چزاره پاوزه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Peimanbest (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Peimanbest (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
پس از اینکه حکومت فاشیست ایتالیا، او را به کالابر تبعید کرد (۱۹۳۶-۱۹۳۵) اولین مجموعهی اشعارش را انتشار داد و با رمان کوتاهی به نام "سرزمینهای تو" در ردیف نویسندگان نئورئالیست قرار گرفت.<br /> |
پس از اینکه حکومت فاشیست ایتالیا، او را به کالابر تبعید کرد (۱۹۳۶-۱۹۳۵) اولین مجموعهی اشعارش را انتشار داد و با رمان کوتاهی به نام "سرزمینهای تو" در ردیف نویسندگان نئورئالیست قرار گرفت.<br /> |
||
وی با اینکه در عالم ادب نویسندهی موفقی بود (در سال ۱۹۴۷ '''[[w:جایزه سالنتو | جایزه سالنتو]]''' و در سال ۱۹۵۰ '''[[w:جایزه استرگا | جایزه استرگا]]''' را برده بود) زندگی ناموفق و اندوهزدهای داشت و در سال ۱۹۵۰ در یکی از هتلهای شهر |
وی با اینکه در عالم ادب نویسندهی موفقی بود (در سال ۱۹۴۷ '''[[w:جایزه سالنتو | جایزه سالنتو]]''' و در سال ۱۹۵۰ '''[[w:جایزه استرگا | جایزه استرگا]]''' را برده بود) زندگی ناموفق و اندوهزدهای داشت و در سال ۱۹۵۰ در یکی از هتلهای شهر '''[[w:تورین | تورین]]''' خودکشی کرد. بیشتر آثار او و از جمله یادداشتهایش با عنوان "پیشهی زیستن" پس از مرگش چاپ شد. <ref>{{یادکرد ژورنال | عنوان = چزاره پاوزه، مرد منزوی | نویسنده = ژان پاتریک موری | ترجمه = خسرو سمیعی | ژورنال = سخن | دوره = هجدهم | شماره = هشتم و نهم | تاریخ = دی و بهمن ۱۳۴۷ | صفحه = ۸۵۷ }} </ref> |
||
== دارای منبع == |
== دارای منبع == |
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۲۳
چزاره پاوزه (۱۹۵۰-۱۹۰۸)، نویسنده، شاعر و مترجم ایتالیایی است.
پس از اینکه حکومت فاشیست ایتالیا، او را به کالابر تبعید کرد (۱۹۳۶-۱۹۳۵) اولین مجموعهی اشعارش را انتشار داد و با رمان کوتاهی به نام "سرزمینهای تو" در ردیف نویسندگان نئورئالیست قرار گرفت.
وی با اینکه در عالم ادب نویسندهی موفقی بود (در سال ۱۹۴۷ جایزه سالنتو و در سال ۱۹۵۰ جایزه استرگا را برده بود) زندگی ناموفق و اندوهزدهای داشت و در سال ۱۹۵۰ در یکی از هتلهای شهر تورین خودکشی کرد. بیشتر آثار او و از جمله یادداشتهایش با عنوان "پیشهی زیستن" پس از مرگش چاپ شد. [۱]
دارای منبع
- «آدمی به خاطر عشق زنی خودکشی نمیکند. ما خودکشی میکنیم، چون عشق، هر عشقی که باشد، ما را با برهنگیمان، پستیمان، حالت بیسلاحیمان و نیستیمان برملا میسازد.» [۲]