محمد نوریزاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
* «این اطلاعاتی ها و سپاهی ها به خیال خودشان با گرفتن و زندانی کردن جوان های ما آن ها را ذلیل می کنند. در حالی که هم ترس آنان را فرو می ریزند و هم آنان را با کسانی همبند می کنند که سرآمدند. |
* «این اطلاعاتی ها و سپاهی ها به خیال خودشان با گرفتن و زندانی کردن جوان های ما آن ها را ذلیل می کنند. در حالی که هم ترس آنان را فرو می ریزند و هم آنان را با کسانی همبند می کنند که سرآمدند. |
||
جوانی را که بی هیچ خطا به زندان می برند شاید هیچ انگیزه ی سیاسی نداشته باشد، اما وقتی باز می گردد مگر می تواند نداشته باشد؟» |
جوانی را که بی هیچ خطا به زندان می برند شاید هیچ انگیزه ی سیاسی نداشته باشد، اما وقتی باز می گردد مگر می تواند نداشته باشد؟» |
||
* «خیلی ها به من پیشنهاد کرده اند که از کشور خارج شوم. ولی جای من همینجاست. در کشورم، و در کنار مردمی که زبانش سال هاست به لکنت افتاده. مردمی که بی دلیل ترسانده شده اند. مردمی که نیاموخته اند برای احقاق حقوق خود اعتراض کنند. مردمی که با زبان بی زبانی به من می گویند: بمان و صدای ما باش.» |
|||
نسخهٔ ۱۸ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۰۰:۵۵
محمد نوری زاد (زادهٔ ۱۹ آذر ۱۳۳۱) نویسنده و فیلمساز ایرانی است.
دارای منبع
- «ما به اسم خدا دروغ گفتیم، به اسم خدا مردم رو زدیم، به اسم خدا مردم رو کشتیم!»
- «اینجا سرزمین دروغگویان ، دزدان و نابکارانی است که لباس دین پوشیده اند. »
مصاحبه با رادیو ندا
- «هر چه مفسده میبینید، یک سرش سپاه پاسداران است!
از بس دزدی فراوان شده دیگران هم به خودشان اجازه میدهند که در بخشهای مختلف بدزدند. وقتی که آقا مجتبا خامنهای میآید و کودتای سال ۸۸ را مدیریت میکند و کسی مثل احمدی نژاد را بر سر مردم آوار میکند، خب چرا احمدی نژاد فرش زیر پای او نشود و میلیاردها پول زیر پای او نریزد؟! طبیعی است که وقتی شما یک آدم ناچیز را برکشیدید و به او موقعیت دادید آن آدم ناچیز امضاهای خود را به سمت اجابت خواستههای شما هدایت میکند. یا مثلا شما ببینید نفت کشور را میسپارند به سرداری که دست چپ و راستش را نمیشناسد و دو کلمه حرف نمیتواند بزند. آخر مگر میشود نفتی که باید بزرگ ترین تخصصها و نخبگیها در آن دست به دست شود وزیرش بشود یک سردار سپاه. چرا؟! برای اینکه بلعیدنهای سپاه هموار شود!»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی اندیشه
- «مجتبا خامنه ای کسی است که تمامی اتفاقات سال 88 را مهندسی کرد.
مجتبا خامنه ای کسی است که در اتاق تمامی مسئولین شنود کار گذاشت. مجتبا خامنه ای کسی است که اطلاعات سپاه را در عرصه های مختلف نفوذ داد. بابک زنجانی هم دقیقن توسط مجتبا خامنه ای هدایت شد به سمت بلعیدن یک ثروت افسانه ای.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- «ما باید باور کنیم که در آزمون ۳۳ سالهٔ انقلاب اسلامی و در پیاده کردن آن وعدههایی که به مردم دادیم مردود شدیم. این یک حقیقت است، اگر چه تلخ!»
