اکبر عبدی: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز ابرابزار |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
* مهم این است که آدم همیشه بخندد. حالا اگر بنزین یا دلار بالا میروند عیب ندارد. تا الان پول دادیم، از این به بعدش هم میدهیم. حالا درست است که آقای روحانی اولش کلید نشان داد، ولی مثل این که کلید را گم کرده است. |
* مهم این است که آدم همیشه بخندد. حالا اگر بنزین یا دلار بالا میروند عیب ندارد. تا الان پول دادیم، از این به بعدش هم میدهیم. حالا درست است که آقای روحانی اولش کلید نشان داد، ولی مثل این که کلید را گم کرده است. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1966965400233864322 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1966965400233864322 منبع] |
||
* من به جای آقای روحانی هم از شما تشکر میکنم. |
* من به جای آقای روحانی هم از شما تشکر میکنم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1966965400233864322 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1966965400233864322 منبع] |
||
* یک بار دخترم به من گفت اکبر طلاهای من نیست. گفتم هیچی نگو مامانت ناراحت میشه، دزد برده. بعد هم جایش طلا میخریدیم و میگذاشتیم. |
* یک بار دخترم به من گفت اکبر طلاهای من نیست. گفتم هیچی نگو مامانت ناراحت میشه، دزد برده. بعد هم جایش طلا میخریدیم و میگذاشتیم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1970574202613693471 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1970574202613693471 منبع] |
||
* دختر واقعاً با برکت است. پسر تا دو سالش میشود به پدرش میگوید بابا میای کشتی بگیریم. میخواهد ببیند کی میتواند دهن بابا رو بزند! اما دختر با برکت است. من هر چیزی که خریدم از خانه گرفته تا ماشین حول و حوش روز ۳۱ خرداد، روز تولد دخترم بوده است. |
|||
* دختر واقعا با برکت است. پسر تا دو سالش میشود به پدرش میگوید بابا میای کشتی بگیریم. میخواهد ببیند کی میتواند دهن بابا رو بزند! اما دختر با برکت است. من هر چیزی که خریدم از خانه گرفته تا ماشین حول و حوش روز ۳۱ خرداد، روز تولد دخترم بوده است. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1970574202613693471 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1970574202613693471 منبع] |
||
* روزی که [[w:زمینلرزه رودبار و منجیل (۱۳۶۹)|زلزله]] آمد ما منزل علی حاتمی بودیم. یادم هست یک باز مهمترین بازیهای فوتبال جام جهانی هم داشت پخش میشد. علی آقا مشغول صحبت کردن بود که ناگهان دیدیم لوستر دارد میآید و میرود. علی آقا و احمد بخشی دستیار همیشگیاش به حیاط دویدند اما من نشسته بودم و داشتم فوتبال نگاه میکردم. آقای بخشی از توی حیاط هی داد میزد که عبدی بیا بیرون و علی حاتمی هم میگفت تو نرو داخل، اون هیچیش نمیشه! نمیدانم انگار از من سیر شده بود! البته واقعاً هم چیزی نشد. |
|||
* روزی که [[w:زمینلرزه رودبار و منجیل (۱۳۶۹)|زلزله]] آمد ما منزل علی حاتمی بودیم. یادم هست یک باز مهمترین بازیهای فوتبال جام جهانی هم داشت پخش میشد. علی آقا مشغول صحبت کردن بود که ناگهان دیدیم لوستر دارد میآید و میرود. علی آقا و احمد بخشی دستیار همیشگیاش به حیاط دویدند اما من نشسته بودم و داشتم فوتبال نگاه میکردم. آقای بخشی از توی حیاط هی داد میزد که عبدی بیا بیرون و علی حاتمی هم میگفت تو نرو داخل، اون هیچیش نمیشه! نمیدانم انگار از من سیر شده بود! البته واقعا هم چیزی نشد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1970574202613693471 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1970574202613693471 منبع] |
||
* من اینجا برای خودم سلطانم بعد برم اونجا تو حریم سلطان سلطان بان بشم؟! ... شما الان بخوای کیش بری گرونتر از استانبول یا مثلاً ترکیه در میاد. یه شمال برین گرونتر از ترکیه در میاد... وقتی پرواز چارتر داره می بره و فقط ۴۰۰ هزار تومن پول بلیت میگیره شما باشی نمیری؟ یه رفیق خوبی هم اونجا داشته باشی که ازت پذیرایی کنه، شما باشی نمیری؟ اگه بگی نه، دروغ گفتی. |
|||
دیشب آقای ده نمکی خونمون بود که رسوایی دو رو میخواد بسازه. آقای قاسم جعفری یه پیشنهادی کرده. بعد هم وقتی من شرایط خیلی خوب دارم برای چی باید برم اونجا. تهش برای ایرانیهایی که میان اونجا باید برم تو رستوران جوک بگم بعد هم تو همون رستوران ظرف بشورم. برا چی برم؟یه پول قلمبه بهم میدن (بیست روز) برای یه فیلم بازی میکنم، بعد بیام برم اونجا تا مثلاً عشق ممنوع بازی کنم؟ اصلاً به لحاظ عقلی جور در میاد؟ دیوانهام مگه؟ |
|||
* من اینجا برای خودم سلطانم بعد برم اونجا تو حریم سلطان سلطان بان بشم؟! ... شما الان بخوای کیش بری گرونتر از استانبول یا مثلا ترکیه در میاد. یه شمال برین گرونتر از ترکیه در میاد... وقتی پرواز چارتر داره می بره و فقط 400 هزار تومن پول بلیت میگیره شما باشی نمیری؟ یه رفیق خوبی هم اونجا داشته باشی که ازت پذیرایی کنه، شما باشی نمیری؟ اگه بگی نه، دروغ گفتی. |
|||
بعد هم اینایی که این خبرا رو میزنن حتماً یه دلیلی داره که نمیدونم دلیلش چیه! والا اگر قراره که دری وری هم بگن با دلیل و با سند بگن. تو کدوم نشریه من مصاحبه کردم که می خوام پناهنده بشم؟ بعد جا قحطیه پناهنده ترکیه بشم؟ خب میرم استرالیا میشم. یا مثلاً چند وقت آمریکا بودم تو آمریکا میشدم. اونجا رو ول کردم بیام استانبول. دو هفته زنم تو خیابونا راه بره هفته سوم میاد یا جیبم رو میزنه یا طلاق میگیره...» |
|||
دیشب آقای ده نمکی خونمون بود که رسوایی دو رو میخواد بسازه. آقای قاسم جعفری یه پیشنهادی کرده. بعد هم وقتی من شرایط خیلی خوب دارم برای چی باید برم اونجا. تهش برای ایرانی هایی که میان اونجا باید برم تو رستوران جوک بگم بعد هم تو همون رستوران ظرف بشورم. برا چی برم؟؟؟ یه پول قلمبه بهم میدن (بیست روز) برای یه فیلم بازی میکنم، بعد بیام برم اونجا تا مثلا عشق ممنوع بازی کنم؟ اصلا به لحاظ عقلی جور در میاد؟ دیوانه ام مگه؟ |
|||
بعد هم اینایی که این خبرا رو میزنن حتما یه دلیلی داره که نمیدونم دلیلش چیه! والا اگر قراره که دری وری هم بگن با دلیل و با سند بگن. تو کدوم نشریه من مصاحبه کردم که می خوام پناهنده بشم؟ بعد جا قحطیه پناهنده ترکیه بشم؟ خب میرم استرالیا میشم. یا مثلا چند وقت آمریکا بودم تو آمریکا میشدم. اونجا رو ول کردم بیام استانبول. دو هفته زنم تو خیابونا راه بره هفته سوم میاد یا جیبم رو میزنه یا طلاق میگیره...» |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1926241964720813812 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1926241964720813812 منبع] |
||
* طرف حاضر است که برود در فرانسه ظرف بشورد ولی در خانه خودش حاضر نیست ظرف بشورد. چرا؟ چون در خانهاش مجبور نیست ولی در خارج مجبور میشود. آن وقت حتی عدهای حاضر میشوند در ژاپن مرده هم بشورند ولی چرا همین آدم نمیآید در ایران گچکار بشود و یا بنا بشود. |
* طرف حاضر است که برود در فرانسه ظرف بشورد ولی در خانه خودش حاضر نیست ظرف بشورد. چرا؟ چون در خانهاش مجبور نیست ولی در خارج مجبور میشود. آن وقت حتی عدهای حاضر میشوند در ژاپن مرده هم بشورند ولی چرا همین آدم نمیآید در ایران گچکار بشود و یا بنا بشود. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* در فیلم آدم برفی من به داریوش ارجمند میگویم ارزش ندارد آدم وطن و مملکت و خودش و ماهیتش را عوض کند تا مثلاً به آمریکا یا مملکت دیگری برود. در آخر هم که دلارها را میدهم به آقای ارجمند میگویم من پولت را میدهم ولی سیبیلم را که میتوانی برگردانی! پول را میدهم ولی آبرویم را دیگر بردی. |
|||
این دیالوگها، حرفهای بزرگ و معنا داری را با خود حمل میکنند. اگر ما صرفاً نقش زن را برای این ایفاء میکردیم که ادا واطوار در بیاوریم برای اینکه مردم بخندند یک بحثی بود، ولی در آن فیلم ما حرف بزرگی را میزنیم. متأسفانه به معانی و مفهوم آن کسی فکر نمیکند. به ظاهر فقط نگاه میکنند. حرف مان این بود که آمریکا و کشورهای دیگر ارزش این را ندارند که ما خودمان را تبدیل به زن کنیم تا از کشور خارج شویم. برای من فیلم معنا داری است. به همان اندازهای که آن نقش من در فیلم آدم برفی ارزشمند بود به همان میزان نقش حاج یوسف در فیلم رسوایی برای من ارزشمند است. در کل اگر به ساحت مقدس انسانیت توهینی کردهام عذر خواهی میکنم. |
|||
* در فیلم آدم برفی من به داریوش ارجمند میگویم ارزش ندارد آدم وطن و مملکت و خودش و ماهیتش را عوض کند تا مثلا به امریکا یا مملکت دیگری برود. در آخر هم که دلارها را میدهم به آقای ارجمند میگویم من پولت را میدهم ولی سیبیلم را که میتوانی برگردانی! پول را میدهم ولی آبرویم را دیگر بردی. |
|||
این دیالوگها، حرفهای بزرگ و معنا داری را با خود حمل می کنند. اگر ما صرفا نقش زن را برای این ایفاء می کردیم که ادا واطوار در بیاوریم برای اینکه مردم بخندند یک بحثی بود، ولی در آن فیلم ما حرف بزرگی را می زنیم. متاسفانه به معانی و مفهوم آن کسی فکر نمی کند. به ظاهر فقط نگاه می کنند. حرف مان این بود که امریکا و کشورهای دیگر ارزش این را ندارند که ما خودمان را تبدیل به زن کنیم تا از کشور خارج شویم. برای من فیلم معنا داری است. به همان اندازه ای که آن نقش من در فیلم آدم برفی ارزشمند بود به همان میزان نقش حاج یوسف در فیلم رسوایی برای من ارزشمند است. در کل اگر به ساحت مقدس انسانیت توهینی کردهام عذر خواهی می کنم. |
|||
کار هنری کار سلیقهای ست. ممکن است من اینگونه بپذیرم و شما عکس آن را. شما هم مجازید و ما هم مجازیم. من نمیخواستم معرفت را زیر سئوال ببرم. ما با پوشیدن لباس روحانی در رسوایی هم همین انگیزه را داشتیم و میخواستیم در رسوایی معرفت را به نمایش بکشیم. |
کار هنری کار سلیقهای ست. ممکن است من اینگونه بپذیرم و شما عکس آن را. شما هم مجازید و ما هم مجازیم. من نمیخواستم معرفت را زیر سئوال ببرم. ما با پوشیدن لباس روحانی در رسوایی هم همین انگیزه را داشتیم و میخواستیم در رسوایی معرفت را به نمایش بکشیم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* برای بازیگر هیچ تفاوتی ندارد. هر نقشی را در هر جای این کره خاکی دوست دارد تجربه کند. ما چیزی حدود هفت میلیارد انسان داریم و هر بازیگری دوست دارد اگر بشود نقش تک تک انسانهای روی زمین را بازی کند. |
