ژان دو لا فونتن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Amouzandeh (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۲۴: خط ۲۴:


* «طمع کردن در سود بیشتر، بی دغدغه زیان میسر نخواهد بود.»
* «طمع کردن در سود بیشتر، بی دغدغه زیان میسر نخواهد بود.»


* «قلب زن پرتگاهی است که عمقش را نمی توان تخمین زد.»


* «کلیدی که صندوق پول را باز می کند، قفل دل ها را می گشاید.»




* «من خم می شوم، اما نمی شکنم.»
* «من خم می شوم، اما نمی شکنم.»


* «نخستین کسی که می تواند زن را فریب دهد خود او است.»


* «نوع انسان با این همه بزرگی خود هنوز آنقدر انسان نشده است که بتواند فقط از عقل انسانی خود دستور بگیرد، این است که می بینید افسانه ای که از قول یک قورباغه یا سوسک بال دار نقل شده، بیش از کلمات حکما در مغز مردم نفوذ می کند. انسان تاکنون بزرگ ترین تجربه ها و معارف خود را از حیوانات ناچیزتر از خود یاد گرفته است.»




خط ۳۳: خط ۴۵:


* «همیشه و همه جا کوچکتر ها باید تاوان نادانی و حماقت بزرگتر ها را بدهند.»
* «همیشه و همه جا کوچکتر ها باید تاوان نادانی و حماقت بزرگتر ها را بدهند.»


* «هیچ چیز بر عشق نمی تواند حکومت کند، بلکه این عشق است که حاکم بر همه چیز است.»





نسخهٔ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۰۶، ساعت ۱۹:۴۱

ژان دو لافونتن


لافونتن = Jean de La Fontaine

شاعر بزرگ فرانسوی، متولد 8 جولای 1621 (میلادی) در شاتو تری. وی در سال 1684(میلادی) به عضویت فرهنگستان فرانسه در آمد و در تاریخ 13 آوریل 1695 (میلادی) در پاریس درگذشت.


  • «از دور چیزکی است، از نزدیک هیچ.»


  • «این قانون طبیعت است که ما را به یاری رساندن به یکدیگر فرا می خواند.»


  • «سلام و تهنیت خلق نه بر بزرگان نابخرد، بل بر جامه گرانبهای آنها است.»


  • «شتاب بی حاصل است، به هنگام راه افتادن شرط است.»


  • «صلح و صفا و آرامش مسلط بر زندگی مرغ ها، با آمدن یک خروس، به پایان رسید و جنگ و ستیز آغاز شد.»


  • «طمع کردن در سود بیشتر، بی دغدغه زیان میسر نخواهد بود.»


  • «قلب زن پرتگاهی است که عمقش را نمی توان تخمین زد.»


  • «کلیدی که صندوق پول را باز می کند، قفل دل ها را می گشاید.»


  • «من خم می شوم، اما نمی شکنم.»


  • «نخستین کسی که می تواند زن را فریب دهد خود او است.»


  • «نوع انسان با این همه بزرگی خود هنوز آنقدر انسان نشده است که بتواند فقط از عقل انسانی خود دستور بگیرد، این است که می بینید افسانه ای که از قول یک قورباغه یا سوسک بال دار نقل شده، بیش از کلمات حکما در مغز مردم نفوذ می کند. انسان تاکنون بزرگ ترین تجربه ها و معارف خود را از حیوانات ناچیزتر از خود یاد گرفته است.»


  • «وقتی به رستوران وارد می‌شوی ببین جیبت چه می‌گوید، نه معده‌ات.»


  • «همیشه و همه جا کوچکتر ها باید تاوان نادانی و حماقت بزرگتر ها را بدهند.»


  • «هیچ چیز بر عشق نمی تواند حکومت کند، بلکه این عشق است که حاکم بر همه چیز است.»