- «ما نشان دادیم که دینداران و روحانیان اگر بر مسند قدرت بنشینند میتوانند دروغ بگویند، میتوانند به همهٔ وعدههایی که دادند پشت کنند، میتوانند برخلاف همهٔ صحبتهایی که در مورد دنیاگریزی داشتهاند دنیا را در آغوش بگیرند، میتوانند ظلم کنند، میتوانند غارت کنند، میتوانند آدم بکشند!»
- «ما گرفتار جماعتی شدهایم که تخصص را بر نمیتابند، ادب را بر نمیتابند، فهم و خرد را بر نمیتابند؛ و چون خودشان نمیتوانند با شتابِ فهم و خرد هماهنگ شوند، فتوا میدهند که حرام است... !
اینگونه راه را بر رشد جوانها و مردم میبندند و متخصصین و فهمیدگان را فراری میدهند.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- «سی و شش سال است این ها حجاب حجاب کرده اند. بر بی حجابان هتاکی کرده و عرصه را بر آنان تنگ گرفتند و ناجوانمردانه یک امر شخصی را حکومتی کرده اند. اما یک بار این ها شهامت نکرده اند که یک بانوی بی حجاب را به تلویزیون بیاورند و یک بانوی محجبه را هم بیاورند و بعد بگویند با یکدیگر بحث بکنید.
یکی از بی حجابی خودش دفاع بکند و دیگری از حجاب خودش. آنگاه اجازه بدهند مردم خودشان انتخاب بکنند.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- «آیت اللههای ما نمیتوانند با جهان فهم همپا شوند. آیت اللههای ما بیست دقیقه نمیتوانند با یک جوان صحبت کنند. به همین دلیل است که آیت الله مکارم شیرازی اینترنت پرسرعت را حرام اعلام میکند یا مثلا علم الهدی بزرگترین معضل خود را وزیر ارتباطات میداند.
وقتی هم فضا آنقدر تنگ شد که امکان جولان برای خردمندان نبود، طبیعی است که انسان خردمند کوچ میکند. حالا فضا از تخصص خالی میشود و این همان چیزی است که مطلوب نظر این هاست.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- «مرجعیت به خاطر جاماندگی اش در هشتصد سال پیش محتاج نفهمیدن مردم است.
یعنی تا جهل هست، تقلید نیز برقرار است...»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- «شما نگاه بکنید ما در ایران یک آیت الله نداریم که در مقابل این همه مفسده گریبان بدرد، اما به خاطر چند تار موی بانوان یا به خاطر عکس حضرت عباس گریبان دریدهاند!
این همه معتاد داریم، این همه دختران ما را به تنفروشی میبرند، جوانان ما گرفتار هزار جور مفسده و بیکاری و بی هویتی اند. آنوقت این آیت اللههای ما چسبیدهاند به حجاب و روخوانی قرآن و ... اینها علاقهای به فهم و خرد ندارند. به محض برآمدن خرد و نخبگی، اینها فرو میریزند و حرفی برای گفتن ندارند.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- «آزادی یعنی اینکه رهبر از لحاظ حقوق شهروندی باید با یک روستایی برابر باشد. البته این موضوع این روزها تبدیل به یک طنز شده است!
براستی چه کسی جرات دارد از رهبر شکایت کند؟!»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی اندیشه
- «ستار بهشتی یک کارگر گمنام بود، او را کشتند. فکر کردند میتوانند سر و ته ماجرای یک کارگر گمنامی که کشته شده را هم بیاورند. نمیدانستند که این کارگر گمنام مادری دارد پوست و استخوان، اما با یک دل دریایی! کسی که محکم در خون خواهی پسرش ایستاد و سر خم نکرد و از ستار گمنام آوازهای برکشید که جهانی شد.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی اندیشه
- «هیچیک از بزرگان این نظام جرأت ندارند که با بهائیان صحبت کنند. چرا؟ چون آیت اللهها کمین کردهاند به محض اینکه مسئولی حرف از انسانیت بزند، او را از کار برکنار کنند.