|||
بازیگران دوست دارند هر نقشی را بازی کنند؛ و اصلاً فرقی ندارد. بازیگر عشق دارد همه آدمها را بازی کند. ما دوست داریم از تیپ در بیائیم و نقش متفاوت و کاراکتر جدید و قابل باور بازی کنیم. من در بعضی از فیلمها کاشانی یا شمالی حرف میزنم و بعضیها با هم شرط میبندند که اکبر عبدی با این لهجه در این فیلم اصالتاً شمالی ست یا مثلاً کاشانی ست و بعد وقتی میفهمند که من ترک هستم جا میخورند که این قدر متفاوت بازی کردهام و لهجه و بازی را خوب در آوردهام؛ که البته پدرم آذری است و من تهران بزرگ شدهام. |
|||
مثلاً وقتی نقش زن فیلم «خوابم می آد» میشوم و میآیم خیابان و تاکسی میگیرم و هیچکس نمیفهمد که من بازیگر هستم و زن نیستم لذت بخش است. بازیگران از درون تغییری نمیکنند و گریم و لباس فقط نقش ماسک برای شان را دارد. البته نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی جواب سئوال تان این اقتضاء را داشت و درست این است که دیگران تعریف کنند، اگر تعریفی باشد. |
|||
* برای بازیگر هیچ تفاوتی ندارد. هر نقشی را در هر جای این کره خاکی دوست دارد تجربه کند. ما چیزی حدود هفت میلیارد انسان داریم و هر بازیگری دوست دارد اگر بشود نقش تک تک انسان های روی زمین را بازی کند. |
|||
بازیگران دوست دارند هر نقشی را بازی کنند. و اصلا فرقی ندارد. بازیگر عشق دارد همه آدم ها را بازی کند. ما دوست داریم از تیپ در بیائیم و نقش متفاوت و کاراکتر جدید و قابل باور بازی کنیم. من در بعضی از فیلمها کاشانی یا شمالی حرف می زنم و بعضی ها با هم شرط می بندند که اکبر عبدی با این لهجه در این فیلم اصالتا شمالی ست یا مثلا کاشانی ست و بعد وقتی میفهمند که من ترک هستم جا می خورند که این قدر متفاوت بازی کرده ام و لهجه و بازی را خوب در آورده ام. که البته پدرم آذری است و من تهران بزرگ شدهام. |
|||
مثلا وقتی نقش زن فیلم «خوابم می آد» میشوم و میآیم خیابان و تاکسی میگیرم و هیچ کس نمیفهمد که من بازیگر هستم و زن نیستم لذت بخش است. بازیگران از درون تغییری نمی کنند و گریم و لباس فقط نقش ماسک برای شان را دارد. البته نمی خواهم از خودم تعریف کنم ولی جواب سئوال تان این اقتضاء را داشت و درست این است که دیگران تعریف کنند، اگر تعریفی باشد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* برای نقش حاج یوسف «رسوایی» لهجه اصفهانی گرفتم و دیدم که خوب از آب در نمیآید، بعد لهجه کاشانی گرفتم دیدم باز خوب از آب در نمیآید و در آخر الگوی نقش حاج یوسف را از رفتار پدرم وام گرفتم. |
|||
* برای نقش حاج یوسف «رسوایی» لهجه اصفهانی گرفتم و دیدم که خوب از آب در نمیآید، بعد لهجه کاشانی گرفتم دیدم باز خوب از آب در نمیآید و در آخر الگوی نقش حاج یوسف را از رفتار پدرم وام گرفتم. |
|||
در زندگی پدرم به جرات میگویم نه دروغ گفته و نه دزدی کرده. یک کارگر معمولی بوده و بازنشسته است و الان در دوران استراحت به سر میبرد. ایشان به خاطر اینکه پسرجوانش شهید شد خیلی شکسته شد. |
در زندگی پدرم به جرات میگویم نه دروغ گفته و نه دزدی کرده. یک کارگر معمولی بوده و بازنشسته است و الان در دوران استراحت به سر میبرد. ایشان به خاطر اینکه پسرجوانش شهید شد خیلی شکسته شد. |
||
البته از آقای دولابی هم الهام گرفتم برای این نقش. احساس |
البته از آقای دولابی هم الهام گرفتم برای این نقش. احساس میکردم برای این نقش باید به آقای دولابی نزدیک بشوم. من هراز گاهی پای منبر ایشان حضور مییافتم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* در «رسوایی» اصل احترام به روحانیت بود. ما اصلاً به دلیل روحانیت انقلاب کردیم. ما به پشتوانه روحانیت آمدیم در خیابانها و انقلاب کردیم. ما شنیدهایم که بزرگان و علمائی چون آیت الله بروجرودی و آیت الله گلپایگانی مقام معنویشان آنقدر بالا بود که کفشهای شان مقابل پای شان جفت میشد. ما به این دلیل عشق به روحانیت دارند. بر اساس همین اصل این نقش را بازی کردیم که اگر چهار نفر با روحانیت بد هم باشند میخواهیم بگوئیم به این دلیل قابل احترام است. |
|||
* در «رسوایی» اصل احترام به روحانیت بود. ما اصلا به دلیل روحانیت انقلاب کردیم. ما به پشتوانه روحانیت آمدیم در خیابان ها و انقلاب کردیم. ما شنیده ایم که بزرگان و علمائی چون آیت الله بروجرودی و آیت الله گلپایگانی مقام معنویشان آنقدر بالا بود که کفش های شان مقابل پای شان جفت میشد. ما به این دلیل عشق به روحانیت دارند. بر اساس همین اصل این نقش را بازی کردیم که اگر چهار نفر با روحانیت بد هم باشند میخواهیم بگوئیم به این دلیل قابل احترام است. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* هیچکس به خاطر بازی در رسوایی به من خرده نگرفت و بازخورد خوبی داشت. برخی جوانان که با روحانیت مشکلی هم داشتند با دیدن این فیلم فهمیدند که بله تصورشان نسبت به روحانیت اشتباه بوده. |
|||
* هیچ کس به خاطر بازی در رسوایی به من خرده نگرفت و بازخورد خوبی داشت. برخی جوانان که با روحانیت مشکلی هم داشتند با دیدن این فیلم فهمیدند که بله تصورشان نسبت به روحانیت اشتباه بوده. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* متأسفانه بعضیها در ذهن شان رفته است که ده نمکی جز گروه فشار بوده و حرفهای نادرست میزنند. کسی نیست به اینها بگوید شما بیائید یک کشتی با او بگیرید ببینید اصلاً میتواند با شما کشتی بگیرد، اصلاً زورش را ببینید دارد؟ این بنده خدا کجا میتواند جز گروه فشار باشد؟ چطور میتواند جوان ۸۰ کیلویی را از بالای پشت بام پرت کند پائین؟ از هر کس میپرسم آیا شما با چشم خودت دیدی که ده نمکی چنین کاری کرده یا میگوید نه، و یا میگوید ما شنیدهایم. میگویم خب بروید تحقیق کنید و بر اساس شایعات کسی را محکوم نکنید. |
|||
متأسفانه ما ملتی هستیم که یک شایعه را بهتر باور میکنیم و خودمان هم به آن شاخ و برگ میدهیم تا دیگران بهتر باور کنند. |
|||
* متاسفانه بعضیها در ذهن شان رفته است که ده نمکی جز گروه فشار بوده و حرفهای نادرست میزنند. کسی نیست به اینها بگوید شما بیائید یک کشتی با او بگیرید ببینید اصلا می تواند با شما کشتی بگیرد، اصلا زورش را ببینید دارد؟ این بنده خدا کجا میتواند جز گروه فشار باشد؟ چطور می تواند جوان 80 کیلویی را از بالای پشت بام پرت کند پائین؟ از هر کس میپرسم آیا شما با چشم خودت دیدی که ده نمکی چنین کاری کرده یا میگوید نه، و یا میگوید ما شنیدهایم. میگویم خب بروید تحقیق کنید و بر اساس شایعات کسی را محکوم نکنید. |
|||
متاسفانه ما ملتی هستیم که یک شایعه را بهتر باور می کنیم و خودمان هم به آن شاخ و برگ میدهیم تا دیگران بهتر باور کنند. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* خیلی بد است. طرف حاضر است که برود در فرانسه ظرف بشوید ولی در خانه خودش حاضر نیست ظرف بشوید. چرا؟ چون در خانهاش مجبور نیست ولی در خارج مجبور میشود. آن وقت حتی عدهای حاضر میشوند در ژاپن مرده هم بشویند ولی چرا همین آدم نمیآید در ایران گچ کار بشود و یا بنا بشود. ما مدیری داشتیم در تابستان که برای کمک خرج خودش در تابستان بنائی میکرد. یادم هست یک ماه هم خودم رفتم و آجر میانداختم و بنائی میکردم. مدیرمان میگفت من دستمزد سه ماه بنائی ام بیشتر از نه ماه حقوق معلمی ست. |
|||
* خیلی بد است. طرف حاضر است که برود در فرانسه ظرف بشوید ولی در خانه خودش حاضر نیست ظرف بشوید. چرا؟ چون در خانهاش مجبور نیست ولی در خارج مجبور می شود. آن وقت حتی عدهای حاضر می شوند در ژاپن مرده هم بشویند ولی چرا همین آدم نمی آید در ایران گچ کار بشود و یا بنا بشود. ما مدیری داشتیم در تابستان که برای کمک خرج خودش در تابستان بنائی میکرد. یادم هست یک ماه هم خودم رفتم و آجر میانداختم و بنائی میکردم. مدیرمان میگفت من دستمزد سه ماه بنائی ام بیشتر از نه ماه حقوق معلمی ست. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* من چند تا از اقوامم بودند که بیکار بودند. گفتم بیائید میوه فروشی کنیم و دو نفرمان چهارصبح برویم و میوه از بازار بخریم و دو نفر هم میوهها را بفروشیم. الان مغازه بزرگی در افسریه زدهاند و هر کدام صاحب خانهای شدهاند؛ ولی الان شما به یک آدمی که فوق دیپلم است بگوئید بیا برو برای گذران زندگی میوه فروشی یا سبزی فروشی بکن. با ناراحتی به تو میگوید من بروم میوه فروش بشوم؟ خب اگر این کار را نکند مجبور میشود برای گذران زندگی اش برود کارهای نادرستی انجام دهد، دلال شود و یا کلاهبرداری و یا دزدی کند. همه شان هم دوست دارند یک شبه میلیونر شوند. به جوانهای دهه هفتادی الان شما اگر بگوئید بیا یک کاری بکن و کاسبی راه بنداز. میگوید شما ۳۰۰ میلیون به من بده با یک ماشین و موبایل ببینید من چه کار میکنم. من در جواب میگویم شما وقتی نمیتوانی هزار تومان در بیاوری با آن چند صد میلیون هم نمیتوانی کاری راه بیندازی. اگر توانستی مبلغی پس انداز کنی میتوانی آن سیصد تومان را هم مدیریت کنی. |
|||
بعضی نسل هفتادیها بد چیزی هستند. چه دختر و چه پسر. حتی مسئولیت خودشان را گاهی عرضه ندارند داشته باشند؟ تا چه برسد به اینکه بخواهند مثل ما مسئولیت پذیر باشد. البته بعضیهایشان. |
|||
* من چند تا از اقوامم بودند که بیکار بودند. گفتم بیائید میوه فروشی کنیم و دو نفرمان چهارصبح برویم و میوه از بازار بخریم و دو نفر هم میوهها را بفروشیم. الان مغازه بزرگی در افسریه زدهاند و هر کدام صاحب خانهای شدهاند. ولی الان شما به یک آدمی که فوق دیپلم است بگوئید بیا برو برای گذران زندگی میوه فروشی یا سبزی فروشی بکن. با ناراحتی به تو می گوید من بروم میوه فروش بشوم؟ خب اگر این کار را نکند مجبور می شود برای گذران زندگی اش برود کار های نادرستی انجام دهد، دلال شود و یا کلاهبرداری و یا دزدی کند. همه شان هم دوست دارند یک شبه میلیونر شوند. به جوان های دهه هفتادی الان شما اگر بگوئید بیا یک کاری بکن و کاسبی راه بنداز. می گوید شما 300 میلیون به من بده با یک ماشین و موبایل ببینید من چه کار می کنم. من در جواب می گویم شما وقتی نمیتوانی هزار تومان در بیاوری با آن چند صد میلیون هم نمی توانی کاری راه بیندازی. اگر توانستی مبلغی پس انداز کنی می توانی آن سیصد تومان را هم مدیریت کنی. |
|||
