ژان پل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۳۸: خط ۳۸:
* «یک مرد غمگین را می‌توانم تحمل کنم اما یک کودک افسرده را هرگز.»
* «یک مرد غمگین را می‌توانم تحمل کنم اما یک کودک افسرده را هرگز.»
** ''Levana''
** ''Levana''
== منسوب به ژان پل ==
== بدون منبع ==
* «آنقدر که ازدست دادن چیزی ما را افسرده می‌کند، از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمی‌کنیم.»
* «آنقدر که ازدست دادن چیزی ما را افسرده می‌کند، از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمی‌کنیم.»
* «اصلاح گران همیشه فراموش می‌کنند که برای به حرکت درآوردن عقربه ساعت شمار، باید ابتدا عقربه دقیقه شمار را بچرخانند.»
* «اصلاح گران همیشه فراموش می‌کنند که برای به حرکت درآوردن عقربه ساعت شمار، باید ابتدا عقربه دقیقه شمار را بچرخانند.»
خط ۵۳: خط ۵۳:
* «سخن به شیرینی بران، شاید این گفتار آخرینت باشد.»
* «سخن به شیرینی بران، شاید این گفتار آخرینت باشد.»
* «طنز و شوخ طبعی، چشمه‌ای جوشان است؛ عبوس و تلخ رو بودن هرگز.»
* «طنز و شوخ طبعی، چشمه‌ای جوشان است؛ عبوس و تلخ رو بودن هرگز.»
* «فقط در دقایق دیدار و لحظه جدایی می‌توان به‌عظمت عشق ِ نهفته در سینه، پی‌برد.»
* «کسی که از درک طنز عاجز است ، از جدی بودن نیز بویی نبرده‌است.»
* «کسی که از درک طنز عاجز است ، از جدی بودن نیز بویی نبرده‌است.»
* «کودکان هدیه‌ای بزرگند، هرچند هدیه‌ای خدایی نیستند اما بزرگند.»
* «کودکان هدیه‌ای بزرگند، هرچند هدیه‌ای خدایی نیستند اما بزرگند.»
خط ۵۹: خط ۶۰:
* «می گویند: احتیاج مادر اختراع است! اما مادربزرگ بدبختی هم هست.»
* «می گویند: احتیاج مادر اختراع است! اما مادربزرگ بدبختی هم هست.»
* «هنر، نان نمی‌شود ولی شراب زندگی است.»
* «هنر، نان نمی‌شود ولی شراب زندگی است.»

== درباره ژان پل ==
== درباره ژان پل ==
* «او در رمان‌هایش با خود سخن می‌گوید و خواننده را در این گفتگو سهیم میدارد.»
* «او در رمان‌هایش با خود سخن می‌گوید و خواننده را در این گفتگو سهیم میدارد.»

نسخهٔ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۰۶، ساعت ۲۳:۲۱

ژان پل، نام اصلی (یوهان پاول فریدریش ریشتر)، شاعر و نویسنده آلمانی، از دانشمندان علوم تعلیم و تربیتی قرن هیجده و نوزده اروپا است. (۱۷۶۳ - ۱۸۲۵ میلادی).

