بحث کاربر:Mardetanha: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ع م گ (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
ع م گ (بحث | مشارکت‌ها)
جز صفحه را خالی کرد
خط ۱: خط ۱:
== شکایت از کاربر:Wikimostafa ==
در [//fa.wikiquote.org/w/index.php?title=بحث_کاربر:Wikimostafa&diff=prev&oldid=76260] دقیقاً در جمله «فقط یک کاربر کارنابلد و ناآشنا با مفهوم گفتاورد می‌تواند از صفحهٔ ایشان چنین ملغمهٔ بی‌ارزشی از «داعش‌گویی» بسازد.» لحن نامناسب این کاربر باید بررسی بشود. --[[کاربر:Sonia Sevilla|ސ ޚ ލ ٰ ا]] ([[بحث کاربر:Sonia Sevilla|بحث]]) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)

:جمله دوستانه‌ای نبود :('''[[کاربر:Mardetanha|<span style="color: #084C9E">م‍</span><span style="color: #4682b4">‍رد</span><span style="color: #6495ED">تن‍</span><span style="color: #4682b4">‍ه‍</span><span style="color: #084C9E">‍ا</span>]]''' ‏۲۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)
: من اگر مدیر بشم کاربران خرابکار رو نمی‌بندم!! کاربرانی که لحن غیر علمی رو دارند رو می‌بندم! اینجا فیسبوک و کلوب نیست که هرکی هرچی خواست کامنت بزاره. --[[کاربر:Sonia Sevilla|ސ ޚ ލ ٰ ا]] ([[بحث کاربر:Sonia Sevilla|بحث]]) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۴۴ (UTC)
::می‌دانید قطع دسترسی باید آخرین مرحله باشد، باید تا آنجا که ممکن است اقناعی عملکرد و بحث‌ها را پیش برد '''[[کاربر:Mardetanha|<span style="color: #084C9E">م‍</span><span style="color: #4682b4">‍رد</span><span style="color: #6495ED">تن‍</span><span style="color: #4682b4">‍ه‍</span><span style="color: #084C9E">‍ا</span>]]''' ‏۲۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۰ (UTC)
:درسته. --[[کاربر:Sonia Sevilla|ސ ޚ ލ ٰ ا]] ([[بحث کاربر:Sonia Sevilla|بحث]]) ‏۲۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۱۳ (UTC)

== نظر شما ==
درود. جناب مرد تنهای عزیز و گرامی. مایلم نظر شما را در مورد جملات زیر که در صفحهٔ ایران، تهران، صادق زیباکلام، تصادف رانندگی آمده است بدانم. از پاسخ شما پیشاپیش سپاسگزارم. [[کاربر:RAHA68|RAHA68]] ([[بحث کاربر:RAHA68|بحث]]) ‏۲۷ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۶ (UTC)
: {{پینگ|کاربر:RAHA68}} از چه نظر، نظر داده شود؟ [[کاربر:ع م گ|ع م گ]] ([[بحث کاربر:ع م گ|بحث]]) ‏۲۹ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)

{{نقل قول|«ایرانیان همه از نسل انوشیروان و پرویز نیستند، وانگهی آن دولت از دست برفت و به دولتِ گذشته بالیدن، درست به استخوان پوسیده نازیدن است؛ و کسی که افتخار کند به اینکه من از مردم فارس هستم و انوشیروان هم فارس بوده است به کسی که بگوید من از جنس آدمی هستم و انوشیروان هم بنی آدم بوده، برابر می‌باشد». علی بن حسین مسعودی}}

{{نقل قول|امروز درستی و راستی بی‌شعوری محسوب می‌شود. حسِّ ملّیّت و قومیّت و نوع دوستی جزو خرافات و اباطیل به قلم می‌رود و حتّی محبّت به فامیل و علاقه به زن و بچّه و برادر و خوهر هم موردِ تمسخر و مضحکه واقع گردیده است و یک مُشت مردِ بی مسلک و بی «ایده‌آل» و عاری از هر گونه مقدّسات، تمامِ مراتب عالی انسانی را از دست داد و در قعرِ منجلابِ خودخواهی و خودپسندی مثلِ مگس‌های بال شکسته دست و پا می‌زنند..».. ابراهیم خواجه‌نوری}}

{{نقل قول|«اعتماد که پایه و اساسِ زندگی اجتماعی است از ایران یکسره رخت بر بسته است. وزیر به رؤساء اعتماد ندارد، رؤساء به اعضاء اعتماد ندارند، زن به شوهر و برادر به خواهر و حتّی پدر به پسر اعتماد ندارد و همه هم حق دارند». ابراهیم خواجه‌نور}}