بعضی نسل هفتادی ها بد چیزی هستند. چه دختر و چه پسر. حتی مسئولیت خودشان را گاهی عرضه ندارند داشته باشند؟ تا چه برسد به اینکه بخواهند مثل ما مسئولیت پذیر باشد. البته بعضیهایشان. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1921437709122593496 منبع] |
||
* مدتی به آمریکا برای بستن قرارداد همکاری سفر کردم و در آنجا از من خواستند بابت انتقادی که از یک رژیم کودک کش که با تانک کودکان بی دفاع را به شهادت میرسانند عذرخواهی کنم تا همکاری حاصل شود. در آمریکا گفتند اگر میخواهی همکاری ای صورت بگیرد باید عذر خواهی کنی و من در جواب گفتم نمیتوانم از یک رژیم کودک کش عذر خواهی کنم و مملکتم را دوست دارم و در مملکتم به فعالیتم ادامه خواهم داد. اگر بناست یک لقمه نان در بیاورم و در مملکت خودم در میآوردم و مملکت فروشی نمیکنم. |
|||
در بازگشت از آمریکا، یک ماه پیش یکی از دوستانم در ترکیه ماندم، و الان ایران هستم و مهاجرتی در کار نبوده است. تعجب میکنم چرا برخی رسانهها این مطالب را منتشر کردهاند، و من واقعاً نمی دانم چه کسانی این مطالب را نوشته است، خدا خیرتان بدهد که در مطلبی تأکید کرده بودید که اکبر عبدی نه اپوزیسون شده است و نه ضد انقلاب و نه مملکت فروش. |
|||
* مدتی به امریکا برای بستن قرارداد همکاری سفر کردم و در آنجا از من خواستند بابت انتقادی که از یک رژیم کودک کش که با تانک کودکان بی دفاع را به شهادت می رسانند عذرخواهی کنم تا همکاری حاصل شود. در آمریکا گفتند اگر می خواهی همکاری ای صورت بگیرد باید عذر خواهی کنی و من در جواب گفتم نمی توانم از یک رژیم کودک کش عذر خواهی کنم و مملکتم را دوست دارم و در مملکتم به فعالیتم ادامه خواهم داد. اگر بناست یک لقمه نان در بیاورم و در مملکت خودم در می آوردم و مملکت فروشی نمی کنم. |
|||
در بازگشت از آمریکا، یک ماه پیش یکی از دوستانم در ترکیه ماندم، و الان ایران هستم و مهاجرتی در کار نبوده است. تعجب می کنم چرا برخی رسانه ها این مطالب را منتشر کرده اند، و من واقعا نمی دانم چه کسانی این مطالب را نوشته است، خدا خیرتان بدهد که در مطلبی تاکید کرده بودید که اکبر عبدی نه اپوزیسون شده است و نه ضد انقلاب و نه مملکت فروش. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1922046767292129987 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1922046767292129987 منبع] |
||
* سیمرغی که به بازیگر میدهند یک تکه سنگ است که آن را روی چوب گذاشتهاند و هیچ ارزش مادی ندارد. در حالیکه این سیمرغ باید آنقدر ارزش داشته باشد که اگر آن را به جایی عرضه میکنیم حداقل برای گرو نگه داشتن به ارزش ۲ میلیون تومان بیرزد. |
* سیمرغی که به بازیگر میدهند یک تکه سنگ است که آن را روی چوب گذاشتهاند و هیچ ارزش مادی ندارد. در حالیکه این سیمرغ باید آنقدر ارزش داشته باشد که اگر آن را به جایی عرضه میکنیم حداقل برای گرو نگه داشتن به ارزش ۲ میلیون تومان بیرزد. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* برای «خوابم میاد» بنا بود یک خودروی تیبا به ما بدهند اما برای گرفتن آن ۵ ماه دوندگی کردم. البته هر سال همین است که تعدادی خودرو را ردیف میکنند و برای تحویل دادن کاری میکنند که از برنده شدن پشیمان شوی. |
* برای «خوابم میاد» بنا بود یک خودروی تیبا به ما بدهند اما برای گرفتن آن ۵ ماه دوندگی کردم. البته هر سال همین است که تعدادی خودرو را ردیف میکنند و برای تحویل دادن کاری میکنند که از برنده شدن پشیمان شوی. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* من و علی شاهحاتمی تهیهکننده فیلم در فروش با سرمایهگذار که رایتل باشد شریک هستیم و دستمزدی نگرفتهایم و حالا این فیلم ظاهراً ۱۰ میلیون هم نفروخته و بدیهی است که چقدر بناست گیر ما بیاید. این فیلم کار نویی است و البته رایتل قول همکاری داده بود و شریک تولید بود ولی حتی یک بیلبورد هم در خیابان نزد. |
|||
* من و علی شاهحاتمی تهیهکننده فیلم در فروش با سرمایهگذار که رایتل باشد شریک هستیم و دستمزدی نگرفتهایم و حالا این فیلم ظاهرا ۱۰ میلیون هم نفروخته و بدیهی است که چقدر بناست گیر ما بیاید. این فیلم کار نویی است و البته رایتل قول همکاری داده بود و شریک تولید بود ولی حتی یک بیلبورد هم در خیابان نزد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* فیلم «خوابزدهها» از نظر قصه بسیار ضعیف بود و حیف شد که نقش پیرزن را برای آن خرج کردم. متأسفانه نه به لحاظ مادی و نه به لحاظ معنوی فیلم خوبی نبود. |
|||
* فیلم «خوابزدهها» از نظر قصه بسیار ضعیف بود و حیف شد که نقش پیرزن را برای آن خرج کردم. متاسفانه نه به لحاظ مادی و نه به لحاظ معنوی فیلم خوبی نبود. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* ده نمکی آدم بااعتماد به نفسی است و وقتی از من درخواست بازی در کارهایش را میکند من هم چون میدانم کارش را با اعتماد پیش میبرد قبول میکنم. |
* ده نمکی آدم بااعتماد به نفسی است و وقتی از من درخواست بازی در کارهایش را میکند من هم چون میدانم کارش را با اعتماد پیش میبرد قبول میکنم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* من درآمد حاصل از شغل آموزش بازیگری را حلال نمیدانم، به این دلیل که نمیتوان در کار خدا دست برد. من میخواهم ظرف ۶ ماه یک خانم یا آقا را تبدیل به یک هنرپیشه معروف کنم. این دست بردن در سرنوشت است. خدواند باید در ذات انسان بازیگری را گذاشته باشد. ما وام هم داشتیم که با عبدالله اسکندری استادم کلاس بازیگری بزنیم اما من درآمدش را صحیح نمیدانستم. |
* من درآمد حاصل از شغل آموزش بازیگری را حلال نمیدانم، به این دلیل که نمیتوان در کار خدا دست برد. من میخواهم ظرف ۶ ماه یک خانم یا آقا را تبدیل به یک هنرپیشه معروف کنم. این دست بردن در سرنوشت است. خدواند باید در ذات انسان بازیگری را گذاشته باشد. ما وام هم داشتیم که با عبدالله اسکندری استادم کلاس بازیگری بزنیم اما من درآمدش را صحیح نمیدانستم. |
||
الان میبینیم که جوان نمیتواند درس بخواند و تبدیل به معضل محل شده است. خانواده با این استدلال که جوک میگوید و میخنداند، این شخص را به کلاس بازیگری میفرستند. خودشان هم میگویند عبدی هم که نشود، فلانی که میشود. |
الان میبینیم که جوان نمیتواند درس بخواند و تبدیل به معضل محل شده است. خانواده با این استدلال که جوک میگوید و میخنداند، این شخص را به کلاس بازیگری میفرستند. خودشان هم میگویند عبدی هم که نشود، فلانی که میشود. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* بارها شده که به من گفتهاند فلان مبلغ را میدهیم که فرزندمان را بازیگر کنید. به وفور این اتفاق افتاده و من هم مرتب گفتهام چنین کاری نمیکنم. |
* بارها شده که به من گفتهاند فلان مبلغ را میدهیم که فرزندمان را بازیگر کنید. به وفور این اتفاق افتاده و من هم مرتب گفتهام چنین کاری نمیکنم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* بارها دیدهام که بازی در کنار اکبر عبدی فروخته میشود. نقشها به ازای کوتاهی و بلندی قیمتهای متفاوتی دارند. شما میبینید فیلمی را با ۵۰۰ میلیون بودجه ساختهاند و فقط با فروش نقشها ۷۰۰ میلیون درآمد داشته است. |
* بارها دیدهام که بازی در کنار اکبر عبدی فروخته میشود. نقشها به ازای کوتاهی و بلندی قیمتهای متفاوتی دارند. شما میبینید فیلمی را با ۵۰۰ میلیون بودجه ساختهاند و فقط با فروش نقشها ۷۰۰ میلیون درآمد داشته است. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* بارها پیشنهاد فعالیتهای سیاسی داشتهام، حتی پیشنهاد شده که برای شورای شهر و مجلس شورای اسلامی کاندیدا شوم اما من فقط متعلق به قاب تصویر هستم. |
* بارها پیشنهاد فعالیتهای سیاسی داشتهام، حتی پیشنهاد شده که برای شورای شهر و مجلس شورای اسلامی کاندیدا شوم اما من فقط متعلق به قاب تصویر هستم. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1837865316751345867 منبع] |
||
* [[علی حاتمی]] نه تنها به بازیگران، بلکه به همه عواملی که درگیر ساخت و تولید فیلم او بودند بها میداد. او میگفت بازیگر مثل گوهر و جواهری است که نویسنده و کارگردان او را کشف میکنند و مسوولان صحنه و لباس و گریم هر کدام کاری روی آن انجام میدهند تا زیباتر باشد، درست مثل برخوردی که با یک الماس صورت میگیرد، چون بازیگر قرار است به زیباترین وجه ممکن به مخاطب تقدیم شود. حاتمی احترام فوقالعادهای برای بازیگر قائل بود. به قول عبدالله اسکندری که من هم همه جوره در زندگی مدیون او هستم، مرحوم حاتمی به گریم کلاس داد و کلاً گریم سینما مدیون این استاد است. او تنها کارگردانی است که به گریمور بها میداد، آن هم در روزگاری که دیگران هیچ زمانی برای آن صرف نمیکردند یا ارزش مالی چندانی به این هنر نمیدادند. چنین رفتار خوبی با طراح صحنه و لباس و تدارکات و ... نیز توسط او صورت میگرفت در شرایطی که شاید در بسیاری از پروژهها همه این امور را به شکل سطحی تنها یک نفر انجام میداد. |
|||
* [[علی حاتمی]] نه تنها به بازیگران، بلکه به همه عواملی که درگیر ساخت و تولید فیلم او بودند بها می داد. او می گفت بازیگر مثل گوهر و جواهری است که نویسنده و کارگردان او را کشف می کنند و مسوولان صحنه و لباس و گریم هر کدام کاری روی آن انجام می دهند تا زیباتر باشد، درست مثل برخوردی که با یک الماس صورت می گیرد، چون بازیگر قرار است به زیباترین وجه ممکن به مخاطب تقدیم شود. حاتمی احترام فوق العاده ای برای بازیگر قائل بود. به قول عبدالله اسکندری که من هم همه جوره در زندگی مدیون او هستم، مرحوم حاتمی به گریم کلاس داد و کلا گریم سینما مدیون این استاد است. او تنها کارگردانی است که به گریمور بها می داد، آن هم در روزگاری که دیگران هیچ زمانی برای آن صرف نمی کردند یا ارزش مالی چندانی به این هنر نمی دادند. چنین رفتار خوبی با طراح صحنه و لباس و تدارکات و ... نیز توسط او صورت می گرفت در شرایطی که شاید در بسیاری از پروژه ها همه این امور را به شکل سطحی تنها یک نفر انجام می داد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* گریم، برای در آمدن همه نقشها چنین اهمیتی داشت و اوج این هنر در «هزاردستان» معلوم میشود. آنجا همه بازیگران گریمهای سخت داشتند و کار روی چهره آنان چندین ساعت طول میکشید. |
|||
