خنده: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌گفتاورد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
'''[[W:خنده|خنده]]'''
'''[[W:خنده|خنده]]'''
== [[گفتاورد]] ==
== [[گفتاورد]] ==
* « '''خندۀ مؤمن ، تبسم است'''.»
* «'''خندهٔ مؤمن، تبسم است'''.»
** <small>[[w:تحف العقول|تحف العقول]]</small>
** <small>[[w:تحف العقول|تحف العقول]]</small>
* «اگر تنها یک چیز از [[تاریخ]] اختراعات و اکتشافات آموخته باشیم، آن این است که جسورانه‌ترین پیش‌بینی‌ها در طولانی مدت - و گاه حتی در کوتاه مدت - به شکل خنده‌داری محافظه‌کارانه به‌نظر می‌رسند.»

** ''[[آرتور چارلز کلارک]]''
* «اگر تنها یک چیز از [[تاریخ]] اختراعات و اکتشافات آموخته باشیم، آن این است که جسورانه‌ترین پیش‌بینی‌ها در طولانی مدت - و گاه حتی در کوتاه مدت - به شکل خنده‌داری محافظه‌کارانه به‌نظر می‌رسند.»
* «اما [[عشق]] از مقولهٔ دیگری است، عشق تنها وقتی عشق است که بی‌چشم‌داشت ارزانی شود. مثلاً نمی‌توانی اصرار داشته باشی کسی را که [[دوستی|دوست]] می‌داری حتما عاشق تو باشد، حتی فکرش هم خنده‌دار است.»
** ''[[آرتور چارلز کلارک]]''
** ''[[لئو بوسکالیا]]''

* «بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات مصیبت و عذاب کشیده، بهترین دلیلش هم‌این است که در بین تمام آنها فقط او می‌تواند بخندد.»
* «اما [[عشق]] از مقولهٔ دیگری است، عشق تنها وقتی عشق است که بی‌چشم‌داشت ارزانی شود. مثلاً نمی‌توانی اصرار داشته باشی کسی را که [[دوستی|دوست]] می‌داری حتما عاشق تو باشد، حتی فکرش هم خنده‌دار است.»
** ''[[لئو بوسکالیا]]''
** ''[[فریدریش نیچه]]''
* «بعضی وقت‌ها خنده‌ام می‌گرفت از آدم‌هایی که هنوز پا از در خانه بیرون نگذاشته‌اند، به‌یکدیگر می‌گفتند: واقعأ که مثل ایرانی هاست. [...]به همین دلیل تصمیم گرفتم دیگر لباس‌های ایرانی را کنار بگذارم و جامه اروپائی بپوشم»

** ''[[نامه‌های ایرانی]]''
* «بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات مصیبت و عذاب کشیده، بهترین دلیلش هم‌این است که در بین تمام آنها فقط او می‌تواند بخندد.»
* «توصیف [[عشق]] خنده‌دار است. عشق را می‌توان به راحتی احساس کرد، اما در عین حال آنقدر لغزنده است که نمی‌توان درباره‌اش صحبت کرد. درست مانند یک قالب صابون در وان حمام - در دستتان می‌ماند مگر اینکه زیاد فشارش دهید.»
** ''[[فریدریش نیچه]]''
** ''[[مایکل جکسون]]''

* «'''خنده‌اش جذاب ودلفریب بود، مثل خنده یک [[کودک]]. هرگاه چیزی او را مشعوف می‌کرد، قهقهه می‌زد'''.»
* «بعضی وقت‌ها خنده‌ام می‌گرفت از آدم‌هایی که هنوز پا از در خانه بیرون نگذاشته‌اند، به‌یکدیگر می‌گفتند: واقعأ که مثل ایرانی هاست. [...]به همین دلیل تصمیم گرفتم دیگر لباس‌های ایرانی را کنار بگذارم و جامه اروپائی بپوشم»
** ''[[نامه‌های ایرانی]]''

