کتاب در ایران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
* «در جامعهای که معرفت و اندیشه غریب است، کتاب نیز مظلوم است و ارجی ندارد.» |
* «در جامعهای که معرفت و اندیشه غریب است، کتاب نیز مظلوم است و ارجی ندارد.» |
||
** ''[[محمد خاتمی]]'' <small>۱۷/۲/۱۳۸۰ در نمایشگاهِ بینالمللی کتابِ تهران، منبع: روزنامهٔ همشهری، شمارهٔ ۲۳۹۷، ۱۸/۲/۸۰ صفحات ۱ و ۲</small> |
** ''[[محمد خاتمی]]'' <small>۱۷/۲/۱۳۸۰ در نمایشگاهِ بینالمللی کتابِ تهران، منبع: روزنامهٔ همشهری، شمارهٔ ۲۳۹۷، ۱۸/۲/۸۰ صفحات ۱ و ۲</small> |
||
* «در خانه ما برنج اصلاً مصرف نداشت. فقط سالی یکبار پلو میپختیم؛ که آنهم نوروز بود... در محیط محله ما کسی کتاب نمیخواند جز سه- چهار نفر روحانی اهل منبر... جز همان کتابهای خانه، پدرم هرگز کتاب تازهای نخرید... من اصلاً متوجه نبودم که ما مردم فقیری هستیم. از همان زندگی که به آن عادت کرده بودیم، راضی بودم... اولین بار که حسرت را تجربه کردم موقعی بود که دیدم پسرخاله پدرم که هر دو هشت ساله بودیم، چند تا کتاب دارد که من هم میخواستم و نداشتم. به نظرم ظلمی از این بزرگتر نمیآمد که آن بچه که سواد نداشت آن کتابها را داشته باشد و من که سواد داشتم، نداشته باشم... شب رفتم توی زیرزمین و ساعتها گریه کردم؛ و از همان زمان عقدهٔ کتاب پیدا کردم که هنوز هم دارم! از خوراک و لباس و همه چیز زندگیام صرفهجویی میکنم و کتاب میخرم و از هر تفریحی پرهیز میکنم و به جای آن کتاب میخوانم....» |
|||
** ''[[مهدی آذر یزدی]]'' <ref>http://ketabnak.com/index.php?subcat=700</ref> |
|||
* «یکی از مشکلات کشور ما عدم اطلاع نیروهای متخصص از اتفاقات علمی- تخصصی است که در جامعه جریان دارد. کسانی که نیازمند کتابهایی هستند، کتابهایی که دانشگاه تهران چاپ کرده و آنها از وجود این کتابها بیاطلاعند بسیارند و یا یک طرح تحقیقاتی در دانشگاهی انجام شده که ممکن است نتایجی داشته باشد که در طرح بعدی در دانشگاه دیگری مورد نیاز باشد. در این زمینه در کشور ما سامانههای اطلاعرسانی و میزان گستردگی اطلاعات دچار کمبود است.» |
|||
** ''[[محمود گلابچی]]'' <ref>http://news.ut.ac.ir/Images/News/Larg_Pic/Interview/interview10/Dr.Golabchi.htm</ref> |
|||
* «از نظر من، مساله [[فرهنگ]] در [[ایران]] مساله قیمت و بهای اقتصادی آن نیست. همانطور که معتقدم کتاب نخواندن مردم ما هم، دلیل اقتصادی ندارد، چنانکه اگر کتاب رایگان اینترنتی هم در اختیارشان باشد نمیخوانند. بیشتر مردم ما به مساله ممیزی و سانسور در هنر و مسایل فرهنگی واکنش دارند و به همین دلیل است که بسیاری از اوقات به سینما نمیروند.» |
|||
** ''[[سعید لیلاز]]'' <small>روزنامهٔ شرق، شماره ۲۱۱۱ - ۲۰ / ۶ / ۱۳۹۳</small> |
|||