* گریم، برای در آمدن همه نقش ها چنین اهمیتی داشت و اوج این هنر در «هزاردستان» معلوم می شود. آنجا همه بازیگران گریم های سخت داشتند و کار روی چهره آنان چندین ساعت طول میکشید. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* کلید رسیدن به آن شخصیت همین آدمها هستند. نوشته خوب، کارگردانی خوب، فیلمبرداری خوب، گریم و لباس و ... هر کدام به نوعی در متولد شدن این کاراکتر سهم داشتند؛ یعنی این نقش میتوانست یک تیپ باشد اما همه چیز به قدری خوب است که تیپ به شخصیت تبدیل میشود. استاد اسکندری میگوید چهره اکبر عبدی قابلیت گریم دارد و این چیزی است که میتواند در خیلی از بازیگران دیگر هم وجود داشته باشد اما عبدی بر اساس گریم و ظاهر، درون خود را هم واقعاً تغییر میدهد. |
|||
* کلید رسیدن به آن شخصیت همین آدم ها هستند. نوشته خوب، کارگردانی خوب، فیلمبرداری خوب، گریم و لباس و ... هر کدام به نوعی در متولد شدن این کاراکتر سهم داشتند؛ یعنی این نقش می توانست یک تیپ باشد اما همه چیز به قدری خوب است که تیپ به شخصیت تبدیل می شود. استاد اسکندری می گوید چهره اکبر عبدی قابلیت گریم دارد و این چیزی است که می تواند در خیلی از بازیگران دیگر هم وجود داشته باشد اما عبدی بر اساس گریم و ظاهر، درون خود را هم واقعا تغییر می دهد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* به من میگفتند یک اتفاق خوب در حال شکل گرفتن است. هم مرحوم حاتمی میگفت و هم همسرش خانم خوشکام. مدیر تولیدمان آقای یونس صباحی هم چنین چیزی میگفت. استاد اسکندری هم که همیشه به من لطف داشته، آن زمان میگفت تو به خاطر این نقش باید حتماً جایزه بگیری. غلامرضا نگاهی داشت که از همه عبور میکرد، حتی از دیوار و از آدمها. در صحنهای از فیلم غلامرضا چادر مادر را میبوسد و این ایده از خودم بود. حاتمی میخواست صحنه محبت مادر و فرزندی در فیلم وجود داشته باشد اما نگران بود اگر غلامرضا مادرش را بغل بگیرد، این بخش را در بیاورند. آن ایده اما چیزی بود که من گفته بودم توی تمرینها آن را لو نمیدهم و هنگام فیلمبرداری یک بار برای همیشه انجام خواهم داد. وقتی چادر را بوسیدم و رهایش نکردم احساسم این بود که این چادر دارد مثل آبشار بر من میریزد. همه داشتند پشت دوربین گریه میکردند. از استاد کلاری تا دستیارش شهرام اسدی، خانم خوشکام و ... . |
|||
* به من می گفتند یک اتفاق خوب در حال شکل گرفتن است. هم مرحوم حاتمی می گفت و هم همسرش خانم خوشکام. مدیر تولیدمان آقای یونس صباحی هم چنین چیزی می گفت. استاد اسکندری هم که همیشه به من لطف داشته، آن زمان می گفت تو به خاطر این نقش باید حتما جایزه بگیری. غلامرضا نگاهی داشت که از همه عبور می کرد، حتی از دیوار و از آدم ها. در صحنه ای از فیلم غلامرضا چادر مادر را می بوسد و این ایده از خودم بود. حاتمی می خواست صحنه محبت مادر و فرزندی در فیلم وجود داشته باشد اما نگران بود اگر غلامرضا مادرش را بغل بگیرد، این بخش را در بیاورند.آن ایده اما چیزی بود که من گفته بودم توی تمرین ها آن را لو نمی دهم و هنگام فیلمبرداری یک بار برای همیشه انجام خواهم داد. وقتی چادر را بوسیدم و رهایش نکردم احساسم این بود که این چادر دارد مثل آبشار بر من می ریزد. همه داشتند پشت دوربین گریه می کردند. از استاد کلاری تا دستیارش شهرام اسدی، خانم خوشکام و ... . |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* اگر میخواستم این حرکت را در خلال تمرینها چند بار انجام دهم ممکن بود آن جذابیت اولیه اش را از دست بدهد. بارها پیش آمده صحنهای در فیلمی چند بار تکرار بشود اما در هنگام مونتاژ همان اولی را بگذارند. این تجربه اول ممکن است چند ایراد نسبت به برداشت بیستم داشته باشد، اما حسی که در آن هست به همه چیز میچربد و آن نو بودن فوقالعاده، توسط مخاطب دریافت میشود. |
|||
* اگر می خواستم این حرکت را در خلال تمرین ها چند بار انجام دهم ممکن بود آن جذابیت اولیه اش را از دست بدهد. بارها پیش آمده صحنه ای در فیلمی چند بار تکرار بشود اما در هنگام مونتاژ همان اولی را بگذارند. این تجربه اول ممکن است چند ایراد نسبت به برداشت بیستم داشته باشد، اما حسی که در آن هست به همه چیز می چربد و آن نو بودن فوق العاده، توسط مخاطب دریافت می شود. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* [[علی حاتمی]] فوقالعاده زندگی را دوست داشت. به او میگفتند شاعر سینما چون دیالوگهای مخصوص به خودش را داشت. چیدن صحنه و آکسسوار مورد استفاده اش نیز مخصوص به خودش بود و حتی در انتخاب لباس بازیگران هم طبق سلیقه خاص خودش عمل میکرد. در فیلم «دلشدگان» لباس نوازندگان در حقیقت پرچم ایران است و یک علامت قلب هم به معنای عشق در میان آن قرار دارد. اینها چیزهایی است که شاید هر کسی متوجه نشده باشد. |
|||
* [[علی حاتمی]] فوق العاده زندگی را دوست داشت. به او می گفتند شاعر سینما چون دیالوگ های مخصوص به خودش را داشت. چیدن صحنه و آکسسوار مورد استفاده اش نیز مخصوص به خودش بود و حتی در انتخاب لباس بازیگران هم طبق سلیقه خاص خودش عمل می کرد. در فیلم «دلشدگان» لباس نوازندگان در حقیقت پرچم ایران است و یک علامت قلب هم به معنای عشق در میان آن قرار دارد. این ها چیزهایی است که شاید هر کسی متوجه نشده باشد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* میتوانم بگویم به شکل ذاتی چیزهایی بلد بودم. وقتی برایم معلم گرفتند، او بعد از نیم ساعت به حالت قهر رفت چون به نظرش آمده بود من کار را بلدم و او را سرکار گذاشتهاند! بعد از این ماجرا استاد علیزاده به من گفت حتی لازم نیست پولی خرج کنی، من خودم از استادی میخواهم کار را به تو یاد بدهد چون در این زمینه استعداد خیلی خوبی داری. خلاصه به خاطر مشغله زیاد کاری نشد و بعدها همدیگر موفق نشدم به این سمت بروم. |
|||
* می توانم بگویم به شکل ذاتی چیزهایی بلد بودم. وقتی برایم معلم گرفتند، او بعد از نیم ساعت به حالت قهر رفت چون به نظرش آمده بود من کار را بلدم و او را سرکار گذاشته اند! بعد از این ماجرا استاد علیزاده به من گفت حتی لازم نیست پولی خرج کنی، من خودم از استادی می خواهم کار را به تو یاد بدهد چون در این زمینه استعداد خیلی خوبی داری. خلاصه به خاطر مشغله زیاد کاری نشد و بعدها هم دیگر موفق نشدم به این سمت بروم. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* اصلاً برای یک بازیگر ضروری است که ریتم را به خوبی بشناسد تا در بازی اش خارج نزند. بازیگری هم مثل شعر گفتن است و وزن و ریتم و قافیه دارد. یک بازیگر مثل عضوی از یک گروه ارکستر است و نمیتواند برای خودش کار کند و باید جوری پیش برود که نوع کارش هم آهنگ با کار دیگران باشد. دانستن موسیقی چیزی است که به کار یک شاعر و نقاش و ... هم میآید. به طور کل زندگی، به معنای حفظ ریتم است و کسی که زندگی کردن را بلد است یعنی ریتم را بلد است. |
|||
* اصلاً برای یک بازیگر ضروری است که ریتم را به خوبی بشناسد تا در بازی اش خارج نزند. بازیگری هم مثل شعر گفتن است و وزن و ریتم و قافیه دارد. یک بازیگر مثل عضوی از یک گروه ارکستر است و نمی تواند برای خودش کار کند و باید جوری پیش برود که نوع کارش هم آهنگ با کار دیگران باشد. دانستن موسیقی چیزی است که به کار یک شاعر و نقاش و ... هم می آید. به طور کل زندگی، به معنای حفظ ریتم است و کسی که زندگی کردن را بلد است یعنی ریتم را بلد است. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* اتفاق منحصر به فرد «دلشدگان» این بود که آن زمان اولین باری بود که داشت فیلمی ساخته میشد دربارهٔ موسیقی، آن هم با سرمایه شخصی. این اصلاً یک جور ریسک کردن بود. حاتمی اما دلش را داشت. |
|||
* اتفاق منحصر به فرد «دلشدگان» این بود که آن زمان اولین باری بود که داشت فیلمی ساخته می شد درباره موسیقی، آن هم با سرمایه شخصی. این اصلا یک جور ریسک کردن بود. حاتمی اما دلش را داشت. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* آن روزها (سر فیلمبرداری دلشدگان) من باید میرفتم سربازی، بنابراین نه کارت پایان خدمت داشتم و نه پاسپورت. آقای حاتمی به همراه من یک ماه در ارشاد دوندگی کرد تا اینکه پاسپورت دولتی به من دادند و از من تعهد گرفتند که برگردم. |
|||
* آن روزها (سر فیلمبرداری دلشدگان) من باید می رفتم سربازی، بنابراین نه کارت پایان خدمت داشتم و نه پاسپورت. آقای حاتمی به همراه من یک ماه در ارشاد دوندگی کرد تا اینکه پاسپورت دولتی به من دادند و از من تعهد گرفتند که برگردم. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* [[جلال مقدم]] هنرمند بسیار بزرگی بود و متأسفانه در فقر مادی از این دنیا رفت. سیاه بودن آینده هنرمند اگر مصداق بزرگی داشته باشد، همین آدم است. فیلم «صمد و فولاد زره» ایشان کارگردانی کرد و یکی از قسمتهای خیلی خوب از مجموعه صمد را تحویل داد. |
|||
* [[جلال مقدم]] هنرمند بسیار بزرگی بود و متأسفانه در فقر مادی از این دنیا رفت. سیاه بودن آینده هنرمند اگر مصداق بزرگی داشته باشد، همین آدم است. فیلم «صمد و فولاد زره» ایشان کارگردانی کرد و یکی از قسمت های خیلی خوب از مجموعه صمد را تحویل داد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* هنوز هم وضعیت خوبی برای هنرمندان حاکم نیست. بیمهها تق و لق است و بازیگران در ایام بیکاری، بدون پول میمانند. |
|||
* هنوز هم وضعیت خوبی برای هنرمندان حاکم نیست. بیمه ها تق و لق است و بازیگران در ایام بیکاری، بدون پول می مانند. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* این موضوع را آن زمان هم گفته بودم. از من خواسته بودند بچه قنداقی شوم، من هم گفتم بابت خراب کردن خودم پول میخواهم. وقتی تهیه کننده میخواست اکبر عبدی را قنداق کند و پول به دست بیاورد، طبیعی است که خود عبدی هم باید در این دستاورد سهیم باشد. آن زمان ممنوع الکاری این حرف را هم کشیدم. |
|||
* این موضوع را آن زمان هم گفته بودم. از من خواسته بودند بچه قنداقی شوم، من هم گفتم بابت خراب کردن خودم پول می خواهم. وقتی تهیه کننده می خواست اکبر عبدی را قنداق کند و پول به دست بیاورد، طبیعی است که خود عبدی هم باید در این دستاورد سهیم باشد. آن زمان ممنوع الکاری این حرف را هم کشیدم. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* البته آن زمان هم تقریباً پررنگ بودم اما شاید مثل حالا پخته نبودم. آن موقع به من گفته بودند دربارهٔ دستمزدت حرف نزن و آن زمان من اولین کسی بودم که این کار را کردم. یادم است خودم به مجله فیلم زنگ زدم و گفتم میخواهم مصاحبه کنم و دربارهٔ دستمزدم حرف دارم. این اتفاق باعث شد دستمزد خیلیها تکانی بخورد. البته برخی از کارگردانها هستند که ما اصلاً دربارهٔ مادیات حرفی با آنان نمیزنیم چون هنگام بازی کردن در فیلم آنان، انگیزههای ما را چیز دیگری تشکیل میدهد. |
