رامین جهانبگلو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
صفحهٔ جدید: '''رامین جهانبگلو''' (۱۹۵۶ ) فیلسوف و استاد دانشگاه ایرانی. == گفتاوردها == * «جوا...
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
* «جالب اینجاست که وقتی شما با هم وطنان ما صحبت می‌کنید می‌بینید که اکثراً نگرش مٌثله شده‌ای در موردِ هویّتِ ایرانی دارند و این امر در تاریخ معاصر ایران بسیار مشاهده می‌شود. اسلامی‌ها می‌گویند تاریخ و هویّتِ ایرانی یعنی تشیّع و بس. آن‌هایی که به ما قبلِ اسلام علاقه دارند می‌گویند اسلام را باید کنار گذاشت چون ما، قبل از اسلام زرتشتی بوده‌ایم و می‌بایستی به ایرانِ بزرگ و سلطنتی بازگشت. طرفداران بی چون و چرای غرب هم می‌گویند بیاییم غربی شویم و خود را از دردسرِ تاریخ ایران و اتّفاقاتِ آتی خلاص کنیم... انسان ایرانی کیست؟ به نظر من انسان ایرانی حاصلی از هر سه این گفتمان هاست. او هم به اسلامِ شیعه با تمامِ منضماتش اعتقاد دارد، حتّی اگر مدرن هم باشد روزه می‌گیرد ... ضمناً به ایران باستان هم علاقه دارد و برای [[کورش]] و [[داریوش]] احترام خاصّی دارد... پس انسان ایرانی لایه‌های فرهنگی یا تمدّنی یا بهتر بگویم انسان شناختی و متافیزیکی گوناگونی دارد که به این سادگی نمی‌توان یکی را به نام دیگری از بین برد. از جای دیگری بیرون می‌زند و قد علم می‌کند. [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|انقلاب ایران]] نمونهٔ بارز آن است.»
* «جالب اینجاست که وقتی شما با هم وطنان ما صحبت می‌کنید می‌بینید که اکثراً نگرش مٌثله شده‌ای در موردِ هویّتِ ایرانی دارند و این امر در تاریخ معاصر ایران بسیار مشاهده می‌شود. اسلامی‌ها می‌گویند تاریخ و هویّتِ ایرانی یعنی تشیّع و بس. آن‌هایی که به ما قبلِ اسلام علاقه دارند می‌گویند اسلام را باید کنار گذاشت چون ما، قبل از اسلام زرتشتی بوده‌ایم و می‌بایستی به ایرانِ بزرگ و سلطنتی بازگشت. طرفداران بی چون و چرای غرب هم می‌گویند بیاییم غربی شویم و خود را از دردسرِ تاریخ ایران و اتّفاقاتِ آتی خلاص کنیم... انسان ایرانی کیست؟ به نظر من انسان ایرانی حاصلی از هر سه این گفتمان هاست. او هم به اسلامِ شیعه با تمامِ منضماتش اعتقاد دارد، حتّی اگر مدرن هم باشد روزه می‌گیرد ... ضمناً به ایران باستان هم علاقه دارد و برای [[کورش]] و [[داریوش]] احترام خاصّی دارد... پس انسان ایرانی لایه‌های فرهنگی یا تمدّنی یا بهتر بگویم انسان شناختی و متافیزیکی گوناگونی دارد که به این سادگی نمی‌توان یکی را به نام دیگری از بین برد. از جای دیگری بیرون می‌زند و قد علم می‌کند. [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|انقلاب ایران]] نمونهٔ بارز آن است.»
**<small>در «تمدّن و تجدّد» نشر مرکز، چاپ ۱۳۸۲، ۷۶ و ۷۷</small>
**<small>در «تمدّن و تجدّد» نشر مرکز، چاپ ۱۳۸۲، ۷۶ و ۷۷</small>
[[رده:فیلسوفان]]
[[رده:فیلسوفان]]
[[رده:اهالی ایران|ج]]
[[رده:اهالی ایران|ج]]
[[رده:دانشگاهیان|ج]]

نسخهٔ ‏۱۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۱۳

رامین جهانبگلو (۱۹۵۶ ) فیلسوف و استاد دانشگاه ایرانی.

گفتاوردها

  • «جوانان ایرانی اکثراً دچار نوعی سردرگمی و گمگشتگی فلسفی هستند و به قول معروف نمی‌دانند کدام تخته شناوری را در این اقیانوس موّاج جهانی بچسبند و خود را از تلاطم امواج نجات ندهند، ولی به هر حال همهٔ آن‌ها چه در داخل و چه در خارج خود را ایرانی حس می‌کنند. البتّه یک ایرانی با هزار و یک مشکل. مشکلات روحی و روانی که نتیجهٔ آن را در طلاق‌های متعدّد میانِ جوانان ایرانی می‌بینیم، مشکلات اقتصادی که موجب شده است اکثراً به دنبال ارزش‌های مالی باشند و مشکلاتِ دینی و فلسفی که در نوعی نیهلیسم و بی اعتقادی خلاصه می‌شود...»
    • در «تمدّن و تجدّد» نشر مرکز، چاپ ۱۳۸۲، ص ۸۱
  • «جالب اینجاست که وقتی شما با هم وطنان ما صحبت می‌کنید می‌بینید که اکثراً نگرش مٌثله شده‌ای در موردِ هویّتِ ایرانی دارند و این امر در تاریخ معاصر ایران بسیار مشاهده می‌شود. اسلامی‌ها می‌گویند تاریخ و هویّتِ ایرانی یعنی تشیّع و بس. آن‌هایی که به ما قبلِ اسلام علاقه دارند می‌گویند اسلام را باید کنار گذاشت چون ما، قبل از اسلام زرتشتی بوده‌ایم و می‌بایستی به ایرانِ بزرگ و سلطنتی بازگشت. طرفداران بی چون و چرای غرب هم می‌گویند بیاییم غربی شویم و خود را از دردسرِ تاریخ ایران و اتّفاقاتِ آتی خلاص کنیم... انسان ایرانی کیست؟ به نظر من انسان ایرانی حاصلی از هر سه این گفتمان هاست. او هم به اسلامِ شیعه با تمامِ منضماتش اعتقاد دارد، حتّی اگر مدرن هم باشد روزه می‌گیرد ... ضمناً به ایران باستان هم علاقه دارد و برای کورش و داریوش احترام خاصّی دارد... پس انسان ایرانی لایه‌های فرهنگی یا تمدّنی یا بهتر بگویم انسان شناختی و متافیزیکی گوناگونی دارد که به این سادگی نمی‌توان یکی را به نام دیگری از بین برد. از جای دیگری بیرون می‌زند و قد علم می‌کند. انقلاب ایران نمونهٔ بارز آن است.»
    • در «تمدّن و تجدّد» نشر مرکز، چاپ ۱۳۸۲، ۷۶ و ۷۷