* «نوع نگاه به سیاست و اقتصاد و نیز شکافهایی که بین واقعیت و شعارها وجود دارد، از عوامل اصلی رویگردانی مردم از کتاب و کتابخوانی هستند. در کنار این عوامل، فشارهای اقتصادی هم تا حدودی در پرهیز مردم از پرداخت هزینه بابت کتاب، موثر است. طایفهای که بیشتر با کتاب و کتابخوانی سر و کار دارند، طایفه معلمان و اساتید و دانشجویان هستند. ضمن اینکه واقعیت این است که کتاب در جامعه ما، کالای گرانی است. با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، نمیتوان مشکل گرانی کتاب را در کاهش اقبال کردم به کتابخوانی نادیده گرفت.» |
|||
** ''[[عماد افروغ]]'' <ref>http://www.khabaronline.ir/detail/357526/culture/3252</ref> |
|||
* «در جامعه ما، بنا به دلایلی، انگیزه ی «دانستن عمیق» کاهش پیدا کرده است. فنآوریهای نوین اطلاعاتی، موجب اکتفا کردن مردم به یک درک سطحی از مسائل شده است...فضای سایبری و اینترنتی تا حدودی میتواند خلاء مطالعاتی مردم را پر کند ولی میل به مطالعه عمیق را، که نوعاً با کتابخوانی محقق میشود، خیلی برنمیانگیزد.» |
|||
** ''[[عماد افروغ]]''<ref>http://www.khabaronline.ir/detail/357526/culture/3252</ref> |
|||
== منابع == |
== منابع == |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۷
گفتاوردها دربارهٔ کتاب و مطالعه در ایران و گفتاوردها از ایرانیان درباره کتاب.
گفتاوردها
- «در فضای اجتماعی ما به خاطر مسئله مذاکرات هستهای، فشارهای اقتصادی و گرانیهایی که بیداد میکند آرامشی که افراد را به سوی کتاب ببرد، وجود ندارد. اگر پس از کار روزانه فرصتی هم برای کتاب خواندن باشد وقتی افراد به منزل بازمیگردند، ترجیح میدهند تلویزیون ببینند و گاه حتی پای تلویزیون به خواب میروند، اینجا دیگر جایی برای کتاب خواندن نمیماند.»
- «ما یک معضل بزرگ روانشناختی نیز داریم؛ مردم ما فکر نمیکنند که ذهنشان باید پرورش پیدا کند و به همان جهیزیه یا دارایی که ذهنشان دارد اکتفا میکنند. فکر نمیکنند که باید در رشته کارشان یا در رشته مورد علاقهشان بیشتر بدانند یعنی همه به این توجه دارند که باید لباس بهتری بپوشند، ماشین گرانتری سوار شوند و خوراک خوبی داشته باشند.»
- «هیچکس فکر نمیکند که این ذهن کهنه شده، ذهن یک آدم ۶۰ ساله که کتاب نمیخواند حتی مثل یک فرد ۳۰ساله که کتاب میخواند نیست، اصلاً طراوت و تازگی ندارد، ذهن او توانایی مشکلگشایی یا حل مسئله ندارد اما چون ذهن او عادت کرده مثل خیلی چیزهایی که ما به آنها عادت میکنیم و این عادت همیشه همراه ما است، این عادت را ادامه میدهد.»
- «بعد دیگر، گرانی کتاب است که یک متناقضنماست. من معتقدم کتاب نسبت به ۳۰، ۴۰ ساله پیشگران شده اما با مقیاس ۳۰، ۴۰ سال پیش، کتاب کمترین حدگرانی را داشته است. چیزهای دیگر یک هزار یا دو هزار برابرگرانتر شده اما کتاب حدود صد برابر یا حتی بگوییم ۲۰۰ برابر گران شده است و این با هزار و دو هزار خیلی فرق دارد. پس کسی که بخواهد کتاب بخرد مثل آن کسی که میخواهد ماشینگران بخرد - البته این دو با هم قابل مقایسه نیستند- اما اگر کسی اراده کند چیزی را بخرد حتماً آن را تهیه میکند، حتی قرض میگیرد یا قناعت کرده، پس انداز میکند و میخرد.»