|||
* البته آن زمان هم تقریبا پررنگ بودم اما شاید مثل حالا پخته نبودم. آن موقع به من گفته بودند درباره دستمزدت حرف نزن و آن زمان من اولین کسی بودم که این کار را کردم. یادم است خودم به مجله فیلم زنگ زدم و گفتم می خواهم مصاحبه کنم و درباره دستمزدم حرف دارم. این اتفاق باعث شد دستمزد خیلی ها تکانی بخورد. البته برخی از کارگردان ها هستند که ما اصلا درباره مادیات حرفی با آنان نمی زنیم چون هنگام بازی کردن در فیلم آنان، انگیزه های ما را چیز دیگری تشکیل می دهد. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1793079813475782549 منبع] |
||
* مدتی است که از بیمارستان مرخص شدهام و برای استراحت به شمال کشور سفر کردهام. در طول این مدت افراد بسیاری لطف کرده و برای ملاقات و عیادت از من به منزلمان مراجعه میکردند اما فعلاً ترجیح میدهم مدتی را در شمال کشور سپری کنم تا دوران نقاهت بیماری ام به اتمام برسد. |
|||
خدا را شکر هنوز کارم به اینجا (دیالیز) کشیده نشده است. البته برای فعال شدن بهتر کلیههایم چند بار دیالیز شدهام اما اینکه مطرح شده من دو کلیهام را از دست دادهام صحت ندارد. من برای مشکل فشار خون و بسته شدن سه تا از رگهای قلبم در بیمارستان بستری شده بودم که در حال حاضر حال عمومی ام رو به بهبود است. البته مشکل دیابت نیز از سالها قبل با من است و فعلاً با تزریق انسولین قندم را کنترل میکنم. |
|||
* مدتی است که از بیمارستان مرخص شده ام و برای استراحت به شمال کشور سفر کرده ام. در طول این مدت افراد بسیاری لطف کرده و برای ملاقات و عیادت از من به منزلمان مراجعه می کردند اما فعلا ترجیح می دهم مدتی را در شمال کشور سپری کنم تا دوران نقاهت بیماری ام به اتمام برسد. |
|||
خدا را شکر هنوز کارم به اینجا (دیالیز) کشیده نشده است. البته برای فعال شدن بهتر کلیه هایم چند بار دیالیز شده ام اما اینکه مطرح شده من دو کلیه ام را از دست داده ام صحت ندارد. من برای مشکل فشار خون و بسته شدن سه تا از رگ های قلبم در بیمارستان بستری شده بودم که در حال حاضر حال عمومی ام رو به بهبود است. البته مشکل دیابت نیز از سال ها قبل با من است و فعلا با تزریق انسولین قندم را کنترل می کنم. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1787550945162478884 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1787550945162478884 منبع] |
||
* «طی ۲۴ ساعت گذشته آرامش از زندگی من و خانوادهام گرفته شده است. بسیاری از اقوام و آشنایان با شنیدن این شایعه (شایعه مرگ من) نگران شده و جویای احوال من بودند. متأسفانه برخی مواقع دوست داشتن و محبت باعث آزار و اذیت میشود. من هم دوست دارم مثل همه مردم به حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه (س) بروم ولی این امر برایم میسر نیست. |
|||
* «طی 24 ساعت گذشته آرامش از زندگی من و خانوادهام گرفته شده است. بسیاری از اقوام و آشنایان با شنیدن این شایعه (شایعه مرگ من) نگران شده و جویای احوال من بودند. متاسفانه برخی مواقع دوست داشتن و محبت باعث آزار و اذیت میشود. من هم دوست دارم مثل همه مردم به حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه (س) بروم ولی این امر برایم میسر نیست. |
|||
آرزو داشتم که دخترم را در کودکی به شهربازی ببرم و شاهد شادی او حین بازی باشم ولی هیچگاه نتوانستم این کار را انجام دهم. من مردم را دوست دارم و با آنها صمیمی و راحت هستم. مردم مرا مانند اعضای خانواده خود میدانند ولی گاهی این دوست داشتن باعث میشود، در زندگی شخصی خود آرامش نداشته باشم. این امر باعث میشود نتوانم بهراحتی با خانوادهام سفر کنم یا بهراحتی در سطح شهر تردد کنم. این حق طبیعی ما هنرمندان و بازیگران است که یک زندگی طبیعی داشته باشیم.» |
آرزو داشتم که دخترم را در کودکی به شهربازی ببرم و شاهد شادی او حین بازی باشم ولی هیچگاه نتوانستم این کار را انجام دهم. من مردم را دوست دارم و با آنها صمیمی و راحت هستم. مردم مرا مانند اعضای خانواده خود میدانند ولی گاهی این دوست داشتن باعث میشود، در زندگی شخصی خود آرامش نداشته باشم. این امر باعث میشود نتوانم بهراحتی با خانوادهام سفر کنم یا بهراحتی در سطح شهر تردد کنم. این حق طبیعی ما هنرمندان و بازیگران است که یک زندگی طبیعی داشته باشیم.» |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1782092892360336087 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1782092892360336087 منبع] |
||
* خوب هستم و مثل همه که مریض میشوند، من هم شدهام. |
* خوب هستم و مثل همه که مریض میشوند، من هم شدهام. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1752500578183696084 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1752500578183696084 منبع] |
||
* به دلیل فشار خون بالا و مشکل دیابتی که از مدتها قبل با آن دست و پنجه نرم میکنم در بیمارستان بستری شدهام اما حال عمومی ام رو به بهبود است. در حال حاضر در بخش CCU بیمارستان تهران کلینیک بستری هستم. |
|||
* به دلیل فشار خون بالا و مشکل دیابتی که از مدتها قبل با آن دست و پنجه نرم می کنم در بیمارستان بستری شده ام اما حال عمومی ام رو به بهبود است. در حال حاضر در بخش CCU بیمارستان تهران کلینیک بستری هستم. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1751443735654624769 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1751443735654624769 منبع] |
||
* دربارهٔ آقای [[عزتالله ضرغامی]] خیلی خاطرات و نکتهها برای گفتن دارم که همهشان خوشمزه و خوشگل است، هیچ خاطرهای از ایشان ندارم که همراه با بیمهری و کملطفی باشد. |
|||
* درباره آقای [[عزتالله ضرغامی]] خیلی خاطرات و نکتهها برای گفتن دارم که همهشان خوشمزه و خوشگل است، هیچ خاطرهای از ایشان ندارم که همراه با بیمهری و کملطفی باشد. |
|||
آنچه بیشتر از همه در ذهنم مانده این است که ایشان ما را حاجی کرد، دورانی بود که ایشان در وزارت ارشاد مسئولیت داشتند، یک برنامهای را تدارک دیدند تا هنرمندان بدون نوبت و با نرخ دولتی و البته با هماهنگی سازمان اوقاف و حج و زیارت راهی مکه و مدینه شوند، یادم است آن موقع من از خدا شفای مادر و همسرم را میخواستم و ایشان هماهنگی کردند تا همراه همسر، مادر و فرزندم به سفر حج مشرف شویم، هنوز دعاگویش هستم. |
آنچه بیشتر از همه در ذهنم مانده این است که ایشان ما را حاجی کرد، دورانی بود که ایشان در وزارت ارشاد مسئولیت داشتند، یک برنامهای را تدارک دیدند تا هنرمندان بدون نوبت و با نرخ دولتی و البته با هماهنگی سازمان اوقاف و حج و زیارت راهی مکه و مدینه شوند، یادم است آن موقع من از خدا شفای مادر و همسرم را میخواستم و ایشان هماهنگی کردند تا همراه همسر، مادر و فرزندم به سفر حج مشرف شویم، هنوز دعاگویش هستم. |
||
یک بار هم به دفترشان در صدا و سیما رفتم برای عرض ادب و خسته نباشید، البته بدون هماهنگی و وقت قبلی رفتم، ایشان مهمانانی خارجی داشتند اما وقتی مسئول دفترشان گفتند فلانی آمده است، بلافاصله از اتاق خارج شدند دست من را گرفتند و با خودشان به داخل دفتر بردند و پس از آنکه با احترام من را به مهمانانشان معرفی |
یک بار هم به دفترشان در صدا و سیما رفتم برای عرض ادب و خسته نباشید، البته بدون هماهنگی و وقت قبلی رفتم، ایشان مهمانانی خارجی داشتند اما وقتی مسئول دفترشان گفتند فلانی آمده است، بلافاصله از اتاق خارج شدند دست من را گرفتند و با خودشان به داخل دفتر بردند و پس از آنکه با احترام من را به مهمانانشان معرفی کردند، گفتند اجازه دهید تا جلسه تمام شود و ناهار را با هم بخوریم. برای من هنرمند همین احترام کافی است، احترامی که متأسفانه کمتر از سوی برخی مدیران میبینیم، ولی آقای مهندس ضرغامی همواره برای کارمندانش و هنرمندان کشور حرمت خاصی قائل هستند و نوع رابطه دوستانه و صمیمانهشان با بنده و دیگر همکاران زبانزد و الگوست. امیدوارم خدا امثال ایشان را برای انقلاب و نظام و کشور زیاد کند. |
||
هنرمند با حسش زندگی میکند و این نوع برخورد آقای ضرغامی بالاتر از هر مبحث مالی و مادی برای من دلگرمکننده است و اکنون از به پایان رسیدن دوره خدمتشان |
هنرمند با حسش زندگی میکند و این نوع برخورد آقای ضرغامی بالاتر از هر مبحث مالی و مادی برای من دلگرمکننده است و اکنون از به پایان رسیدن دوره خدمتشان واقعاً ناراحتم، اگرچه میدانم بلافاصله در جایگاهی دیگر قرار میگیرند و هرجا هم که بر روند آن سازمان و نهاد را احیا میکنند و میدانم برکه در اتاقشان روی امثال ما باز است. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1711028800835503683 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1711028800835503683 منبع] |
||
* در خصوص اینکه چرا نقش زنها به وی پیشنهاد میشود: یکی از دلایل این اتفاق میتواند کمبود بازیگر زن در مقطع سنی مادران باشد. اما من نمونه زنهایی را که در فیلمهای خود بازی کردهام نیز در جامعه خود دیدهام و آنها در واقعیت حضور دارند. |
|||
* در خصوص اینکه چرا نقش زن ها به وی پیشنهاد می شود: یکی از دلایل این اتفاق می تواند کمبود بازیگر زن در مقطع سنی مادران باشد. اما من نمونه زن هایی را که در فیلم های خود بازی کرده ام نیز در جامعه خود دیده ام و آنها در واقعیت حضور دارند. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع] |
||
== |
== دربارهٔ او == |
||
* [[علی پروین]]: «هم من و هم لادن (دختر علی پروین) بازیات را دوست داریم، تو سلطان طنز ایران هستی. فردا عازم شمال هستم و قبل از رفتنم دوست دارم ملاقاتت کنم و هر جا که صلاح بدانی برای دیدنت خواهم آمد.» |
* [[علی پروین]]: «هم من و هم لادن (دختر علی پروین) بازیات را دوست داریم، تو سلطان طنز ایران هستی. فردا عازم شمال هستم و قبل از رفتنم دوست دارم ملاقاتت کنم و هر جا که صلاح بدانی برای دیدنت خواهم آمد.» |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1761088705258326534 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1761088705258326534 منبع] |
