آخر از قدرت کردگار// از آن خواب غفلت شدم هشیار
- دگر نیز دیدم که افلاکیم/ ز نورم نه از آدم خاکیم
- وجودم چو گوهر بِد از اصل پاک// که چندی نهان گشته بودم به خاک
- به تقدیر حق چون شدم هشیار// بشد ظاهر آن گوهر تابدار
- زخاک درگذشتم چو مرغابیان// شدم داخل رود آن جاودان
- صداقت به هر کار مشکلگشاست// صداقت همان گنج خان بقاست
- صداقت دهد درد مردم شفا// صداقت کند رد زانسان بلا
- صداقت کند آدم از بد رها//به صدق میشود عفو، جرم و گناه
- کسی کو ندارد صداقت به کار// کند سجدهٔ حق دمی صد هزار
- کند نذر در راه حق بیشمار// به روزه بودم دایم از روزگار
- به طاعت بود هم لیل و نهار// قناعت کند هر چه آید به بار
- تقی و زکی باشد و صوف وار// چه چون صدق نبود، نیاید به کار
- نخستین علی بود و آخر علیست// زنورعلی هر دو عالم جلیست
منابع
- حقالحقایق (شاهنامه حقیقت). چاپ اول، تهران: انتشارات جیحون، ۱۳۷۳.