هرتا مولر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
RAHA68 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳: خط ۳:


== دارای منبع ==
== دارای منبع ==
* '''قرار ملاقات (۱۹۹۷) '''
* '''قرار ملاقات (۱۹۹۷)'''
* «این مطلب: که چرا [[عشق]] همانند [[گربه]] ای پنجه کشان بیرون آمده و به مرور زمان کم‌کم همانند یک موش نیم خورده از بین می‌رود، یک راز واقعی است.»
* «این مطلب: که چرا [[عشق]] همانند [[گربه]] ای پنجه کشان بیرون آمده و به مرور زمان کم‌کم همانند یک موش نیم خورده از بین می‌رود، یک راز واقعی است.»
* <small>صفحه </small>
* <small>صفحه </small>
* «برای پیاده‌روی بیرون می‌روی و [[دنیا]] آغوشش را برویت باز می‌کند. و قبل از آنکه حتی پاهایت را به شکل مناسبی دراز کنی، بسته می‌شود. اینجا و آنجا فقط ترق وتروق فانوس است. و نام آن را [[زندگی]] کردن می‌گذارند. به اندازه زحمت کفش پوشیدن هم ارزش ندارد .»
* «برای پیاده‌روی بیرون می‌روی و [[دنیا]] آغوشش را برویت باز می‌کند؛ و قبل از آنکه حتی پاهایت را به شکل مناسبی دراز کنی، بسته می‌شود. اینجا و آنجا فقط ترق وتروق فانوس است؛ و نام آن را [[زندگی]] کردن می‌گذارند. به اندازه زحمت کفش پوشیدن هم ارزش ندارد .»
* <small>صفحه ۸۰</small>
* <small>صفحهٔ ۸۰</small>
* ''' فرشته گرسنه(۲۰۱۲) '''
* '''فرشته گرسنه(۲۰۱۲)'''
* «به سادگی می‌خواستم به جایی بروم که ندانند چه کسی هستم.»
* «به سادگی می‌خواستم به جایی بروم که ندانند چه کسی هستم.»
* <small>صفحه ۲</small>
* <small>صفحهٔ ۲</small>
*«چنان عمیقاً و برای مدت طولانی خودم رامقید به سکوت کرده بودم که هرگز نمی توانم از کلمات استفاده کنم . وقتی صحبت می کنم ، خودم را بنوعی دیگر مقید می کنم
* «چنان عمیقاً و برای مدت طولانی خودم رامقید به سکوت کرده بودم که هرگز نمی‌توانم از کلمات استفاده کنم. وقتی صحبت می‌کنم، خودم را بنوعی دیگر مقید می‌کنم
** <small>صفحه ۳</small>
** <small>صفحهٔ ۳</small>
*«کلمات از بیرون آمده و مرا در برمی گرفتند ، من دزد خودم بودم.»
* «کلمات از بیرون آمده و مرا در برمی گرفتند، من دزد خودم بودم.»
** <small>صفحه ۴</small>
** <small>صفحهٔ ۴</small>
*«[[دنیا]] سالن مد نیست.»
* «[[دنیا]] سالن مد نیست.»
** <small>صفحه ۵</small>
** <small>صفحهٔ ۵</small>
*«افراد زیادی فکر می کنند بستن چمدان چیزی مانند آواز خواندن یا [[نماز ]]است که با تمرین یاد می گیرید
* «افراد زیادی فکر می‌کنند بستن چمدان چیزی مانند آواز خواندن یا [[نماز]] است که با تمرین یادمی‌گیرید
** <small>صفحه ۶</small>
** <small>صفحهٔ ۶</small>
* «نمی دانم نمی‌توانم بخوابم بخاطر اینکه تلاش می‌کنم اشیا را بیاد بیاورم، یا تلاش می‌کنم آنها را بیاد بیاورم بخاطر اینکه نمی‌توانم بخوابم.»
* «نمی‌دانم نمی‌توانم بخوابم بخاطر اینکه تلاش می‌کنم اشیا را بیاد بیاورم، یا تلاش می‌کنم آنها را بیاد بیاورم بخاطر اینکه نمی‌توانم بخوابم.»
* <small>صفحه ۲۶</small>
* <small>صفحهٔ ۲۶</small>
* «می‌توانید به همه چیز فکر کنید. اما مطمئناً نمی‌توانید همه آنها را درک کنید.»
* «می‌توانید به همه چیز فکر کنید. اما مطمئناً نمی‌توانید همه آنها را درک کنید.»
* <small>صفحه ۶۱</small>
* <small>صفحهٔ ۶۱</small>
* «قانون ناگفته‌ای است که شما هرگز نباید شروع به [[گریه]] کنید حتی اگر دلایل زیادی برای اینکار داشته باشید.»
* «قانون ناگفته‌ای است که شما هرگز نباید شروع به [[گریه]] کنید حتی اگر دلایل زیادی برای اینکار داشته باشید.»
* <small>صفحه ۶۸</small>
* <small>صفحهٔ ۶۸</small>
* «'''گرسنگی تقریباً تمام استعداد هنری را بر باد می‌دهد''' .»
* «'''گرسنگی تقریباً تمام استعداد هنری را بر باد می‌دهد''' .»
* <small>صفحه ۷۴</small>
* <small>صفحهٔ ۷۴</small>

* '''دنیا، دنیا، خواهر دنیا'''
* '''دنیا، دنیا، خواهر دنیا'''


خط ۳۴: خط ۳۳:
وقتی نانم خشک است
وقتی نانم خشک است


وقتی دستم لیوان را فراموش می‌کند
وقتی دستم لیوان را فراموش می‌کند


وقتی تابوت مرا در خود بسته بندی می‌کند
وقتی تابوت مرا در خود بسته‌بندی می‌کند


شاید، آن زمان است که ازت خسته می‌شوم
شاید، آن زمان است که ازت خسته می‌شوم
خط ۴۲: خط ۴۱:
وقتی ازت خسته می‌شوم
وقتی ازت خسته می‌شوم