||
* سیدنظامالدین موسوی (مدیر عامل خبرگزاری فارس): آقای عبدی از گذشته با مردم ایران همراه بوده و دیدار و حضور ایشان در سینما برای همه ما مایه خوشحالی و امیدواری است. آقای عبدی از جمله هنرمندانی است که برای مردم ایران دوست داشتنی و عزیز است و متعلق به دسته و طیف خاصی نیست. |
* سیدنظامالدین موسوی (مدیر عامل خبرگزاری فارس): آقای عبدی از گذشته با مردم ایران همراه بوده و دیدار و حضور ایشان در سینما برای همه ما مایه خوشحالی و امیدواری است. آقای عبدی از جمله هنرمندانی است که برای مردم ایران دوست داشتنی و عزیز است و متعلق به دسته و طیف خاصی نیست. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1754064566402079512 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1754064566402079512 منبع] |
||
* علی ملاقلی پور (کارگردان): من سعی کردم که کمی فضای کار آقای عبدی عوض شود و کارهایی را که قبلاً در فیلمهای دیگر بازی کرده است در این فیلم «قندون جهیزیه» ندارد، البته اکبر عبدی اینقدر نقشهای خوب و متنوع بازی کرده است که هرکسی بخواهد با هر بازی و گریمی فیلم بسازد، دیگر نقشی را به جا نگذاشته است. |
* علی ملاقلی پور (کارگردان): من سعی کردم که کمی فضای کار آقای عبدی عوض شود و کارهایی را که قبلاً در فیلمهای دیگر بازی کرده است در این فیلم «قندون جهیزیه» ندارد، البته اکبر عبدی اینقدر نقشهای خوب و متنوع بازی کرده است که هرکسی بخواهد با هر بازی و گریمی فیلم بسازد، دیگر نقشی را به جا نگذاشته است. |
||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750365545488032882 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1750365545488032882 منبع] |
||
* [[مهدی امینیخواه]]: از بین کارهایی که من در این زمینه (بازیگران مردی که زن پوشی کردهاند) دیدم، اکبر عبدی بیشتر از بقیه این نقش را بازی کرده و موفق هم بوده است. چون ایشان توانایی ایفای چنین نقشی را داشتند. برخی دوستان هم بودند که با چنین نقشی ظاهر شدهاند که بد نبوده، اما اکبر عبدی از همه بهتر بازی کرده است. |
|||
* [[مهدی امینیخواه]]: از بین کار هایی که من در این زمینه (بازیگران مردی که زن پوشی کرده اند) دیدم، اکبر عبدی بیشتر از بقیه این نقش را بازی کرده و موفق هم بوده است. چون ایشان توانایی ایفای چنین نقشی را داشتند. برخی دوستان هم بودند که با چنین نقشی ظاهر شده اند که بد نبوده، اما اکبر عبدی از همه بهتر بازی کرده است. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع] |
||
* [[سعید عالمزاده]]: از بین بازیگرانی که در این نقش (بازیگر مردِ زن پوش) حضور داشتند من اکبر عبدی را به یاد دارم. عبدی مرا ناخودآگاه به یاد انیشتین میاندازد. چون بعد از مرگ انیشتین متوجه شدند که او فقط از بخشی از مغزش استفاده میکرده است. به نظر من عبدی هم فقط بخشی از استعدادش را در هنر نمایان کرده و هنوز بخشهای مهم دیگری هست که هنوز کشف نشده است. من از زمان (محله برو بیا) او را به یاد دارم و بعد هم که وارد سینما شد، تا امروز توانسته ثابت کند که بازیگر فوقالعاده با استعدادی است و نقشها را چنان بازی میکند که در ذهن تماشاگر میماند. |
|||
* [[سعید عالمزاده]]: از بین بازیگرانی که در این نقش (بازیگر مردِ زن پوش) حضور داشتند من اکبر عبدی را به یاد دارم. عبدی مرا ناخودآگاه به یاد انیشتین می اندازد. چون بعد از مرگ انیشتین متوجه شدند که او فقط از بخشی از مغزش استفاده می کرده است. به نظر من عبدی هم فقط بخشی از استعدادش را در هنر نمایان کرده و هنوز بخش های مهم دیگری هست که هنوز کشف نشده است. من از زمان (محله برو بیا) او را به یاد دارم و بعد هم که وارد سینما شد، تا امروز توانسته ثابت کند که بازیگر فوق العاده با استعدادی است و نقش ها را چنان بازی می کند که در ذهن تماشاگر می ماند. |
|||
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع] |
** [http://sima.jamejamonline.ir/NewsPreview/1699915791568427723 منبع] |
||
خط ۱۸۷: | خط ۱۳۹: | ||
[[رده:اهالی ایران]] |
[[رده:اهالی ایران]] |
||
[[رده:بازیگران]] |
[[رده:بازیگران|ع]] |
||
[[رده:بازیگران اهل ایران]] |
[[رده:بازیگران اهل ایران]] |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۰
اکبر عبدی (زاده ۴ شهریور ۱۳۳۹، تهران) از بازیگران سینما و تلویزیون ایران و دارنده نشان درجه یک فرهنگ و هنر میباشد.
گفتاوردها
- مهم این است که آدم همیشه بخندد. حالا اگر بنزین یا دلار بالا میروند عیب ندارد. تا الان پول دادیم، از این به بعدش هم میدهیم. حالا درست است که آقای روحانی اولش کلید نشان داد، ولی مثل این که کلید را گم کرده است.
- من به جای آقای روحانی هم از شما تشکر میکنم.
- یک بار دخترم به من گفت اکبر طلاهای من نیست. گفتم هیچی نگو مامانت ناراحت میشه، دزد برده. بعد هم جایش طلا میخریدیم و میگذاشتیم.
- دختر واقعاً با برکت است. پسر تا دو سالش میشود به پدرش میگوید بابا میای کشتی بگیریم. میخواهد ببیند کی میتواند دهن بابا رو بزند! اما دختر با برکت است. من هر چیزی که خریدم از خانه گرفته تا ماشین حول و حوش روز ۳۱ خرداد، روز تولد دخترم بوده است.
- روزی که زلزله آمد ما منزل علی حاتمی بودیم. یادم هست یک باز مهمترین بازیهای فوتبال جام جهانی هم داشت پخش میشد. علی آقا مشغول صحبت کردن بود که ناگهان دیدیم لوستر دارد میآید و میرود. علی آقا و احمد بخشی دستیار همیشگیاش به حیاط دویدند اما من نشسته بودم و داشتم فوتبال نگاه میکردم. آقای بخشی از توی حیاط هی داد میزد که عبدی بیا بیرون و علی حاتمی هم میگفت تو نرو داخل، اون هیچیش نمیشه! نمیدانم انگار از من سیر شده بود! البته واقعاً هم چیزی نشد.
- من اینجا برای خودم سلطانم بعد برم اونجا تو حریم سلطان سلطان بان بشم؟! ... شما الان بخوای کیش بری گرونتر از استانبول یا مثلاً ترکیه در میاد. یه شمال برین گرونتر از ترکیه در میاد... وقتی پرواز چارتر داره می بره و فقط ۴۰۰ هزار تومن پول بلیت میگیره شما باشی نمیری؟ یه رفیق خوبی هم اونجا داشته باشی که ازت پذیرایی کنه، شما باشی نمیری؟ اگه بگی نه، دروغ گفتی.
دیشب آقای ده نمکی خونمون بود که رسوایی دو رو میخواد بسازه. آقای قاسم جعفری یه پیشنهادی کرده. بعد هم وقتی من شرایط خیلی خوب دارم برای چی باید برم اونجا. تهش برای ایرانیهایی که میان اونجا باید برم تو رستوران جوک بگم بعد هم تو همون رستوران ظرف بشورم. برا چی برم؟یه پول قلمبه بهم میدن (بیست روز) برای یه فیلم بازی میکنم، بعد بیام برم اونجا تا مثلاً عشق ممنوع بازی کنم؟ اصلاً به لحاظ عقلی جور در میاد؟ دیوانهام مگه؟
بعد هم اینایی که این خبرا رو میزنن حتماً یه دلیلی داره که نمیدونم دلیلش چیه! والا اگر قراره که دری وری هم بگن با دلیل و با سند بگن. تو کدوم نشریه من مصاحبه کردم که می خوام پناهنده بشم؟ بعد جا قحطیه پناهنده ترکیه بشم؟ خب میرم استرالیا میشم. یا مثلاً چند وقت آمریکا بودم تو آمریکا میشدم. اونجا رو ول کردم بیام استانبول. دو هفته زنم تو خیابونا راه بره هفته سوم میاد یا جیبم رو میزنه یا طلاق میگیره...»
- طرف حاضر است که برود در فرانسه ظرف بشورد ولی در خانه خودش حاضر نیست ظرف بشورد. چرا؟ چون در خانهاش مجبور نیست ولی در خارج مجبور میشود. آن وقت حتی عدهای حاضر میشوند در ژاپن مرده هم بشورند ولی چرا همین آدم نمیآید در ایران گچکار بشود و یا بنا بشود.
- در فیلم آدم برفی من به داریوش ارجمند میگویم ارزش ندارد آدم وطن و مملکت و خودش و ماهیتش را عوض کند تا مثلاً به آمریکا یا مملکت دیگری برود. در آخر هم که دلارها را میدهم به آقای ارجمند میگویم من پولت را میدهم ولی سیبیلم را که میتوانی برگردانی! پول را میدهم ولی آبرویم را دیگر بردی.
این دیالوگها، حرفهای بزرگ و معنا داری را با خود حمل میکنند. اگر ما صرفاً نقش زن را برای این ایفاء میکردیم که ادا واطوار در بیاوریم برای اینکه مردم بخندند یک بحثی بود، ولی در آن فیلم ما حرف بزرگی را میزنیم. متأسفانه به معانی و مفهوم آن کسی فکر نمیکند. به ظاهر فقط نگاه میکنند. حرف مان این بود که آمریکا و کشورهای دیگر ارزش این را ندارند که ما خودمان را تبدیل به زن کنیم تا از کشور خارج شویم. برای من فیلم معنا داری است. به همان اندازهای که آن نقش من در فیلم آدم برفی ارزشمند بود به همان میزان نقش حاج یوسف در فیلم رسوایی برای من ارزشمند است. در کل اگر به ساحت مقدس انسانیت توهینی کردهام عذر خواهی میکنم.
کار هنری کار سلیقهای ست. ممکن است من اینگونه بپذیرم و شما عکس آن را. شما هم مجازید و ما هم مجازیم. من نمیخواستم معرفت را زیر سئوال ببرم. ما با پوشیدن لباس روحانی در رسوایی هم همین انگیزه را داشتیم و میخواستیم در رسوایی معرفت را به نمایش بکشیم.
- برای بازیگر هیچ تفاوتی ندارد. هر نقشی را در هر جای این کره خاکی دوست دارد تجربه کند. ما چیزی حدود هفت میلیارد انسان داریم و هر بازیگری دوست دارد اگر بشود نقش تک تک انسانهای روی زمین را بازی کند.
بازیگران دوست دارند هر نقشی را بازی کنند؛ و اصلاً فرقی ندارد. بازیگر عشق دارد همه آدمها را بازی کند. ما دوست داریم از تیپ در بیائیم و نقش متفاوت و کاراکتر جدید و قابل باور بازی کنیم. من در بعضی از فیلمها کاشانی یا شمالی حرف میزنم و بعضیها با هم شرط میبندند که اکبر عبدی با این لهجه در این فیلم اصالتاً شمالی ست یا مثلاً کاشانی ست و بعد وقتی میفهمند که من ترک هستم جا میخورند که این قدر متفاوت بازی کردهام و لهجه و بازی را خوب در آوردهام؛ که البته پدرم آذری است و من تهران بزرگ شدهام.
مثلاً وقتی نقش زن فیلم «خوابم می آد» میشوم و میآیم خیابان و تاکسی میگیرم و هیچکس نمیفهمد که من بازیگر هستم و زن نیستم لذت بخش است. بازیگران از درون تغییری نمیکنند و گریم و لباس فقط نقش ماسک برای شان را دارد. البته نمیخواهم از خودم تعریف کنم ولی جواب سئوال تان این اقتضاء را داشت و درست این است که دیگران تعریف کنند، اگر تعریفی باشد.
- برای نقش حاج یوسف «رسوایی» لهجه اصفهانی گرفتم و دیدم که خوب از آب در نمیآید، بعد لهجه کاشانی گرفتم دیدم باز خوب از آب در نمیآید و در آخر الگوی نقش حاج یوسف را از رفتار پدرم وام گرفتم.