* «توصیف [[عشق]] خنده‌دار است. عشق را می توان به راحتی احساس کرد، اما در عین حال آنقدر لغزنده است که نمیتوان درباره‌اش صحبت کرد. درست مانند یک قالب صابون در وان حمام - در دستتان میماند مگر اینکه زیاد فشارش دهید.»
** ''[[مایکل جکسون]]''

* «'''خنده‌اش جذاب ودلفریب بود، مثل خنده یک [[کودک]]. هرگاه چیزی او را مشعوف می‌کرد، قهقهه می‌زد'''.»
** ''[[ویرجینیا وولف]]''
** ''[[ویرجینیا وولف]]''
* «کسی‌که شاد و خندان است همیشه وسیله شادی و خنده را پیدا می‌کند

** ''[[آرتور شوپنهاور]]''
* «کسی‌که شاد و خندان است همیشه وسیله شادی و خنده را پیدا میکند
* «گاهی در این اندیشه‌ام که خنده و سرور بادیه‌گردی بیش نیست؛ آنچه ماندنی است غم و غصه نام دارد.»
** ''[[آرتور شوپنهاور]]''
** ''[[رفیق شامی]]''

* «هرگاه خنده از لب انسان‌ها محو شد، طنزگوها به دنیا می‌آیند.»
* «گاهی در این اندیشه‌ام که خنده و سرور بادیه‌گردی بیش نیست؛ آنچه ماندنی است غم و غصه نام دارد.»
** ''[[رفیق شامی]]''
** ''[[استانیسلاو یرسی لخ]]''

* «هرگاه خنده از لب انسان‌ها محو شد، طنزگوها به دنیا می‌آیند.»
** ''[[استانیسلاو یرسی لخ]]''

* «هر ملتی دیگر ملت‌ها را ریشخند می‌کند و همه‌شان حق دارند.»
* «هر ملتی دیگر ملت‌ها را ریشخند می‌کند و همه‌شان حق دارند.»
** ''[[آرتور شوپنهاور]]''
** ''[[آرتور شوپنهاور]]''
* «[[زندگی]] بر روی سیاره ما بدون خنده غیر قابل تحمل می‌شد
** ''استیو آلن ''<small>(مردم خندان 1981)</small>
* «تا توانی به خنده لب بگشای/سردندان به خنده در منمای//خندهٔ هرزه آبروی برد/راز پنهان میان کوی برد//با پسر اینچنین مثل زد سام/گریه بهتر زخندهٔ بی هنگام//گریهٔ ابر بین وخندهٔ برق/درنگر تا که چیست اینجا فرق//ابر از آن گریه نعمت اندوزد/برق از آن خنده آتش افروزد//ابلهی از گزا ف می‌خندید/زیرکی آن بدید و نپسندید//گفت ای بی حیا و بی آزرم/اینچنین خندی و نداری شرم//گریهٔ تو زظلم و بیدادی/به که بی وقت خنده و شادی//خندهٔ هرزه آیت جهل است/مرد بیهوده خند، نا اهل است//هان و هان تا نخندی ای خیره/که بسی خنده دل کند تیره//هیچ شک نیست اندرین گفتار/گریه آید زخندهٔ بسیار.»
** ''[[سنایی]]''<ref>http://ganjoor.net/sanaee/tariq/sh57/</ref>


*«[[زندگی]] بر روی سیاره ما بدون خنده غیر قابل تحمل می شد
**''استیو آلن ''<small>( مردم خندان 1981)</small>
== ضرب‌المثل‌های فارسی ==
== ضرب‌المثل‌های فارسی ==



نسخهٔ ‏۳۱ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۲۳:۰۲

«خنده‌اش جذاب ودلفریب بود، مثل خنده یک کودک. هرگاه چیزی او را مشعوف می‌کرد، قهقهه می‌زد.» ویرجینیا وولف
«خندۀ مؤمن ، لبخند [تبسّم] است.جعفر صادق