- «اگر نظام آموزشی ما درمورد انشا دگرگون نشود نه کتاب خواندن پیش میرود و نه نوشتن. اصلاً نوشتن با خواندن پدید میآید همانطور که حرف زدن با شنیدن.»
- «خانوادهها هزینه کردن برای کتاب را خیلی تأیید نمیکنند در حالی که در این میان و طی سالهای گذشته به نسبت سایر کالاها کتاب کمترینگرانی را داشته است. ناشران هم که راضی نیستند کتاب را آنقدرگران کنند اما از این بابت امرار معاش میکنند. مصالح کتاب هرچه هست؛ اول کاغذ، صفحه آرایی کتاب و بعد صحافی و... هزینهبر است، آن وقت ناشر میتواند کتاب را زیر قیمت تمامشده بگذارد؟ ناشر که نمیخواهد با خود دشمنی کند، ناشر اگر کتابی را که ارزان تمام شدهگران بفروشد با سر، زمین میخورد. یعنی اول در آن کتاب شکست میخورد و بعد نام خود را نیز خراب میکند. بعد هم خانوادهها نمیخواهند برای کتاب هزینه کنند و اغلب زمان خرید کتاب کسری بودجه دارند، در حالی که اگر هر خانواده ایرانی سالی یک کتاب بخرد انقلاب آموزشی و فرهنگی در کشور اتفاق میافتد و تیراژ کتاب به ۱۰ هزار و ۲۰ هزار نسخه برمیگردد. تیراژی که در ۴۰ سال گذشته پنج هزار نسخه بود الان به ۵۰۰ و ۷۰۰ رسیده و در اوج آن به ۱۰۰۰ نسخه تنزل کرده است.»
- «نمیپذیرم که میانگین ایرانیان پولی برای کتاب خریدن ندارند. چرا که ایرانیان برای غذا و تفریح پول به اندازه کافی دارند ولی برای مطالعه و بالا بردن سطح فکری پول خرج نمیکنند. انسان از آنجا که احساس نیاز میکند کتاب میخواند و یا به مناظرهها گوش میکند. احساس نیاز است که انسانها را رشد میدهد. این آگاهی در جامعه باید رشد یابد و افراد از خود بپرسند آیا نیازی به کتاب خواندن دارند یا نه. فرهنگ شفاهی در ایران احساس بینیازی به کتاب را تقویت کرده است و فکر میکنیم فقط باید گوش دهیم و نباید بخوانیم و مطالعه کنیم و این نخواندن هم فکر، هم رفتار، هم خلقیات و هم انرژی ای که باید برای تغییر بگذاریم را به حالت انجماد رسانده است. هرکس که به وجدان خودش رجوع کند این نتیجه را میگیرد که بیتردید سطح و کیفیت فرهنگ عمومی ما تا ده سال گذشته کاهش یافته است. در این مدت ادب، تربیت، مدنیت و سطح اجتماعی تقلیل یافته و سطح اعتماد کم شده است. یک دلیلش این است که به مصرفگرایی و کاهش مطالعه و مناظره روی آوردیم و سطح فکرمان را ارتقا نمیبخشیم. یکی از پیامدهای بسیار مثبت کتاب خواندن این است که خودشناسی انسان افزایش مییابد و اینجاست که برای من معماست این جامعه ای که اینقدر ادعای اخلاقی و عرفانی دارد چقدر وقت برای بیرون از خودش میگذارد تا اینکه برای خودش. این یک پارادوکس در فرهنگ عمومی ما ایرانیان است.»
- «کتاب بهترین دوستم و مطالعه کتاب جز اولویتهای زندگی من است و من تقریباً از هر فرصتی برای مطالعه استفاده میکنم.»
- «تکنولوژی یک امر ضروری برای جوامع امروزی است اما به نظر من این ابزار ضررهای زیادی را هم در کنار فوایدشان دارند که یکی از آنها همین دور شدن از دنیای کتاب است.»