در زندگی پدرم به جرات میگویم نه دروغ گفته و نه دزدی کرده. یک کارگر معمولی بوده و بازنشسته است و الان در دوران استراحت به سر میبرد. ایشان به خاطر اینکه پسرجوانش شهید شد خیلی شکسته شد. البته از آقای دولابی هم الهام گرفتم برای این نقش. احساس میکردم برای این نقش باید به آقای دولابی نزدیک بشوم. من هراز گاهی پای منبر ایشان حضور مییافتم.
- در «رسوایی» اصل احترام به روحانیت بود. ما اصلاً به دلیل روحانیت انقلاب کردیم. ما به پشتوانه روحانیت آمدیم در خیابانها و انقلاب کردیم. ما شنیدهایم که بزرگان و علمائی چون آیت الله بروجرودی و آیت الله گلپایگانی مقام معنویشان آنقدر بالا بود که کفشهای شان مقابل پای شان جفت میشد. ما به این دلیل عشق به روحانیت دارند. بر اساس همین اصل این نقش را بازی کردیم که اگر چهار نفر با روحانیت بد هم باشند میخواهیم بگوئیم به این دلیل قابل احترام است.
- هیچکس به خاطر بازی در رسوایی به من خرده نگرفت و بازخورد خوبی داشت. برخی جوانان که با روحانیت مشکلی هم داشتند با دیدن این فیلم فهمیدند که بله تصورشان نسبت به روحانیت اشتباه بوده.
- متأسفانه بعضیها در ذهن شان رفته است که ده نمکی جز گروه فشار بوده و حرفهای نادرست میزنند. کسی نیست به اینها بگوید شما بیائید یک کشتی با او بگیرید ببینید اصلاً میتواند با شما کشتی بگیرد، اصلاً زورش را ببینید دارد؟ این بنده خدا کجا میتواند جز گروه فشار باشد؟ چطور میتواند جوان ۸۰ کیلویی را از بالای پشت بام پرت کند پائین؟ از هر کس میپرسم آیا شما با چشم خودت دیدی که ده نمکی چنین کاری کرده یا میگوید نه، و یا میگوید ما شنیدهایم. میگویم خب بروید تحقیق کنید و بر اساس شایعات کسی را محکوم نکنید.
متأسفانه ما ملتی هستیم که یک شایعه را بهتر باور میکنیم و خودمان هم به آن شاخ و برگ میدهیم تا دیگران بهتر باور کنند.
- خیلی بد است. طرف حاضر است که برود در فرانسه ظرف بشوید ولی در خانه خودش حاضر نیست ظرف بشوید. چرا؟ چون در خانهاش مجبور نیست ولی در خارج مجبور میشود. آن وقت حتی عدهای حاضر میشوند در ژاپن مرده هم بشویند ولی چرا همین آدم نمیآید در ایران گچ کار بشود و یا بنا بشود. ما مدیری داشتیم در تابستان که برای کمک خرج خودش در تابستان بنائی میکرد. یادم هست یک ماه هم خودم رفتم و آجر میانداختم و بنائی میکردم. مدیرمان میگفت من دستمزد سه ماه بنائی ام بیشتر از نه ماه حقوق معلمی ست.
- من چند تا از اقوامم بودند که بیکار بودند. گفتم بیائید میوه فروشی کنیم و دو نفرمان چهارصبح برویم و میوه از بازار بخریم و دو نفر هم میوهها را بفروشیم. الان مغازه بزرگی در افسریه زدهاند و هر کدام صاحب خانهای شدهاند؛ ولی الان شما به یک آدمی که فوق دیپلم است بگوئید بیا برو برای گذران زندگی میوه فروشی یا سبزی فروشی بکن. با ناراحتی به تو میگوید من بروم میوه فروش بشوم؟ خب اگر این کار را نکند مجبور میشود برای گذران زندگی اش برود کارهای نادرستی انجام دهد، دلال شود و یا کلاهبرداری و یا دزدی کند. همه شان هم دوست دارند یک شبه میلیونر شوند. به جوانهای دهه هفتادی الان شما اگر بگوئید بیا یک کاری بکن و کاسبی راه بنداز. میگوید شما ۳۰۰ میلیون به من بده با یک ماشین و موبایل ببینید من چه کار میکنم. من در جواب میگویم شما وقتی نمیتوانی هزار تومان در بیاوری با آن چند صد میلیون هم نمیتوانی کاری راه بیندازی. اگر توانستی مبلغی پس انداز کنی میتوانی آن سیصد تومان را هم مدیریت کنی.
بعضی نسل هفتادیها بد چیزی هستند. چه دختر و چه پسر. حتی مسئولیت خودشان را گاهی عرضه ندارند داشته باشند؟ تا چه برسد به اینکه بخواهند مثل ما مسئولیت پذیر باشد. البته بعضیهایشان.
- مدتی به آمریکا برای بستن قرارداد همکاری سفر کردم و در آنجا از من خواستند بابت انتقادی که از یک رژیم کودک کش که با تانک کودکان بی دفاع را به شهادت میرسانند عذرخواهی کنم تا همکاری حاصل شود. در آمریکا گفتند اگر میخواهی همکاری ای صورت بگیرد باید عذر خواهی کنی و من در جواب گفتم نمیتوانم از یک رژیم کودک کش عذر خواهی کنم و مملکتم را دوست دارم و در مملکتم به فعالیتم ادامه خواهم داد. اگر بناست یک لقمه نان در بیاورم و در مملکت خودم در میآوردم و مملکت فروشی نمیکنم.
در بازگشت از آمریکا، یک ماه پیش یکی از دوستانم در ترکیه ماندم، و الان ایران هستم و مهاجرتی در کار نبوده است. تعجب میکنم چرا برخی رسانهها این مطالب را منتشر کردهاند، و من واقعاً نمی دانم چه کسانی این مطالب را نوشته است، خدا خیرتان بدهد که در مطلبی تأکید کرده بودید که اکبر عبدی نه اپوزیسون شده است و نه ضد انقلاب و نه مملکت فروش.
- سیمرغی که به بازیگر میدهند یک تکه سنگ است که آن را روی چوب گذاشتهاند و هیچ ارزش مادی ندارد. در حالیکه این سیمرغ باید آنقدر ارزش داشته باشد که اگر آن را به جایی عرضه میکنیم حداقل برای گرو نگه داشتن به ارزش ۲ میلیون تومان بیرزد.
- برای «خوابم میاد» بنا بود یک خودروی تیبا به ما بدهند اما برای گرفتن آن ۵ ماه دوندگی کردم. البته هر سال همین است که تعدادی خودرو را ردیف میکنند و برای تحویل دادن کاری میکنند که از برنده شدن پشیمان شوی.
- من و علی شاهحاتمی تهیهکننده فیلم در فروش با سرمایهگذار که رایتل باشد شریک هستیم و دستمزدی نگرفتهایم و حالا این فیلم ظاهراً ۱۰ میلیون هم نفروخته و بدیهی است که چقدر بناست گیر ما بیاید. این فیلم کار نویی است و البته رایتل قول همکاری داده بود و شریک تولید بود ولی حتی یک بیلبورد هم در خیابان نزد.
- فیلم «خوابزدهها» از نظر قصه بسیار ضعیف بود و حیف شد که نقش پیرزن را برای آن خرج کردم. متأسفانه نه به لحاظ مادی و نه به لحاظ معنوی فیلم خوبی نبود.
- ده نمکی آدم بااعتماد به نفسی است و وقتی از من درخواست بازی در کارهایش را میکند من هم چون میدانم کارش را با اعتماد پیش میبرد قبول میکنم.
- من درآمد حاصل از شغل آموزش بازیگری را حلال نمیدانم، به این دلیل که نمیتوان در کار خدا دست برد. من میخواهم ظرف ۶ ماه یک خانم یا آقا را تبدیل به یک هنرپیشه معروف کنم. این دست بردن در سرنوشت است. خدواند باید در ذات انسان بازیگری را گذاشته باشد. ما وام هم داشتیم که با عبدالله اسکندری استادم کلاس بازیگری بزنیم اما من درآمدش را صحیح نمیدانستم.
الان میبینیم که جوان نمیتواند درس بخواند و تبدیل به معضل محل شده است. خانواده با این استدلال که جوک میگوید و میخنداند، این شخص را به کلاس بازیگری میفرستند. خودشان هم میگویند عبدی هم که نشود، فلانی که میشود.
- بارها شده که به من گفتهاند فلان مبلغ را میدهیم که فرزندمان را بازیگر کنید. به وفور این اتفاق افتاده و من هم مرتب گفتهام چنین کاری نمیکنم.
- بارها دیدهام که بازی در کنار اکبر عبدی فروخته میشود. نقشها به ازای کوتاهی و بلندی قیمتهای متفاوتی دارند. شما میبینید فیلمی را با ۵۰۰ میلیون بودجه ساختهاند و فقط با فروش نقشها ۷۰۰ میلیون درآمد داشته است.
- بارها پیشنهاد فعالیتهای سیاسی داشتهام، حتی پیشنهاد شده که برای شورای شهر و مجلس شورای اسلامی کاندیدا شوم اما من فقط متعلق به قاب تصویر هستم.
- علی حاتمی نه تنها به بازیگران، بلکه به همه عواملی که درگیر ساخت و تولید فیلم او بودند بها میداد. او میگفت بازیگر مثل گوهر و جواهری است که نویسنده و کارگردان او را کشف میکنند و مسوولان صحنه و لباس و گریم هر کدام کاری روی آن انجام میدهند تا زیباتر باشد، درست مثل برخوردی که با یک الماس صورت میگیرد، چون بازیگر قرار است به زیباترین وجه ممکن به مخاطب تقدیم شود. حاتمی احترام فوقالعادهای برای بازیگر قائل بود. به قول عبدالله اسکندری که من هم همه جوره در زندگی مدیون او هستم، مرحوم حاتمی به گریم کلاس داد و کلاً گریم سینما مدیون این استاد است. او تنها کارگردانی است که به گریمور بها میداد، آن هم در روزگاری که دیگران هیچ زمانی برای آن صرف نمیکردند یا ارزش مالی چندانی به این هنر نمیدادند. چنین رفتار خوبی با طراح صحنه و لباس و تدارکات و ... نیز توسط او صورت میگرفت در شرایطی که شاید در بسیاری از پروژهها همه این امور را به شکل سطحی تنها یک نفر انجام میداد.
- گریم، برای در آمدن همه نقشها چنین اهمیتی داشت و اوج این هنر در «هزاردستان» معلوم میشود. آنجا همه بازیگران گریمهای سخت داشتند و کار روی چهره آنان چندین ساعت طول میکشید.
- کلید رسیدن به آن شخصیت همین آدمها هستند. نوشته خوب، کارگردانی خوب، فیلمبرداری خوب، گریم و لباس و ... هر کدام به نوعی در متولد شدن این کاراکتر سهم داشتند؛ یعنی این نقش میتوانست یک تیپ باشد اما همه چیز به قدری خوب است که تیپ به شخصیت تبدیل میشود. استاد اسکندری میگوید چهره اکبر عبدی قابلیت گریم دارد و این چیزی است که میتواند در خیلی از بازیگران دیگر هم وجود داشته باشد اما عبدی بر اساس گریم و ظاهر، درون خود را هم واقعاً تغییر میدهد.
- به من میگفتند یک اتفاق خوب در حال شکل گرفتن است. هم مرحوم حاتمی میگفت و هم همسرش خانم خوشکام. مدیر تولیدمان آقای یونس صباحی هم چنین چیزی میگفت. استاد اسکندری هم که همیشه به من لطف داشته، آن زمان میگفت تو به خاطر این نقش باید حتماً جایزه بگیری. غلامرضا نگاهی داشت که از همه عبور میکرد، حتی از دیوار و از آدمها. در صحنهای از فیلم غلامرضا چادر مادر را میبوسد و این ایده از خودم بود. حاتمی میخواست صحنه محبت مادر و فرزندی در فیلم وجود داشته باشد اما نگران بود اگر غلامرضا مادرش را بغل بگیرد، این بخش را در بیاورند. آن ایده اما چیزی بود که من گفته بودم توی تمرینها آن را لو نمیدهم و هنگام فیلمبرداری یک بار برای همیشه انجام خواهم داد. وقتی چادر را بوسیدم و رهایش نکردم احساسم این بود که این چادر دارد مثل آبشار بر من میریزد. همه داشتند پشت دوربین گریه میکردند. از استاد کلاری تا دستیارش شهرام اسدی، خانم خوشکام و ... .