شما یک نمونه بیاورید که بزرگان نظام، آنهایی که به عنوان مثال اصلاح طلبند، آنهایی که متفاوت فکر میکنند و آنهایی که خیلی پیشرفته هستند یک بار آیا توانستهاند از حقوق اینها دفاع کنند؟ دانش آموزی که رتبهٔ اول کنکور میشود و بهائی است چرا نباید بتواند درس بخواند؟ اصلا رتبهٔ آخر. او چرا نباید بتواند در سرزمین خودش درس بخواند؟»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی منو تو
- «کربلای سال شصت و یک هجری را رها کنید و به کربلای ایران بنگرید. کربلا اینجاست. شمر اینجاست . خولی اینجاست. سرهای به نیزه شده اینجاست. اسیر اینجاست. زنان وطفلان پای برهنه و گریزان اینجایند.
یک نگاهی به چهره ی پاسداران فربه از مال حرام بیاندازید، کسانی که یک روز در صف مردم بودند و امروز به برکت دلارهای نفتی و اسکله های قاچاق و پیمان های بدون مناقصه و سهام مخابرات و هزار فرصت اقتصادی و سیاسی و اطلاعاتی، خنده کنان به فوج اسرا می نگرند و شلاق به دست، قهقهه سر می دهند و اسلحه به دست، مراقب اند اسیری از صفِ اسارت خروج نکند.»
نامه ی سیزدهم به رهبری
(11 آذر 1390)
- «آقای احمدی نژاد در آن دو سه ماه سرپرستی اش، دست به اعماق و اسرار این وزارتخانه برد و برای روزهای مبادای خود، اسناد و مدارکِ دلخواه را یکجا در چمدان مخصوصش ریخت و آن ها را به یک جای امن بُرد.
احمدی نژاد تاریخ مصرف داشت، این را خودش خوب می دانست. همچنین او می دانست تاریخ مصرفش به زودی سر خاهد رسید . او باید از این ماموریت تکرار نشدنی، بار می بست و گودال شخصیت متزلزلش را با کیسه های بی زبان پولِ مردم پُر می کرد. اسناد به غارت رفته از وزارت اطلاعات، گردنِ احمدی نژاد را دربزنگاه مرگ، از زیر تیغه ی گیوتین ما به در بُرد و بازی باخته را به نفع او رقم زد. اکنون او علیه هر کس که از او اسم ببرید سند دارد. از رییس مجلس و خاندان او گرفته تا جنابان رضایی و قالیباف و یک به یک نمایندگان آلوده ی مجلس و آیت الله های صاحب نام و آقازادگان سرشناس. حالا دیگر فلان شخصیت برجسته ی کشور یا فلان آیت الله پرطمطراق یا فلان آیت الله زاده ی پرنفوذ مگر می توانند به او چپ نگاه کنند؟ چپ نگاهش کنند، حیثیت آلوده و دروغین شان را با فشار یک دکمه برملا می کند. که: “اگر بنا بر غرق شدن من است، چرا همگی با هم غرق نشویم”؟»
نامه ی دهم به رهبری
17 آبان 1390
- «ما داریم در بستری از لات بازی های بسیجیان زندگی می کنیم. به خاطر همین لات بازی های آن ها بسیاری از مردم دنیا کمترین رغبت را برای معاشرت با ما ندارند.
این شعبان بی مخ های بسیجی آبروی ما را در دنیا برده اند و لکه ی ننگی بر پیشانی ما نشانده اند. اینکه ثابت کردند می شود بسیجی بود و فحش داد . می شود بسیجی بود و زد و کشت. می شود بسیجی بود و اموال مردم را دزدید. می شود بسیجی بود و به قانون خندید. »
- «جنگ 8 ساله با عراق جنگی ابلهانه بود که بسیاری از ذخایر مالی و انسانی ما را دود کرد و نتایجی که داشت فقط برای یک جمعیتی از آخوندهای بی خردی بود که مردم و فرزندان مردم را تحریک و نابود کردند.»