- «من به خواندن کتابهای کاغذی علاقه زیادی دارم اما برخی کتابها هستند که کمیاب و نایاب هستند که میشود آنها را از طریق اینترنت پیدا کرد و خواند. البته یک مشکلی که در کشور ما وجود دارد مساله کپی رایت کتابهایی است که در فضای مجازی برای دانلود گذاشته میشود، چه خوب است که با رعایت این قانون حق مؤلف و ناشر را هم در نظر بگیریم.»
- «اگر کتاب که همان غذای روح است جزیی از اولویتهای زندگی هر شخصی قرار بگیرد یا هرکس به این درک برسد که مطالعه کتاب هم همانند غذا خوردن، تفریح کردن و... ضرورت دارد بنابراین خودش را ملزم میکند که حداقل هر سه ماه یکبار مبلغی را برای خرید یک کتاب خوب درنظر بگیرد.»
- «هرکدام از ما در زنگی خرجهای اضافهای داریم که اگر آنها را حذف کنیم به راحتی میتوانیم کتابی را که دوست داریم بخریم و مطالعه کنیم.»
- «من خودم ترجیح میدهم به جای اینکه کتابهایی با طرح جلد زشت را بخرم کتابهایی را برای کتابخانهام تهیه کنم که شاید قدیمی باشند اما حداقل طرحهای زیبا، ساده و جذاب دارند.»
- «کتاب خواندن را بسیار دوست دارم و در طول روز همیشه سعی میکنم مطالعه کتاب را در برنامه کاریام داشته باشم، البته کتاب خواند به شکل کلاسیک آن برای من بسیار خوشایندتر از آنچه به عنوان اینترنت یا کتاب الکترونیک خوانده میشود، است.»
- «گرانی کتاب موجب شده که دوستداران کتاب از آن دور شوند، باید تمهیداتی در نظر گرفته شود تا دسترسی به کتاب برای عموم مردم آسان تر شود.»
- «همیشه سعی میکنم آثار و ادبیات کهن ایران را مطالعه کنم و الان هم مشغول مطالعه آثار شاعرانی چون خاقانی، دیوان حافظ، مثنوی هستم و توصیه من به دوستداران کتاب نیز مطالعه آثار بزرگان کشور خودمان است و از میان نویسندگان خارجی نیز سروانتس را پیشنهاد میکنم.»
- «ادبیات کهن ایران گنجی پایان ناپذیر است و خیلی متأسف میشوم وقتی میبینم جوانی نسبت به این ارزشهای ادبی و فرهنگی اطلاعات کافی ندارد.»
- «خواندن کتابهای کاغذی حس دیگری به انسان دست میدهد که اصلاً قابل توصیف نیست زیرا با در دست گرفتن کتاب میتوانیم وزن و بوی آن را حس کنیم.»
- «روزگار بیکتاب را به یک انسان تشنه تشبیه میکنم که در صحرا حرکت میکند و آب نمینوشد.»
- «من از بچههای قدیم هستم و به خواندن کتاب عادت کردهام. در گذشته کتاب خواندن جزو تفریحات من محسوب میشد اما اکنون جز ملزومات زندگیام شده است».
- «مردم به راحتی پولشان را برای خرید پوشاک یا خوراکی خرج میکنند اما راحت برای خرید کتاب پول نمیدهند، گاهی به راحتی درآمد خود را صرف خرید لباسهای مارک دار میکنند اما وقتی به کتاب میرسند میگویند گران است و نمیخریم».
- «[دنیای بی کتاب مثلِ...؟] «چهاردیواری بدون پنجره است».
- «من هرزمانی که فکر میکنم از هیاهوی زمانه دور هستم کتاب میخوانم و سعی میکنم به جای رفتن به اینترنت و دیدن تلویزیون کتاب بخوانم چون برای من لذت بیشتری به همراه دارد.»