- اگر میخواستم این حرکت را در خلال تمرینها چند بار انجام دهم ممکن بود آن جذابیت اولیه اش را از دست بدهد. بارها پیش آمده صحنهای در فیلمی چند بار تکرار بشود اما در هنگام مونتاژ همان اولی را بگذارند. این تجربه اول ممکن است چند ایراد نسبت به برداشت بیستم داشته باشد، اما حسی که در آن هست به همه چیز میچربد و آن نو بودن فوقالعاده، توسط مخاطب دریافت میشود.
- علی حاتمی فوقالعاده زندگی را دوست داشت. به او میگفتند شاعر سینما چون دیالوگهای مخصوص به خودش را داشت. چیدن صحنه و آکسسوار مورد استفاده اش نیز مخصوص به خودش بود و حتی در انتخاب لباس بازیگران هم طبق سلیقه خاص خودش عمل میکرد. در فیلم «دلشدگان» لباس نوازندگان در حقیقت پرچم ایران است و یک علامت قلب هم به معنای عشق در میان آن قرار دارد. اینها چیزهایی است که شاید هر کسی متوجه نشده باشد.
- میتوانم بگویم به شکل ذاتی چیزهایی بلد بودم. وقتی برایم معلم گرفتند، او بعد از نیم ساعت به حالت قهر رفت چون به نظرش آمده بود من کار را بلدم و او را سرکار گذاشتهاند! بعد از این ماجرا استاد علیزاده به من گفت حتی لازم نیست پولی خرج کنی، من خودم از استادی میخواهم کار را به تو یاد بدهد چون در این زمینه استعداد خیلی خوبی داری. خلاصه به خاطر مشغله زیاد کاری نشد و بعدها همدیگر موفق نشدم به این سمت بروم.
- اصلاً برای یک بازیگر ضروری است که ریتم را به خوبی بشناسد تا در بازی اش خارج نزند. بازیگری هم مثل شعر گفتن است و وزن و ریتم و قافیه دارد. یک بازیگر مثل عضوی از یک گروه ارکستر است و نمیتواند برای خودش کار کند و باید جوری پیش برود که نوع کارش هم آهنگ با کار دیگران باشد. دانستن موسیقی چیزی است که به کار یک شاعر و نقاش و ... هم میآید. به طور کل زندگی، به معنای حفظ ریتم است و کسی که زندگی کردن را بلد است یعنی ریتم را بلد است.
- اتفاق منحصر به فرد «دلشدگان» این بود که آن زمان اولین باری بود که داشت فیلمی ساخته میشد دربارهٔ موسیقی، آن هم با سرمایه شخصی. این اصلاً یک جور ریسک کردن بود. حاتمی اما دلش را داشت.
- آن روزها (سر فیلمبرداری دلشدگان) من باید میرفتم سربازی، بنابراین نه کارت پایان خدمت داشتم و نه پاسپورت. آقای حاتمی به همراه من یک ماه در ارشاد دوندگی کرد تا اینکه پاسپورت دولتی به من دادند و از من تعهد گرفتند که برگردم.
- جلال مقدم هنرمند بسیار بزرگی بود و متأسفانه در فقر مادی از این دنیا رفت. سیاه بودن آینده هنرمند اگر مصداق بزرگی داشته باشد، همین آدم است. فیلم «صمد و فولاد زره» ایشان کارگردانی کرد و یکی از قسمتهای خیلی خوب از مجموعه صمد را تحویل داد.
- هنوز هم وضعیت خوبی برای هنرمندان حاکم نیست. بیمهها تق و لق است و بازیگران در ایام بیکاری، بدون پول میمانند.
- این موضوع را آن زمان هم گفته بودم. از من خواسته بودند بچه قنداقی شوم، من هم گفتم بابت خراب کردن خودم پول میخواهم. وقتی تهیه کننده میخواست اکبر عبدی را قنداق کند و پول به دست بیاورد، طبیعی است که خود عبدی هم باید در این دستاورد سهیم باشد. آن زمان ممنوع الکاری این حرف را هم کشیدم.
- البته آن زمان هم تقریباً پررنگ بودم اما شاید مثل حالا پخته نبودم. آن موقع به من گفته بودند دربارهٔ دستمزدت حرف نزن و آن زمان من اولین کسی بودم که این کار را کردم. یادم است خودم به مجله فیلم زنگ زدم و گفتم میخواهم مصاحبه کنم و دربارهٔ دستمزدم حرف دارم. این اتفاق باعث شد دستمزد خیلیها تکانی بخورد. البته برخی از کارگردانها هستند که ما اصلاً دربارهٔ مادیات حرفی با آنان نمیزنیم چون هنگام بازی کردن در فیلم آنان، انگیزههای ما را چیز دیگری تشکیل میدهد.
- مدتی است که از بیمارستان مرخص شدهام و برای استراحت به شمال کشور سفر کردهام. در طول این مدت افراد بسیاری لطف کرده و برای ملاقات و عیادت از من به منزلمان مراجعه میکردند اما فعلاً ترجیح میدهم مدتی را در شمال کشور سپری کنم تا دوران نقاهت بیماری ام به اتمام برسد.
خدا را شکر هنوز کارم به اینجا (دیالیز) کشیده نشده است. البته برای فعال شدن بهتر کلیههایم چند بار دیالیز شدهام اما اینکه مطرح شده من دو کلیهام را از دست دادهام صحت ندارد. من برای مشکل فشار خون و بسته شدن سه تا از رگهای قلبم در بیمارستان بستری شده بودم که در حال حاضر حال عمومی ام رو به بهبود است. البته مشکل دیابت نیز از سالها قبل با من است و فعلاً با تزریق انسولین قندم را کنترل میکنم.
- «طی ۲۴ ساعت گذشته آرامش از زندگی من و خانوادهام گرفته شده است. بسیاری از اقوام و آشنایان با شنیدن این شایعه (شایعه مرگ من) نگران شده و جویای احوال من بودند. متأسفانه برخی مواقع دوست داشتن و محبت باعث آزار و اذیت میشود. من هم دوست دارم مثل همه مردم به حرم امام رضا (ع) و حرم حضرت معصومه (س) بروم ولی این امر برایم میسر نیست.
آرزو داشتم که دخترم را در کودکی به شهربازی ببرم و شاهد شادی او حین بازی باشم ولی هیچگاه نتوانستم این کار را انجام دهم. من مردم را دوست دارم و با آنها صمیمی و راحت هستم. مردم مرا مانند اعضای خانواده خود میدانند ولی گاهی این دوست داشتن باعث میشود، در زندگی شخصی خود آرامش نداشته باشم. این امر باعث میشود نتوانم بهراحتی با خانوادهام سفر کنم یا بهراحتی در سطح شهر تردد کنم. این حق طبیعی ما هنرمندان و بازیگران است که یک زندگی طبیعی داشته باشیم.»
- خوب هستم و مثل همه که مریض میشوند، من هم شدهام.
- به دلیل فشار خون بالا و مشکل دیابتی که از مدتها قبل با آن دست و پنجه نرم میکنم در بیمارستان بستری شدهام اما حال عمومی ام رو به بهبود است. در حال حاضر در بخش CCU بیمارستان تهران کلینیک بستری هستم.
- دربارهٔ آقای عزتالله ضرغامی خیلی خاطرات و نکتهها برای گفتن دارم که همهشان خوشمزه و خوشگل است، هیچ خاطرهای از ایشان ندارم که همراه با بیمهری و کملطفی باشد.
آنچه بیشتر از همه در ذهنم مانده این است که ایشان ما را حاجی کرد، دورانی بود که ایشان در وزارت ارشاد مسئولیت داشتند، یک برنامهای را تدارک دیدند تا هنرمندان بدون نوبت و با نرخ دولتی و البته با هماهنگی سازمان اوقاف و حج و زیارت راهی مکه و مدینه شوند، یادم است آن موقع من از خدا شفای مادر و همسرم را میخواستم و ایشان هماهنگی کردند تا همراه همسر، مادر و فرزندم به سفر حج مشرف شویم، هنوز دعاگویش هستم.
یک بار هم به دفترشان در صدا و سیما رفتم برای عرض ادب و خسته نباشید، البته بدون هماهنگی و وقت قبلی رفتم، ایشان مهمانانی خارجی داشتند اما وقتی مسئول دفترشان گفتند فلانی آمده است، بلافاصله از اتاق خارج شدند دست من را گرفتند و با خودشان به داخل دفتر بردند و پس از آنکه با احترام من را به مهمانانشان معرفی کردند، گفتند اجازه دهید تا جلسه تمام شود و ناهار را با هم بخوریم. برای من هنرمند همین احترام کافی است، احترامی که متأسفانه کمتر از سوی برخی مدیران میبینیم، ولی آقای مهندس ضرغامی همواره برای کارمندانش و هنرمندان کشور حرمت خاصی قائل هستند و نوع رابطه دوستانه و صمیمانهشان با بنده و دیگر همکاران زبانزد و الگوست. امیدوارم خدا امثال ایشان را برای انقلاب و نظام و کشور زیاد کند.
هنرمند با حسش زندگی میکند و این نوع برخورد آقای ضرغامی بالاتر از هر مبحث مالی و مادی برای من دلگرمکننده است و اکنون از به پایان رسیدن دوره خدمتشان واقعاً ناراحتم، اگرچه میدانم بلافاصله در جایگاهی دیگر قرار میگیرند و هرجا هم که بر روند آن سازمان و نهاد را احیا میکنند و میدانم برکه در اتاقشان روی امثال ما باز است.
- در خصوص اینکه چرا نقش زنها به وی پیشنهاد میشود: یکی از دلایل این اتفاق میتواند کمبود بازیگر زن در مقطع سنی مادران باشد. اما من نمونه زنهایی را که در فیلمهای خود بازی کردهام نیز در جامعه خود دیدهام و آنها در واقعیت حضور دارند.
دربارهٔ او
- علی پروین: «هم من و هم لادن (دختر علی پروین) بازیات را دوست داریم، تو سلطان طنز ایران هستی. فردا عازم شمال هستم و قبل از رفتنم دوست دارم ملاقاتت کنم و هر جا که صلاح بدانی برای دیدنت خواهم آمد.»
- سیدنظامالدین موسوی (مدیر عامل خبرگزاری فارس): آقای عبدی از گذشته با مردم ایران همراه بوده و دیدار و حضور ایشان در سینما برای همه ما مایه خوشحالی و امیدواری است. آقای عبدی از جمله هنرمندانی است که برای مردم ایران دوست داشتنی و عزیز است و متعلق به دسته و طیف خاصی نیست.
- علی ملاقلی پور (کارگردان): من سعی کردم که کمی فضای کار آقای عبدی عوض شود و کارهایی را که قبلاً در فیلمهای دیگر بازی کرده است در این فیلم «قندون جهیزیه» ندارد، البته اکبر عبدی اینقدر نقشهای خوب و متنوع بازی کرده است که هرکسی بخواهد با هر بازی و گریمی فیلم بسازد، دیگر نقشی را به جا نگذاشته است.
- مهدی امینیخواه: از بین کارهایی که من در این زمینه (بازیگران مردی که زن پوشی کردهاند) دیدم، اکبر عبدی بیشتر از بقیه این نقش را بازی کرده و موفق هم بوده است. چون ایشان توانایی ایفای چنین نقشی را داشتند. برخی دوستان هم بودند که با چنین نقشی ظاهر شدهاند که بد نبوده، اما اکبر عبدی از همه بهتر بازی کرده است.
- سعید عالمزاده: از بین بازیگرانی که در این نقش (بازیگر مردِ زن پوش) حضور داشتند من اکبر عبدی را به یاد دارم. عبدی مرا ناخودآگاه به یاد انیشتین میاندازد. چون بعد از مرگ انیشتین متوجه شدند که او فقط از بخشی از مغزش استفاده میکرده است. به نظر من عبدی هم فقط بخشی از استعدادش را در هنر نمایان کرده و هنوز بخشهای مهم دیگری هست که هنوز کشف نشده است. من از زمان (محله برو بیا) او را به یاد دارم و بعد هم که وارد سینما شد، تا امروز توانسته ثابت کند که بازیگر فوقالعاده با استعدادی است و نقشها را چنان بازی میکند که در ذهن تماشاگر میماند.