{{نقل قول|[طنز] «ایرانی‌ها تنها مردم دنیا هستند که یا دارند می‌روند خارج یا دارند فکر می‌کنند بروند خارج یا می‌گویند اگر رفته بودیم خارج چی می‌شد، برخلاف ۹۹درصد مردم خارج که یا دارند می‌آیند ایران یا دارند فکر می‌کنند بیایند ایران یا می‌گویند اگر برویم ایران چی می‌شود؟» پوریا عالمی}}

{{نقل قول|«تهران متأسفانه در حال حاضر به یکی از شهرهایی تبدیل شده که ادب و تربیت در آن به حداقل ممکن خود قرار دارد. این موضوع به دلیل به هم ریختگی طبقات اجتماعی و فقدان آموزش مدنی در این شهر است. شاید برخی مجریان به این نقد من، خرده بگیرند. به نظرم دلیلش این است که رابطه آن‌ها با جامعه، حالت رسمی و مملو از تعارفات رایج ایرانی است. برای من که در شهر تهران رفت و آمد داشته و با جامعه سروکار دارم، بی‌ادبی به یک اصل در شهر تهران تبدیل شده است.» محمود سریع‌القلم}}

{{نقل قول|«من در منطقه نیاوران تهران به راننده اتومبیلی که سوبله (و نه دوبله) ایستاده بود با زبان خیلی ملایمی گفتم لطف می‌کنید قدری جلوتر پارک کنید، چون ترافیک سنگینی در نتیجه توقف شما ایجاد شده است. پاسخ ایشان این بود که من هر کاری دوست داشته باشم می‌کنم. در اعتراض شهروند دیگری، وی گفت زیاد حرف بزنید شما را مچاله می‌کنم بعد می‌اندازم در جوب. در مورد جملات این راننده متخلف، می‌توان تحقیقات گسترده‌ای دربارهٔ فرهنگ خودخواهانه ایرانی انجام داد.» محمود سریع‌القلم}}

{{نقل قول|«چه کسی گفته تهران شهر است؟ آیا به صرف بودن چند خیابان و آسمان‌خراش و ماشین می‌توانیم به جایی بگوییم شهر؟ آن هم یک شهر قرن بیست‌ویکمی؟ چشمتان را ببندید و میدان‌هایی را که جوان‌ها در آن حلق‌آویز شده‌اند در نظر بیاورید. واقعاً شما به تهران می‌گویید شهر؟» منیرو روانی‌پور}}

{{نقل قول|«شهریست پر از همهمه و قالاقیل/بهتان و دروغ و غیبت و فحش سبیل//خسته‌ایم از این همهمه‌ای گوش امان/مُردیم ازین زندگی ای مرگ دخیل.» محمدتقی بهار}}

{{نقل قول|من از ۳ میلیون افغانی به خاطر ظلم‌هایی که به آن‌ها می‌کنید، معذرت خواهی می‌کنم؛ من از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خاطر بی‌احترامی‌های شما معذرت خواهی می‌کنم؛ شما باید ادب را در برابر آن‌ها رعایت کنید؛ شما از قادسیه می‌سوزید؛ از اعراب کینه دارید به خاطر این که اسلام را برای شما آورده‌اند. صادق زیباکلام}}

{{نقل قول|نحوه برخورد ما در تصادفات رانندگی [درون‌شهری] یکی از بهترین نمایشگرهای فرهنگ عمومی است. معمول این است که پس از هر تصادف، هر دو طرف بلافاصله با هم گلاویز شوند و ضمن ردوبدل کردن کلمات توهین‌آمیز، از خود رفع تقصیر کنند و همدیگر را مقصر بدانند. این مرافعه‌ها گاهی به برخوردهای فیزیکی هم می‌انجامد که وضعیت را از آنچه پیش آمده خراب‌تر و گاهی غیرقابل جبران می‌کند... با ردوبدل چند ناسزا و چک و لگد نه‌تنها اعصاب خود را بیشتر متشنج می‌کنیم و آشفته می‌شویم بلکه نهایتاً از وضعیت مطلوب هم فاصله بیشتری می‌گیریم.» کریم ارغنده‌پور}}

{{نقل قول|انسان سالم در صورت تصادف هنگام رانندگی [درون‌شهری] سیلی به گوش کسی نمی‌زند، بلکه عذرخواهی می‌کند ولی وقتی فرد از آمادگی روحی کامل برخوردار نیست و انبوهی از مشکلات را با خود حمل می‌کند نمی‌تواند درست رفتار کند. فرهنگ رانندگی کشورهایی که مشکلات اجتماعی مردم کمتر است کاملاً تأئید کننده این حرف است.» مصطفی اقلیما}}

== درود ==
:: درود مرد تنها. کم پیدایی؟ [[کاربر:ع م گ|ع م گ]] ([[بحث کاربر:ع م گ|بحث]]) ‏۳۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)

نسخهٔ ‏۳۱ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۰۱