دارای منبع

  • «آن‌که در پی منافع خویش است، از نادانی دیگران رنج نمی‌برد.»
    • Bemerkungen über uns närrische Menschen - جلد دوم/ فوریه ۱۷۹۳
  • «اگر دربرابر نیش زنبور و تیر سرنوشت آرامش خود را حفظ نکنیم، آن نیش و آن تیر در پیکرمان شکسته و به‌جای خواهد ماند.»
    • Hesperus
  • «بدبختی، می‌تواند مانند عقرب در هرگوشه و کناری به‌خزد.»
    • Feldprediger Schmelzle
  • «تا زمانی‌که نام خداوند برزبان ملتی جاری است، چشم انسان به‌آسمان دوخته‌است.»
    • Levana
  • «تملق‌گوئی، زائیده خصلت انسان متملق است؛ او به‌ندرت در طلب سود به‌چاپلوسی می‌پردازد زیرا تملوق گوی همگان است، فقیر و غنی، دنی و رفیع.»
    • Bemerkungen über den Menschen - جلد پنجم، قطع کوچک/ فوریه ۱۸۰۳
  • «چرا پرهیزگاری دیگران را ده‌مرتبه بیشتر از عفاف خویش می‌پسندیم؟ چرا فداکاری دیگران را به‌گرمی می‌پذیریم؟ اما، خود از انجام آن شرم داریم. اشتباه در چیست و از کیست؟»
    • Bemerkungen über uns närrische Menschen - جلد دوم/ فوریه ۱۷۹۳
  • «خاطره، تنها بهشتی است که نمی‌توانند ما را از آن طرد کنند.»
    • لژ نامرئی
  • «خدای عبوس و چهره درهم کشیده، یک تضاد، بلکه خود شیطان است.»
    • Levana
  • «در این دریای متلاطم زندگی و از میان صدها کشتی سرگردان فریادم را از طریق بلندگوهای خبری نخواهی شنید، خوشتر آن دارم که از نزدیک، زمزمه کنان سر به‌دامانت گذاشته و برایت بگویم.»
    • Siebenkäs
  • «در درون انسان‌های پراوهام، مانند سرزمین‌های داغ جنوب یا برقله‌های فرازمند کوه‌ها، تمام "بینهایت‌هاً در کنار هم قرار گرفته‌اند.»
    • لژ نامریی
  • «دوشیزه‌گان، همانند زر ناب هرچه خالص‌تر باشند نرم‌ترند.»
    • Blumen-, Frucht- und Dornenstücke
  • «رنج‌ها، همچون ابرهای طوفان‌زا هستند که از دور تیره به‌نظر می‌آیند و برفراز ما به‌رنگ خاکستری می‌نمایند.»
    • Hesperus
  • «شاعر، مانند سیم تار است که هنگام لرزش و طنین‌افکندن، از دیده پنهان می‌گردد.»
    • Dr. Katzenbergers Badereise
  • «قلب آدمی به‌هنگام غروب، حاکم مطلق است.»
    • Dämmerungen für Deutschland
  • «نه‌تنها کسب دانش، بلکه "تکرار" نیز، مادر تعلیم و تربیت است.»
    • Levana
  • «وقوع ظلمت‌های ناگهانی، مانند خورشیدگرفتگی است که پایدار نمی‌ماند و ناگهان نیز از نظرها پنهان می‌شود.»
    • Politische Fastenpredigten
  • «هر حکایت دلنشینی و هر شعر زیبایی، سرشار از آموزش است.»
    • Levana
  • «یک مرد غمگین را می‌توانم تحمل کنم اما یک کودک افسرده را هرگز.»
    • Levana

بدون منبع

  • «آنقدر که ازدست دادن چیزی ما را افسرده می‌کند، از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمی‌کنیم.»
  • «اصلاح گران همیشه فراموش می‌کنند که برای به حرکت درآوردن عقربه ساعت شمار، باید ابتدا عقربه دقیقه شمار را بچرخانند.»
  • «انسان به مرور تبدیل به فولاد می‌شود، هرگاه که پس از هر گرگرفتنی به سردی می‌گراید.»
  • «انسان در هیچ مرحله‌ای به زیبایی زمانی که از کسی پوزش می‌طلبد یا خود پوزش کسی را می‌پذیرد، نیست.»
  • «انسان روشمند از آزاداندیشی به دور است.»
  • «انسان‌ها از کوه سبز زندگی بالا می‌روند تا در قله منجمد آن جان سپارند.»
  • «برلین، بیش تر از یک شهر است، او بخشی از دنیاست.»
  • «تنها معجزه بزرگ و نابودنشدنی، اعتقاد بشر به معجزه‌است.»
  • «چراغ مذهب، یکی پس از دیگری خاموش می‌شود. اما تفکر مذهبی که خالق آنست، هرگز نابود نخواهد شد.»
  • «خود را فدای بشریت کردن آسان تر از عشق به بشریت است.»
  • «خوشحالی و لبخند کودکان، بهار زندگی است.»
  • «ساعت و کودک را نباید پیوسته کوک کرد؛ باید اجازه داد تا قدری هم بچرخند.»
  • «سخن به شیرینی بران، شاید این گفتار آخرینت باشد.»
  • «طنز و شوخ طبعی، چشمه‌ای جوشان است؛ عبوس و تلخ رو بودن هرگز.»
  • «فقط در دقایق دیدار و لحظه جدایی می‌توان به‌عظمت عشق ِ نهفته در سینه، پی‌برد.»
  • «کسی که از درک طنز عاجز است ، از جدی بودن نیز بویی نبرده‌است.»
  • «کودکان هدیه‌ای بزرگند، هرچند هدیه‌ای خدایی نیستند اما بزرگند.»
  • «گناه بزرگ انسان اینست که دارای گناهای کوچک است.»
  • «مطالعه مانند مسافرت، «یک جانبه نگری» را از سر به در می‌کند.»
  • «می گویند: احتیاج مادر اختراع است! اما مادربزرگ بدبختی هم هست.»
  • «هنر، نان نمی‌شود ولی شراب زندگی است.»

درباره ژان پل

  • «او در رمان‌هایش با خود سخن می‌گوید و خواننده را در این گفتگو سهیم میدارد.»
  • «ژان پل همیشه برای من غریبه بوده‌است، مانند کسی که از کرهٔ ماه آمده باشد.»
  • «طنز، زاییده هوش نیست، بلکه تراوش قلب است.»
  • «من به خاطر او حاضرم با تمام دنیا دست به یقه شوم.»

منبع


پیوند به‌بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ
ژان پل
دارد.