- «از کلام رهبر ما هیچگاه کلمهٔ “دشمن” نمیافتد. دشمن یک ضرورت و یک نیاز است برای روحانیان و مسئولان ما که در حالی که خود در داخل بزرگ ترین لطمهها را وارد کردهاند، همهٔ ناهنجاریها و ضایع کردنها و بی عرضگیها و بیلیاقتیهای خود را به گردن دشمن فرضی بیندازند که در بیرون از مرزها است، تا به این ترتیب از آسیبها رهایی پیدا کنند.»
مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی منو تو
- «بزرگترین مشکل امروز ما آخوندها و آیت اللههایی هستند که بدون لیاقت و تخصص و آگاهی، کلیدها و سررشتههای ادارهٔ جامعه را در دست دارند و تا زمانی که اینها اختیار دارند ما به سراشیبی نگونبختی و فلاکت پیش خواهیم رفت.
از میان همهٔ آخوندهایی که الان بر سر کار هستند یک نفر را مثال بزنید و بگویی که مدیر لایقی است، دانشمند فهیمی است، هوشمند با خردی است. اینها آدمهایی هستند که در نابجا قرار دارند و برای مردم این سرزمین خط و نشان میکشند.»
- «ما از دیوار کسی بالا نرفتیم، ولی شما یک سردار فربه ی سپاه را به من نشان بدهید که دزدی نکرده باشد ، که از دیوار این سرزمین بالا نرفته باشد.»
- «ما تا به خودمان آمدیم با خلخالی هایی روبرو شدیم که کشتند بدون اینکه
دادگاهی تشکیل بدهند. با روح الله حسینیان مواجه شدیم ، با پورمحمدی ها ، با شیخ علی فلاحیان، که کشتند بدون اینکه به دستگاهی پاسخگو باشند.»
- «عشق برای جامعه ای که از عشق تهی است سیاسی ترین واژه است! »
مصاحبه با رادیو فرانسه
بدون منبع
- «این اطلاعاتی ها و سپاهی ها به خیال خودشان با گرفتن و زندانی کردن جوان های ما آن ها را ذلیل می کنند. در حالی که هم ترس آنان را فرو می ریزند و هم آنان را با کسانی همبند می کنند که سرآمدند.
جوانی را که بی هیچ خطا به زندان می برند شاید هیچ انگیزه ی سیاسی نداشته باشد، اما وقتی باز می گردد مگر می تواند نداشته باشد؟»
- «خیلی ها به من پیشنهاد کرده اند که از کشور خارج شوم. ولی جای من همینجاست. در کشورم، و در کنار مردمی که زبانش سال هاست به لکنت افتاده. مردمی که بی دلیل ترسانده شده اند. مردمی که نیاموخته اند برای احقاق حقوق خود اعتراض کنند. مردمی که با زبان بی زبانی به من می گویند: بمان و صدای ما باش.»
- «خون ستار بهشتی ننگی است بر پیشانی نیروی انتظامی، بر پیشانی دستگاه قضایی و بر پیشانی بیت رهبری! »
- «بسیجی در امروز جامعه ی ما یعنی: عقل تعطیل ، فهم تعطیل!
یعنی اطاعت بی چون و چرا از یک بلندگوی مرکزی. که بزن و بکش و هیچ مپرس چرا ! »
- «یادم هست در یکی از روستاهای قمصر مشغول فیلمبرداری بودیم. یکی از روستاییان برای ما یک سینی چایی آورد.
تا آمدیم بخوریم یکی دم گوش ما گفت: این که چایی آورد بهایی بود. چایی ها را یواشکی خالی کردیم! من برای نخستین بار این سنت مسخره را یکجانبه فرو ریختم »
منابع
- مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی منو تو
- مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی اندیشه
- مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی ایران فردا
- مصاحبه با شبکهٔ تلویزیونی رها
- مستند ما آدم کشتهایم
پیوند به بیرون
این یک نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکیگفتاورد کمک کنید. |