محمد عابد جابری: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
صفحهٔ جدید: '''محمد عابد جابری'''(۱۹۳۶- ۲۰۱۰) استاد فلسفه و اندیشهٔ عربی-اسلامی دانشکده ادب... |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
*«من با اندیشههای کانت، باشلار، فوکو و فیلسوفان دیگر غربی آشنایی کامل دارم و نوشتههای دکارت، اسپینوزا، لایب نیتس، لاک و هیوم را خواندهام. از سوی دیگر، اندیشههای ابن خلدون، غزالی، ابن رشد، فارابی، ابن سینا، جوینی، باقلانی، رازی و طوسی را به گونهای عمیق تر، فهم و بررسی کردهام. اینان هر یک به فراخور توان و نیز بسته به موضوع مورد بررسی خود، گونهای از نقد را به کار میگرفتند که من به طور مشخص ـ البته این اعتقاد شخصی من است ـ پیرو هیچ یک از آنان نیستم، بلکه خود را صرفاً خوشه چین اندیشههای آنان می دانم؛ میتوانم بگویم که از همه آنان بهره بردم، اما مهم ترین چیزی که از آنان آموختهام این نکته است که نظریهها، برداشتها و شیوههای عمل آنان را به دست فراموشی بسپارم؛ سپس همان چیزهایی را که فراموش کرده بودم، در نوشتههایم به کار گیرم. یعنی در اینجا ما با امر (فراموش شده) یا چیزی که بخشی از (ناخودگاه معرفتی) را تشکیل میدهد، روبه رو هستیم. از این رو نمیتوانم عنوانی مشخص بر آن نهم، که متعلق به این یا آن (پدر) باشد؛ زیرا الگوی فکری هر شخص، محصول (فرهنگ) و شکل گیری شخصیت اوست.»<ref>http://www.islahweb.org/node/3384</ref> |
*«من با اندیشههای کانت، باشلار، فوکو و فیلسوفان دیگر غربی آشنایی کامل دارم و نوشتههای دکارت، اسپینوزا، لایب نیتس، لاک و هیوم را خواندهام. از سوی دیگر، اندیشههای ابن خلدون، غزالی، ابن رشد، فارابی، ابن سینا، جوینی، باقلانی، رازی و طوسی را به گونهای عمیق تر، فهم و بررسی کردهام. اینان هر یک به فراخور توان و نیز بسته به موضوع مورد بررسی خود، گونهای از نقد را به کار میگرفتند که من به طور مشخص ـ البته این اعتقاد شخصی من است ـ پیرو هیچ یک از آنان نیستم، بلکه خود را صرفاً خوشه چین اندیشههای آنان می دانم؛ میتوانم بگویم که از همه آنان بهره بردم، اما مهم ترین چیزی که از آنان آموختهام این نکته است که نظریهها، برداشتها و شیوههای عمل آنان را به دست فراموشی بسپارم؛ سپس همان چیزهایی را که فراموش کرده بودم، در نوشتههایم به کار گیرم. یعنی در اینجا ما با امر (فراموش شده) یا چیزی که بخشی از (ناخودگاه معرفتی) را تشکیل میدهد، روبه رو هستیم. از این رو نمیتوانم عنوانی مشخص بر آن نهم، که متعلق به این یا آن (پدر) باشد؛ زیرا الگوی فکری هر شخص، محصول (فرهنگ) و شکل گیری شخصیت اوست.»<ref>http://www.islahweb.org/node/3384</ref> |
||
*«شخص ناقد هیچ گاه استاد یا مدل فکری خود را |
*«شخص ناقد هیچ گاه استاد یا مدل فکری خود را [[آزاد]]انه انتخاب نمیکند، بلکه این موضوعِ مورد بررسی است که روش متناسب با خود را بر او تحمیل میکند.»<ref>http://www.islahweb.org/node/3384</ref> |
||
== منابع == |
== منابع == |
||
<references /> |
<references /> |
نسخهٔ ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۰
محمد عابد جابری(۱۹۳۶- ۲۰۱۰) استاد فلسفه و اندیشهٔ عربی-اسلامی دانشکده ادبیات در رباط و از روشنفکران بنام معاصر جهان عرب .
گفتاوردها
- «من با اندیشههای کانت، باشلار، فوکو و فیلسوفان دیگر غربی آشنایی کامل دارم و نوشتههای دکارت، اسپینوزا، لایب نیتس، لاک و هیوم را خواندهام. از سوی دیگر، اندیشههای ابن خلدون، غزالی، ابن رشد، فارابی، ابن سینا، جوینی، باقلانی، رازی و طوسی را به گونهای عمیق تر، فهم و بررسی کردهام. اینان هر یک به فراخور توان و نیز بسته به موضوع مورد بررسی خود، گونهای از نقد را به کار میگرفتند که من به طور مشخص ـ البته این اعتقاد شخصی من است ـ پیرو هیچ یک از آنان نیستم، بلکه خود را صرفاً خوشه چین اندیشههای آنان می دانم؛ میتوانم بگویم که از همه آنان بهره بردم، اما مهم ترین چیزی که از آنان آموختهام این نکته است که نظریهها، برداشتها و شیوههای عمل آنان را به دست فراموشی بسپارم؛ سپس همان چیزهایی را که فراموش کرده بودم، در نوشتههایم به کار گیرم. یعنی در اینجا ما با امر (فراموش شده) یا چیزی که بخشی از (ناخودگاه معرفتی) را تشکیل میدهد، روبه رو هستیم. از این رو نمیتوانم عنوانی مشخص بر آن نهم، که متعلق به این یا آن (پدر) باشد؛ زیرا الگوی فکری هر شخص، محصول (فرهنگ) و شکل گیری شخصیت اوست.»[۱]
- «شخص ناقد هیچ گاه استاد یا مدل فکری خود را آزادانه انتخاب نمیکند، بلکه این موضوعِ مورد بررسی است که روش متناسب با خود را بر او تحمیل میکند.»[۲]