- «به نظرم مدارس و به طور کلی آموزش و پرورش نقش مهمی در تشویق کودکان و نوجوانان به سمت کتابخوان کردنشان دارد. در زمان کودکی معلمهای ما برای ما فعالیتهای فوق برنامه میگذاشتند و میگفتند که هرکس چکیدهای از یک کتاب خاص را برای ما بیاورد، یک جایزه خوب به او میدهیم. همین مساله باعث میشد ما به کتاب خواندن علاقه پیدا کنیم اما در حال حاضر این اتفاق خیلی کم در مدارس پیش میآید.».
- «من در خانوادهای به دنیا آمدم که فرهنگی بودند و بنابراین کتاب، جزء لاینفک زندگی ما بود به همین دلیل، من خیلی زود با کتاب انس گرفتم و حالا که سالها از آن زمان میگذرد میبینم که خانواده، تا چه اندازهای میتواند بر روی فرهنگ مطالعه یک فرد تاثیر داشته باشد؛ به نوعی معتقدم که اگر فرد در کودکی خود، با کتاب آشنا شود، این آشنایی، درونی شده و تا همیشه با او همراه خواهد بود. من از همان زمان کودکی متوجه شدم که علاقه بسیاری به مطالعه دارم و خدا را شکر که این علاقه تا به امروز نیز با من مانده و روز به روز بیشتر هم میشود.»
- «معمولا زمانهایی که مشغول کار هستم نمیتوانم آنچنان که باید کتاب بخوانم اما در زمانهای فراغت یکی از تفریحات من رفتن به شهر کتاب است که طبیعتا منجر به خرید کتاب و خواندن آن میشود.»
- «یادم است زمانی که مدرسه میرفتیم برای تولد دوستانمان به آنها کتاب هدیه میدادیم اما الان دیگر نه تنها در یک جمع دوستانه بلکه در جمعهای دیگر نیز چرخه کتاب هدیه دادن حذف شده است و این به نظر من اصلا اتفاق خوبی نیست.»
- «به نظرم در زمینه کتابخوانی در سطح جامعه باید فرهنگ سازی شود. برخی توانایی خرید کتاب را ندارند و میتوان آنها را با یک فرهنگ سازی صحیح به سمت کتابخانهها هدایت کرد. در حال حاضر کتابخانههای ما در سطح شهر پر شده از افرادی که برای درس خواندن به آنجا میروند و افراد عادی کمتر برای مطالعات متفرقه به کتابخانهها رجوع میکنند.»
- «فکر میکنم تکنولوژیهایی مثل کامپیوتر یا تلفن همراه برای سلامت انسان مضر هستند به همین علت خیلی علاقهای به آنها ندارم اما پسرم از طرفداران پروپا قرص کتابهای الکترونیک است.»
- «در جامعهای که معرفت و اندیشه غریب است، کتاب نیز مظلوم است و ارجی ندارد.»
- محمد خاتمی ۱۷/۲/۱۳۸۰ در نمایشگاهِ بینالمللی کتابِ تهران، منبع: روزنامهٔ همشهری، شمارهٔ ۲۳۹۷، ۱۸/۲/۸۰ صفحات ۱ و ۲
- «در خانه ما برنج اصلاً مصرف نداشت. فقط سالی یکبار پلو میپختیم؛ که آنهم نوروز بود... در محیط محله ما کسی کتاب نمیخواند جز سه- چهار نفر روحانی اهل منبر... جز همان کتابهای خانه، پدرم هرگز کتاب تازهای نخرید... من اصلاً متوجه نبودم که ما مردم فقیری هستیم. از همان زندگی که به آن عادت کرده بودیم، راضی بودم... اولین بار که حسرت را تجربه کردم موقعی بود که دیدم پسرخاله پدرم که هر دو هشت ساله بودیم، چند تا کتاب دارد که من هم میخواستم و نداشتم. به نظرم ظلمی از این بزرگتر نمیآمد که آن بچه که سواد نداشت آن کتابها را داشته باشد و من که سواد داشتم، نداشته باشم... شب رفتم توی زیرزمین و ساعتها گریه کردم؛ و از همان زمان عقدهٔ کتاب پیدا کردم که هنوز هم دارم! از خوراک و لباس و همه چیز زندگیام صرفهجویی میکنم و کتاب میخرم و از هر تفریحی پرهیز میکنم و به جای آن کتاب میخوانم....»
