سیب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز +گ |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''سیب''' میوۀ گوشتالوی درخت سیب است. |
'''سیب''' میوۀ گوشتالوی درخت سیب است. |
||
== دارای منبع== |
== دارای منبع== |
||
*« خوردن روزی یک سیب ، [[پزشک]] را از شما دور می کند.» |
*« خوردن روزی یک [[سیب]] ، [[پزشک]] را از شما دور می کند.» |
||
** ''ضرب المثل آمریکایی'' |
** ''ضرب المثل آمریکایی'' |
||
*«اما آن دو مرد فروشندهٔ |
*«اما آن دو مرد فروشندهٔ [[سیب]] ، پس یکی از ایشان کسی است که برای محبت خدای موعظه میکند.» |
||
**''انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی'' |
**''انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی'' |
||
*«لیکن کسی که پوست را به وزن آن به طلا میفروشد و سیب را مینهد، همانا او کسی است که بشارت میدهد تا مردم راضی شوند.» |
*«لیکن کسی که پوست را به وزن آن به طلا میفروشد و [[سیب]] را مینهد، همانا او کسی است که بشارت میدهد تا مردم راضی شوند.» |
||
**''انجیل برنابا از برنابا ،مترجم حیدرقلی سردار کابلی ،فصل ۱۳۴'' |
**''انجیل برنابا از برنابا ،مترجم حیدرقلی سردار کابلی ،فصل ۱۳۴'' |
||
*«به ایشان فرمود: بنگرید به درستی که عطا میکنم شما را هر ثمری که بخورید از آن، به جز سیب و گندم.» |
*«به ایشان فرمود: بنگرید به درستی که عطا میکنم شما را هر ثمری که بخورید از آن، به جز [[سیب]] و گندم.» |
||
**''انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل 38'' |
**''انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل 38'' |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[زندگی]] خالی نیست: |
[[زندگی]] خالی نیست: |
||
مهربانی هست ، سیب هست، ایمان هست. |
مهربانی هست ، [[سیب]] هست، ایمان هست. |
||
آری |
آری |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
** '' سهراب سپهری - کتاب حجم سبز'' |
** '' سهراب سپهری - کتاب حجم سبز'' |
||
*«باغ ما سه درخت [[سیب]] داشت، [[سیب|سیبهای]] آنها به رنگ گونههای فریده بود.وقتیکه شعلهورش میکردم و گونههایش گلگون میشدند.فریده که به باغ ما میآمد، اول به سراغ درختهای [[سیب]] میرفت.آدمی همیشه فریفتهی چیزهاییست که از آنها دور است.» |
|||
*«روزهایی که با هم قهر بودیم، [[سیب|سیبهای سرخ]] را میچیدم،آنها را نوازش میکردم، و به آب جوی میدادم.اب آنها را به سوی باغ فریده میبرد.از دنبال آنها میرفتم و هر جا به علفها و پونههای کنار جوی گیر میکردند،با ترکهی دستم آزادشان میکردم.در آنسوی دیوار فریده را میدیدم که با شادی دنبال آنها میدود و آنها را از آب میگیرد.'''حالا که آن باغ خالیست، برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم؟'''» |
|||
** کتاب: همیان ستارگان- داستان برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم. نوشتۀ:عباس حکیم .صفحه 499 |
|||
== پیوند به بیرون == |
== پیوند به بیرون == |
نسخهٔ ۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۲
سیب میوۀ گوشتالوی درخت سیب است.
دارای منبع
- « خوردن روزی یک سیب ، پزشک را از شما دور می کند.»
- ضرب المثل آمریکایی
- «اما آن دو مرد فروشندهٔ سیب ، پس یکی از ایشان کسی است که برای محبت خدای موعظه میکند.»
- انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی
- «لیکن کسی که پوست را به وزن آن به طلا میفروشد و سیب را مینهد، همانا او کسی است که بشارت میدهد تا مردم راضی شوند.»
- انجیل برنابا از برنابا ،مترجم حیدرقلی سردار کابلی ،فصل ۱۳۴
- «به ایشان فرمود: بنگرید به درستی که عطا میکنم شما را هر ثمری که بخورید از آن، به جز سیب و گندم.»
- انجیل برنابا از برنابا ، مترجم حیدرقلی سردار کابلی، فصل 38
- ظهر تابستان است.
سایه ها می دانند ،که چه تابستانی است.
سایه هایی بی لک،
گوشه ای روشن و پاک،
کودکان احساس!جای بازی اینجاست.
زندگی خالی نیست:
مهربانی هست ، سیب هست، ایمان هست.
آری
تا شقایق هست ، زندگی باید کرد.
- سهراب سپهری - کتاب حجم سبز
- «باغ ما سه درخت سیب داشت، سیبهای آنها به رنگ گونههای فریده بود.وقتیکه شعلهورش میکردم و گونههایش گلگون میشدند.فریده که به باغ ما میآمد، اول به سراغ درختهای سیب میرفت.آدمی همیشه فریفتهی چیزهاییست که از آنها دور است.»
- «روزهایی که با هم قهر بودیم، سیبهای سرخ را میچیدم،آنها را نوازش میکردم، و به آب جوی میدادم.اب آنها را به سوی باغ فریده میبرد.از دنبال آنها میرفتم و هر جا به علفها و پونههای کنار جوی گیر میکردند،با ترکهی دستم آزادشان میکردم.در آنسوی دیوار فریده را میدیدم که با شادی دنبال آنها میدود و آنها را از آب میگیرد.حالا که آن باغ خالیست، برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم؟»
- کتاب: همیان ستارگان- داستان برای که سیبها را به آب جوی بیاندازم. نوشتۀ:عباس حکیم .صفحه 499