بهمن نامور مطلق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←گفتاوردها: ابرابزار، اصلاح املا، اصلاح نشانی وب |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== گفتاوردها == |
== گفتاوردها == |
||
* «پیرامتنها آستانه ورود به متن کتاب است، بهطوری که خواننده را به مطالعه کتاب دعوت میکند اما متاسفانه فرهنگ ایران فرهنگی متنمحور است... طرح روی جلد، فهرستنگاری و مضمون کتاب جزو پیرامتنها محسوب میشوند و آستانه ورود به کتاب به شمار میآیند. .. خواننده در ابتدا با متن کتاب در ارتباط مستقیم نیست بلکه پیرامتنها هستند که او را تشویق به مطالعه کتاب میکنند و به خواننده آگاهی میبخشند. متاسفانه فرهنگ ما توجه کمی به پیرامتن داشته است و بیشتر سرمایه خود را بر متنها مبذول کرده است.»<ref>http://www.ibna.ir/vdcbswb85rhb99p.uiur.html</ref> |
* «پیرامتنها آستانه ورود به متن کتاب است، بهطوری که خواننده را به مطالعه کتاب دعوت میکند اما متاسفانه [[فرهنگ]] [[ایران]] فرهنگی متنمحور است... طرح روی جلد، فهرستنگاری و مضمون کتاب جزو پیرامتنها محسوب میشوند و آستانه ورود به کتاب به شمار میآیند. .. خواننده در ابتدا با متن کتاب در ارتباط مستقیم نیست بلکه پیرامتنها هستند که او را تشویق به مطالعه کتاب میکنند و به خواننده آگاهی میبخشند. متاسفانه فرهنگ ما توجه کمی به پیرامتن داشته است و بیشتر سرمایه خود را بر متنها مبذول کرده است.»<ref>http://www.ibna.ir/vdcbswb85rhb99p.uiur.html</ref> |
||
* «شهر در معنای ایرانی-اسلامی دارای ویژگیهای خاص خود است. نه فقط زیبایی شناسی و کارکرد ویژه خود را دارد بلکه در مسائل دیگر همچون چگونگی تعامل با طبیعت نیز دارای نگرش مخصوصی است. طبیعت در این شهر و در این معماری حضور دارد بادگیرها، سردابها، اورسیها، آفتاب نشینها، … شهر ایرانی-اسلامی یک مسجد یک معبد بزرگ است مملو از معنویت، امنیت و عشق. شهر در این معنا محل دیدن، بوئیدن، نفس کشیدن، لذت بردن، زندگی کردن، گفتگو کردن، اجتماع کردن و متعالی شدن است.» <ref>http://iranianstudies.org/fa/تصویر-شهر-در-سیمای-هنر-شهر-ایرانی-اسلام/</ref> |
* «شهر در معنای ایرانی-اسلامی دارای ویژگیهای خاص خود است. نه فقط زیبایی شناسی و کارکرد ویژه خود را دارد بلکه در مسائل دیگر همچون چگونگی تعامل با طبیعت نیز دارای نگرش مخصوصی است. طبیعت در این شهر و در این معماری حضور دارد بادگیرها، سردابها، اورسیها، آفتاب نشینها، … شهر ایرانی-اسلامی یک مسجد یک معبد بزرگ است مملو از معنویت، امنیت و عشق. شهر در این معنا محل دیدن، بوئیدن، نفس کشیدن، لذت بردن، زندگی کردن، گفتگو کردن، اجتماع کردن و متعالی شدن است.» <ref>http://iranianstudies.org/fa/تصویر-شهر-در-سیمای-هنر-شهر-ایرانی-اسلام/</ref> |
||
* «بیشتر شهرها همچون یک دیگری هولناک تصور شده، آلوده و از هم گسیخته است. بی دلیل نیست که هنرها به همراه انسان معاصر به محض اینکه فرصتی پیش می آید از شهر می گریزند. روابط انسانی بیش از پیش گسسته و همسایه ها گاهی بیگانه تر از مریخیها شده اند. » <ref>http://iranianstudies.org/fa/تصویر-شهر-در-سیمای-هنر-شهر-ایرانی-اسلام/</ref> |
* «بیشتر شهرها همچون یک دیگری هولناک تصور شده، آلوده و از هم گسیخته است. بی دلیل نیست که هنرها به همراه انسان معاصر به محض اینکه فرصتی پیش می آید از شهر می گریزند. روابط انسانی بیش از پیش گسسته و همسایه ها گاهی بیگانه تر از مریخیها شده اند. » <ref>http://iranianstudies.org/fa/تصویر-شهر-در-سیمای-هنر-شهر-ایرانی-اسلام/</ref> |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۵۱
بهمن نامور مطلق (۱۳۴۱ /۱۹۶۲م) نشانهشناس ایرانی، دانشیار گروه فرانسه دانشگاه شهیدبهشتی و معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری.
گفتاوردها
- «پیرامتنها آستانه ورود به متن کتاب است، بهطوری که خواننده را به مطالعه کتاب دعوت میکند اما متاسفانه فرهنگ ایران فرهنگی متنمحور است... طرح روی جلد، فهرستنگاری و مضمون کتاب جزو پیرامتنها محسوب میشوند و آستانه ورود به کتاب به شمار میآیند. .. خواننده در ابتدا با متن کتاب در ارتباط مستقیم نیست بلکه پیرامتنها هستند که او را تشویق به مطالعه کتاب میکنند و به خواننده آگاهی میبخشند. متاسفانه فرهنگ ما توجه کمی به پیرامتن داشته است و بیشتر سرمایه خود را بر متنها مبذول کرده است.»[۱]
- «شهر در معنای ایرانی-اسلامی دارای ویژگیهای خاص خود است. نه فقط زیبایی شناسی و کارکرد ویژه خود را دارد بلکه در مسائل دیگر همچون چگونگی تعامل با طبیعت نیز دارای نگرش مخصوصی است. طبیعت در این شهر و در این معماری حضور دارد بادگیرها، سردابها، اورسیها، آفتاب نشینها، … شهر ایرانی-اسلامی یک مسجد یک معبد بزرگ است مملو از معنویت، امنیت و عشق. شهر در این معنا محل دیدن، بوئیدن، نفس کشیدن، لذت بردن، زندگی کردن، گفتگو کردن، اجتماع کردن و متعالی شدن است.» [۲]
- «بیشتر شهرها همچون یک دیگری هولناک تصور شده، آلوده و از هم گسیخته است. بی دلیل نیست که هنرها به همراه انسان معاصر به محض اینکه فرصتی پیش می آید از شهر می گریزند. روابط انسانی بیش از پیش گسسته و همسایه ها گاهی بیگانه تر از مریخیها شده اند. » [۳]