فریدریش هایک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Mahan (بحث | مشارکت‌ها)
←‏گفتاوردها: محتوا از فریدریش آوگوست فون هایک به اینجا ادغام شد.
خط ۵: خط ۵:
* تا نتوانیم بنیان فلسفی یک جامعهٔ آزاد را یکبار دیگر بدل به یک مساله فکری زنده کنیم، و پیاده‌سازی آن را کاری که نبوغ و تصور زنده ترین اذهان مان نسازیم، دورنماهای آزادی همچنان تیره‌اند.
* تا نتوانیم بنیان فلسفی یک جامعهٔ آزاد را یکبار دیگر بدل به یک مساله فکری زنده کنیم، و پیاده‌سازی آن را کاری که نبوغ و تصور زنده ترین اذهان مان نسازیم، دورنماهای آزادی همچنان تیره‌اند.
* فقط زمانی که نوعی نظم در نتیجهٔ کنش فردی ولی بدون این فردی طراحیش کرده باشد ظهور کرده باشد است که مساله‌ای به وجود آمده که نیاز به توضیح نظری دارد.
* فقط زمانی که نوعی نظم در نتیجهٔ کنش فردی ولی بدون این فردی طراحیش کرده باشد ظهور کرده باشد است که مساله‌ای به وجود آمده که نیاز به توضیح نظری دارد.
* «پوچی تمام‌عیارِ عبارت «عدالت اجتماعی» در این واقعیت ظهور پیدا کرده است که هیچ توافقی راجع به آنچه مستلزم [[عدالت]] اجتماعی در موارد خاص می‌باشد، وجود ندارد، همچنین، هیچ‌گونه آزمون شناخته‌شده‌ای وجود ندارد که بر مبنای آن، بتوان راجع به درستکار بودن افراد در صورت متفاوت بودنشان از یکدیگر، تصمیم‌گیری کرد.»<ref>http://www.farhangemrooz.com/news/7131/نیاکان-گرایی-عدالت-اجتماعی</ref>


== منبع ==
== منبع ==

نسخهٔ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۹

تا نفهمیم آنچه کرده‌ایم بسیار احمقانه بوده است، عاقلتر نخواهیم شد.

فریدریش آوگوست فن هایک (۸ مه ۱۸۹۹ (میلادی)۲۳ مارس ۱۹۹۲ (میلادی)) اقتصاددان برندهٔ نوبل، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز سیاسی بود.

گفتاوردها

  • تا نتوانیم بنیان فلسفی یک جامعهٔ آزاد را یکبار دیگر بدل به یک مساله فکری زنده کنیم، و پیاده‌سازی آن را کاری که نبوغ و تصور زنده ترین اذهان مان نسازیم، دورنماهای آزادی همچنان تیره‌اند.
  • فقط زمانی که نوعی نظم در نتیجهٔ کنش فردی ولی بدون این فردی طراحیش کرده باشد ظهور کرده باشد است که مساله‌ای به وجود آمده که نیاز به توضیح نظری دارد.
  • «پوچی تمام‌عیارِ عبارت «عدالت اجتماعی» در این واقعیت ظهور پیدا کرده است که هیچ توافقی راجع به آنچه مستلزم عدالت اجتماعی در موارد خاص می‌باشد، وجود ندارد، همچنین، هیچ‌گونه آزمون شناخته‌شده‌ای وجود ندارد که بر مبنای آن، بتوان راجع به درستکار بودن افراد در صورت متفاوت بودنشان از یکدیگر، تصمیم‌گیری کرد.»[۱]

منبع

تا نتوانیم بنیان فلسفی یک جامعهٔ آزاد را یکبار دیگر بدل به یک مساله فکری زنده کنیم، و پیاده‌سازی آن را کاری که نبوغ و تصور زنده ترین اذهان مان نسازیم، دورنماهای آزادی همچنان تیره‌اند.
فقط زمانی که نوعی نظم در نتیجهٔ کنش فردی ولی بدون این فردی طراحیش کرده باشد ظهور کرده باشد است که مساله‌ای به وجود آمده که نیاز به توضیح نظری دارد.
At first everyone will seek for himself what seems to him the best path. But the fact that such a path has been used once is likely to make it easier to traverse and therefore more likely to be used again; and thus gradually more and more clearly defined tracks arise and come to be used to the exclusion of other possible ways.
It is possible for a dictator to govern in a liberal way. And it is also possible for a democracy to govern with a total lack of liberalism. Personally I prefer a liberal dictator to democratic government lacking liberalism.
A society that does not recognize that each individual has values of his own which he is entitled to follow can have no respect for the dignity of the individual and cannot really know freedom.

پیوند به بیرون

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