[[زندگی]] مایوس کننده شده
[[زندگی]] مأیوس کننده شده


و مرده‌ای است که دور انداخته می‌شود
و مرده‌ای است که دور انداخته می‌شود
* <small>صفحهٔ ۹۲</small>

* «انسانهای نیم رنج کشیده واقعاً نه مذکر هستند، نه مؤنث، بلکه بدون جنس هستند، مثل اشیا .»
* <small>صفحه ۹۲</small>
** <small>صفحهٔ ۱۴۹</small>

* «خستگی صبر ترس است. ترس نمی‌خواهد مبالغه کند .»
*«انسانهای نیم رنج کشیده واقعاً نه مذکر هستند ، نه مونث ، بلکه بدون جنس هستند ، مثل اشیا .»
** <small>صفحه ۱۴۹</small>
** <small>صفحهٔ ۱۹۸</small>
* «داخل کمپ شکل ما مفرد است .»
*«خستگی صبر ترس است. ترس نمی خواهد مبالغه کند . »
**<small>صفحه ۱۹۸</small>
** <small>صفحهٔ ۲۵۱</small>
* «غریبه بودن سخت است، اما زمانی که تا این حد به طور غیرممکنی نزدیک هستید، غریبه بودن غیرقابل تحمل است.»
*«داخل کمپ شکل ما مفرد است .»
** <small>صفحه ۲۵۱</small>
** <small>صفحهٔ ۲۶۱</small>
*«غریبه بودن سخت است ، اما زمانی که تا این حد به طور غیر ممکنی نزدیک هستید ، غریبه بودن غیر قابل تحمل است.»
**<small>صفحه ۲۶۱</small>


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۰۰

هرتا مولر (زاده ۱۷ اوت ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقاله‌نویس رومانیایی‌تبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

دارای منبع

  • قرار ملاقات (۱۹۹۷)
  • «این مطلب: که چرا عشق همانند گربه ای پنجه کشان بیرون آمده و به مرور زمان کم‌کم همانند یک موش نیم خورده از بین می‌رود، یک راز واقعی است.»
  • صفحه
  • «برای پیاده‌روی بیرون می‌روی و دنیا آغوشش را برویت باز می‌کند؛ و قبل از آنکه حتی پاهایت را به شکل مناسبی دراز کنی، بسته می‌شود. اینجا و آنجا فقط ترق وتروق فانوس است؛ و نام آن را زندگی کردن می‌گذارند. به اندازه زحمت کفش پوشیدن هم ارزش ندارد .»
  • صفحهٔ ۸۰
  • فرشته گرسنه(۲۰۱۲)
  • «به سادگی می‌خواستم به جایی بروم که ندانند چه کسی هستم.»
  • صفحهٔ ۲
  • «چنان عمیقاً و برای مدت طولانی خودم رامقید به سکوت کرده بودم که هرگز نمی‌توانم از کلمات استفاده کنم. وقتی صحبت می‌کنم، خودم را بنوعی دیگر مقید می‌کنم.»
    • صفحهٔ ۳
  • «کلمات از بیرون آمده و مرا در برمی گرفتند، من دزد خودم بودم.»
    • صفحهٔ ۴
  • «دنیا سالن مد نیست.»
    • صفحهٔ ۵
  • «افراد زیادی فکر می‌کنند بستن چمدان چیزی مانند آواز خواندن یا نماز است که با تمرین یادمی‌گیرید.»
    • صفحهٔ ۶
  • «نمی‌دانم نمی‌توانم بخوابم بخاطر اینکه تلاش می‌کنم اشیا را بیاد بیاورم، یا تلاش می‌کنم آنها را بیاد بیاورم بخاطر اینکه نمی‌توانم بخوابم.»
  • صفحهٔ ۲۶
  • «می‌توانید به همه چیز فکر کنید. اما مطمئناً نمی‌توانید همه آنها را درک کنید.»
  • صفحهٔ ۶۱
  • «قانون ناگفته‌ای است که شما هرگز نباید شروع به گریه کنید حتی اگر دلایل زیادی برای اینکار داشته باشید.»
  • صفحهٔ ۶۸
  • «گرسنگی تقریباً تمام استعداد هنری را بر باد می‌دهد
  • صفحهٔ ۷۴
  • دنیا، دنیا، خواهر دنیا

می دانی، کی ازت خسته می‌شوم

وقتی نانم خشک است

وقتی دستم لیوان را فراموش می‌کند

وقتی تابوت مرا در خود بسته‌بندی می‌کند

شاید، آن زمان است که ازت خسته می‌شوم

وقتی ازت خسته می‌شوم

زندگی مأیوس کننده شده

و مرده‌ای است که دور انداخته می‌شود

  • صفحهٔ ۹۲
  • «انسانهای نیم رنج کشیده واقعاً نه مذکر هستند، نه مؤنث، بلکه بدون جنس هستند، مثل اشیا .»
    • صفحهٔ ۱۴۹
  • «خستگی صبر ترس است. ترس نمی‌خواهد مبالغه کند .»
    • صفحهٔ ۱۹۸
  • «داخل کمپ شکل ما مفرد است .»
    • صفحهٔ ۲۵۱
  • «غریبه بودن سخت است، اما زمانی که تا این حد به طور غیرممکنی نزدیک هستید، غریبه بودن غیرقابل تحمل است.»
    • صفحهٔ ۲۶۱

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ
هرتا مولر
موجود است.