خنده

گفتاورد

  • «خندهٔ مؤمن، تبسم است
  • «اگر تنها یک چیز از تاریخ اختراعات و اکتشافات آموخته باشیم، آن این است که جسورانه‌ترین پیش‌بینی‌ها در طولانی مدت - و گاه حتی در کوتاه مدت - به شکل خنده‌داری محافظه‌کارانه به‌نظر می‌رسند.»
  • «اما عشق از مقولهٔ دیگری است، عشق تنها وقتی عشق است که بی‌چشم‌داشت ارزانی شود. مثلاً نمی‌توانی اصرار داشته باشی کسی را که دوست می‌داری حتما عاشق تو باشد، حتی فکرش هم خنده‌دار است.»
  • «بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات مصیبت و عذاب کشیده، بهترین دلیلش هم‌این است که در بین تمام آنها فقط او می‌تواند بخندد.»
  • «بعضی وقت‌ها خنده‌ام می‌گرفت از آدم‌هایی که هنوز پا از در خانه بیرون نگذاشته‌اند، به‌یکدیگر می‌گفتند: واقعأ که مثل ایرانی هاست. [...]به همین دلیل تصمیم گرفتم دیگر لباس‌های ایرانی را کنار بگذارم و جامه اروپائی بپوشم»
  • «توصیف عشق خنده‌دار است. عشق را می‌توان به راحتی احساس کرد، اما در عین حال آنقدر لغزنده است که نمی‌توان درباره‌اش صحبت کرد. درست مانند یک قالب صابون در وان حمام - در دستتان می‌ماند مگر اینکه زیاد فشارش دهید.»
  • «خنده‌اش جذاب ودلفریب بود، مثل خنده یک کودک. هرگاه چیزی او را مشعوف می‌کرد، قهقهه می‌زد
  • «کسی‌که شاد و خندان است همیشه وسیله شادی و خنده را پیدا می‌کند.»
  • «گاهی در این اندیشه‌ام که خنده و سرور بادیه‌گردی بیش نیست؛ آنچه ماندنی است غم و غصه نام دارد.»
  • «هرگاه خنده از لب انسان‌ها محو شد، طنزگوها به دنیا می‌آیند.»
  • «هر ملتی دیگر ملت‌ها را ریشخند می‌کند و همه‌شان حق دارند.»
  • «زندگی بر روی سیاره ما بدون خنده غیر قابل تحمل می‌شد.»
    • استیو آلن (مردم خندان 1981)
  • «تا توانی به خنده لب بگشای/سردندان به خنده در منمای//خندهٔ هرزه آبروی برد/راز پنهان میان کوی برد//با پسر اینچنین مثل زد سام/گریه بهتر زخندهٔ بی هنگام//گریهٔ ابر بین وخندهٔ برق/درنگر تا که چیست اینجا فرق//ابر از آن گریه نعمت اندوزد/برق از آن خنده آتش افروزد//ابلهی از گزا ف می‌خندید/زیرکی آن بدید و نپسندید//گفت ای بی حیا و بی آزرم/اینچنین خندی و نداری شرم//گریهٔ تو زظلم و بیدادی/به که بی وقت خنده و شادی//خندهٔ هرزه آیت جهل است/مرد بیهوده خند، نا اهل است//هان و هان تا نخندی ای خیره/که بسی خنده دل کند تیره//هیچ شک نیست اندرین گفتار/گریه آید زخندهٔ بسیار.»

ضرب‌المثل‌های فارسی

  • «خنده بر هر درد بی‌درمان دواست
  • «عاقبت خنده، گریه است.»

شعر فارسی

  • «از پی هر گریه آخر خنده‌ایست// مرد آخربین مبارک بنده‌ایست»
  • «به طاق دوابرو برآورده خم// گره بسته بر خندهٔ جام جم»
  • «لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است// سری که عشق ندارد کدوی بی‌عار است.»
  • «مزاح و خنده کار کودکان است// چو ریش آمد زنخ شیرین نباشد»

پیوند به بیرون