- «یکی از مشکلات کشور ما عدم اطلاع نیروهای متخصص از اتفاقات علمی- تخصصی است که در جامعه جریان دارد. کسانی که نیازمند کتابهایی هستند، کتابهایی که دانشگاه تهران چاپ کرده و آنها از وجود این کتابها بیاطلاعند بسیارند و یا یک طرح تحقیقاتی در دانشگاهی انجام شده که ممکن است نتایجی داشته باشد که در طرح بعدی در دانشگاه دیگری مورد نیاز باشد. در این زمینه در کشور ما سامانههای اطلاعرسانی و میزان گستردگی اطلاعات دچار کمبود است.»
- «از نظر من، مساله فرهنگ در ایران مساله قیمت و بهای اقتصادی آن نیست. همانطور که معتقدم کتاب نخواندن مردم ما هم، دلیل اقتصادی ندارد، چنانکه اگر کتاب رایگان اینترنتی هم در اختیارشان باشد نمیخوانند. بیشتر مردم ما به مساله ممیزی و سانسور در هنر و مسایل فرهنگی واکنش دارند و به همین دلیل است که بسیاری از اوقات به سینما نمیروند.»
- سعید لیلاز روزنامهٔ شرق، شماره ۲۱۱۱ - ۲۰ / ۶ / ۱۳۹۳
- «نوع نگاه به سیاست و اقتصاد و نیز شکافهایی که بین واقعیت و شعارها وجود دارد، از عوامل اصلی رویگردانی مردم از کتاب و کتابخوانی هستند. در کنار این عوامل، فشارهای اقتصادی هم تا حدودی در پرهیز مردم از پرداخت هزینه بابت کتاب، موثر است. طایفهای که بیشتر با کتاب و کتابخوانی سر و کار دارند، طایفه معلمان و اساتید و دانشجویان هستند. ضمن اینکه واقعیت این است که کتاب در جامعه ما، کالای گرانی است. با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، نمیتوان مشکل گرانی کتاب را در کاهش اقبال کردم به کتابخوانی نادیده گرفت.»
- «در جامعه ما، بنا به دلایلی، انگیزه ی «دانستن عمیق» کاهش پیدا کرده است. فنآوریهای نوین اطلاعاتی، موجب اکتفا کردن مردم به یک درک سطحی از مسائل شده است...فضای سایبری و اینترنتی تا حدودی میتواند خلاء مطالعاتی مردم را پر کند ولی میل به مطالعه عمیق را، که نوعاً با کتابخوانی محقق میشود، خیلی برنمیانگیزد.»
منابع
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
- ↑ http://www.cgie.org.ir/fa/news/39168
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/303691/نقد-سبک-زندگی-ایرانی
- ↑ http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdchq6niw23nvkd.tft2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcco4qim2bqxo8.ala2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdccpeqip2bqxm8.ala2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdccpeqip2bqxm8.ala2.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcjxae8vuqeyoz.fsfu.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcjxae8vuqeyoz.fsfu.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcjxae8vuqeyoz.fsfu.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcbazb5frhbgwp.uiur.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcbazb5frhbgwp.uiur.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcjahevvuqehiz.fsfu.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
- ↑ http://www.ibna.ir/vdcivzarvt1aur2.cbct.html
- ↑ http://ketabnak.com/index.php?subcat=700
- ↑ http://news.ut.ac.ir/Images/News/Larg_Pic/Interview/interview10/Dr.Golabchi.htm
- ↑ http://www.khabaronline.ir/detail/357526/culture/3252
- ↑ http://www.khabaronline.ir/detail/357526/culture/3252